در هرحال، یکی از قبور معروف «ری» که داخل صحن شاه عبدالعظیم قرار دارد قبر میرزا ابوالقاسم قائم‌‌‌مقام فراهانی است. میرزا ابوالقاسم فرزند میرزا عیسا قائم‌‌‌مقام (معروف به میرزا بزرگ) وزارت عباس میرزا، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار را داشت. در آن روزگار، آذربایجان محل اقامت ولیعهد و دومین پایتخت ایران بود. پس از عزلت پدر، میرزا ابوالقاسم سمت پیشکاری ولیعهد و سپس وزارت آذربایجان را به دست گرفت. میرزا ابوالقاسم را می‌توان در امتداد سلسله‌‌ وزیران ایرانی دانست که «مهمات امور سلطنت» را بر عهده داشتند. میرزا ابوالقاسم در دستگاه عباس میرزا بالید و رشد یافت. بعد از کناره‌‌‌گیری میرزا بزرگ، فتحعلی شاه تمام امتیازات پدر را به پسر داد. چنین بود که ابوالقاسم به «سید الوزرا» و «قائم‌‌‌مقام» ملقب شد.

میرزا در زمانه‌‌‌ای می‌‌‌زیست که جنگ‌‌‌های ایران و روس، دمار از روزگار ایران درآورده و کشور را تکه‌‌‌پاره کرده بود. میرزا از کسانی بود که با علم به بنیه‌‌ ضعیف مالی و نظامی ایران خواستار رویکرد دیپلماتیک و صلح با روسیه بود اما زورش به مخالفان نرسید. در سال ۱۸۲۷ که قوای روس به فرماندهی پاسکوویچ به تبریز رسیدند، میرزا به‌‌‌فرمان فتحعلی شاه مامور مذاکره با روس‌‌‌ها برای عقد معاهده‌‌ ترکمانچای در سال ۱۸۲۸ شد. این معاهده برخلاف میل قائم‌‌‌مقام، به خط و امضای او بود. وقتی محمدشاه در رقابت با مدعیان تاج‌‌‌وتخت و با درایت میرزا به تخت نشست، وی صدراعظم شاه جدید شد.

با این‌‌‌ حال، سخت‌‌‌گیری‌‌‌های او در ارتباط با روس و انگلیس و عثمانی به کام مدعیان داخلی و دشمنان خارجی خوش نیامد. در نهایت، پس ‌‌‌از آنکه به محمدشاه قاجار چنین القا شد که قائم‌‌‌مقام قصد سرنگونی او و برانداختن سلطنت را دارد، یکی دیگر از وزرای دانشمند ایرانی به تیر کین شاه گرفتار شد. به این ترتیب، در دومین سال سلطنت محمدشاه (حدود سال ۱۸۳۵ برابر با ۱۲۱۳ شمسی)، قائم‌‌‌مقام در باغ نگارستان زندانی و در سال ۱۲۱۴ به زندگانی‌‌‌اش خاتمه داده شد و در آستان عبدالعظیم حسنی مدفون شد.

به ‌‌‌هر روی، چنین به نظر می‌رسد که در روزگار میرزا، این منطقه بقعه‌‌ خانوادگی محسوب می‌‌‌شد، زیرا بسیاری دیگر از اعضای خاندان وی در آنجا دفن هستند. با گسترش حرم، بسیاری از آرامگاه‌‌‌ها و بقعه‌‌‌ها تخریب و همگی یا ویران شد یا درون حرم افتاد. نکته این است که این وزیرِ باتدبیر عباس میرزا و محمدشاه، در کنج دیواری و در عزلت و انزوا آرمیده است. روزانه هزاران نفر از کنار قبر او رد می‌‌‌شوند اما نمی‌‌‌دانند او کیست و خدماتش به ایران چیست. دریغ و هزاران دریغ.

ادامه دارد...