بهشت ایران یا جنگل ویلا؟

کلاردشت به دلیل برخورداری از طبیعتی بی‌‌‌نظیر و بکر از جنگل و دشت و آبشار گرفته تا دومین قله بلند کشور، به یکی از پرطرفدارترین مقاصد گردشگری ایران تبدیل شده است. به‌‌‌طوری که چندی پیش از سوی استاندار مازندران به عنوان شهرستان نمونه گردشگری استان معرفی شد که توانسته طی یک سال پذیرای بیش از ۱.۵ میلیون گردشگر باشد.

شاید بتوان مهم‌ترین دلیل شهرت این شهرستان را جاده کوهستانی-جنگلی عباس‌‌‌آباد-کلاردشت دانست که می‌توان از میان جنگل‌‌‌های هیرکانی که شبیه به دالانی سبز است، عبور کرد و به‌‌‌دلیل برخورداری از زیبایی‌‌‌های چشم‌‌‌نواز در تمامی فصول سال، مسافران و گردشگران داخلی و خارجی بسیاری را هرساله به خود جذب می‌کند. علاوه بر این وجود قله‌های بلندی همچون علم‌کوه و تخت سلیمان و همچنین جنگل‌‌‌های زیبایی همچون آزو و مجل، ییلاق مازیچال، آبشارهای اکاپل و هریجان، دریاچه‌‌‌های ولشت و حصارچال، منطقه حیات وحش سیاه‌بیشه و روستاهای گردشگرپذیری همچون رودبارک و ونداربن کوهنوردان و طبیعت‌‌‌گردان را از سراسر ایران به‌‌‌سوی خود جذب کرده است. این حجم عظیم از جاذبه‌‌‌ها و پتانسیل‌‌‌های گردشگری در یک شهرستان، کلاردشت را به قطب اکوتوریسم ایران تبدیل کرده است و از سال‌های دور به‌‌‌دلیل برخورداری از زمین‌‌‌های کشاورزی و مناظر سرسبز و جنگلی بی‌‌‌نظیر به «بهشت ایران» شهرت یافته بود.

دریافت لقب بهشت اکوتوریسم از دهه ۷۰، منجر به توجه ویژه‌‌‌ای به کلاردشت خصوصا از جانب تهرانی‌‌‌ها شد، زیرا فاصله این شهر توریستی تا تهران حدود تنها ۲.۵ ساعت است و این موضوع، فرصتی را برای خانه‌‌‌های دوم و ویلایی در شمال برای تهرانی‌‌‌ها فراهم کرد. در کنار افزایش ساخت‌وساز در کلاردشت، توجه گردشگران و کوهنوردان هم بیش از هر زمانی به این منطقه توریستی جلب شد و آژانس‌‌‌های مسافرتی بیشترین تورهای خود را به این منطقه رهسپار می‌‌‌کردند. این موضوع منجر به سرمایه‌گذاری گسترده در این شهر برای ساخت‌وساز و ارائه خدمات گردشگری به مسافران شد و بیشتر از همه در علاقه‌مند کردن روستاییان و مردم بومی به فروش زمین‌‌‌ها و خرد کردن آن برای کسب درآمد بیشتر تاثیرگذار بوده است.

اگرچه توسعه گردشگری می‌تواند افزایش‌‌‌دهنده توان اقتصادی و زیستی در نواحی دورافتاده و محرک تجدید حیات باشد و اگر گردشگری به نحوی مناسب برنامه‌‌‌ریزی و مدیریت شود به طور کلی خالق یا محرک فرآیند توسعه‌یافتگی برای دستیابی به توسعه در نواحی روستایی و نیز پایداری جوامع محلی در همه زیرشاخه‌‌‌های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و فعالیت‌های گردشگری می‌شود. اما در کنار تمام زیبایی‌‌‌ها و جاذبه‌‌‌های گردشگری این شهر تاریخی ۴هزار ساله، چالش‌‌‌ها و تهدیدهای اساسی و جدی بر سر راه این شهرستان قرار دارد که برای تبدیل شدن به هاب گردشگری مازندران هدف‌‌‌گذاری شده است. «دنیای‌اقتصاد» در این گزارش به بررسی چالش‌‌‌ها و تهدیدهای پیش روی بهشت اکوتوریسم ایران می‌‌‌پردازد که چهار مصداق بارز بر آماده نبودن کلاردشت برای رسیدن به توسعه و پایداری را نشان می‌دهد که می‌تواند برای آینده این شهرستان خطرآفرین باشد.

این نکته را باید درنظر داشت که اگرچه کلاردشت از لحاظ زیبایی‌‌‌های بصری و جاذبه‌‌‌های گردشگری از پتانسیل بالایی برخوردار است، اما تبدیل شدن آن به مقصد نمونه گردشگری و جذب گردشگر بیشتر از ظرفیت و آمادگی زیرساختی آن، فراتر از قالب و ظرفیت این شهرستان است. شاید دادن لقب بهشت به این روستا در دو دهه قبل پذیرفتنی بود، اما از منظر چهار مصداق در حال حاضر دیگر نمی‌توان این عنوان را برای این شهرستان به کار برد.

اولین مصداق بارز بزرگ‌‌‌نمایی در مقصد نمونه گردشگری بودن کلاردشت را باید در عدم‌آمادگی متولیان توریسم این شهر دانست که حتی از داشتن مکانی مناسب محروم هستند. بر اساس گفته‌‌‌های ساکنان و مسافران کلاردشت دفتر اداره میراث فرهنگی و گردشگری در بیرون از شهر و در واقع در مسیر ورودی شهری در مکانی شبیه به ساختمان موقت (شبیه سوله) قرار دارد. همین شکل موقت بودن متولی توریسم در بین ناظران، توریست‌‌‌ها، کارشناسان و بومی‌‌‌ها این فرضیه را ایجاد می‌کند که شهر و روستاهای شهرستان از بعد گردشگری چندان حائز اهمیت نیست و روند زیرساخت‌‌‌سازی بسیار کند پیش خواهد رفت. همچنان که قابل مشاهده است، هنوز این شهر به لحاظ زیرساختی با مشکلات و چالش‌‌‌هایی جدی همچون کمبود آب، آلودگی آبی و محیط‌زیستی، ترافیک سنگین به‌‌‌ویژه در ایام پیک سفر و ساخت‌وسازهای غیرمجاز مواجه است.

دومین موضوعی که درباره کلاردشت کاملا مشهود است که آینده این شهر را در معرض خطر و تهدید قرار داده است، عطش ویلاسازی در این شهرستان است که زمین‌‌‌های سرسبز و جنگل‌‌‌ها و روستاها را در معرض تغییر کاربری و کاهش سرانه فضای سبز قرار داده است که این موضوع در تقابل با موضوع توریست و سفر است.

تبدیل شدن کلاردشت به محلی برای ایجاد خانه‌‌‌های دوم به‌‌‌منظور گذران اوقات فراغت در کنار توسعه ظاهری شهرستان و روستاهای آن اما عواقب گسترده‌‌‌ای را بر این منطقه به همراه داشته است. اولین چالش را می‌توان در ساخت‌وسازهای بی‌رویه و گاه غیرمجاز در حاشیه جنگل‌‌‌ها و دامنه کوه‌‌‌ها دید که محیط‌زیست و منابع طبیعی را در معرض تهدیدی جدی قرار داده است. حتی شاهد دست‌درازی در اراضی ملی منطقه به‌‌‌دلیل ساخت‌وسازهای غیرمجاز و نبود مدیریت متمرکز در اجرای طرح هادی و آمایش زمینی هستیم که زمین‌‌‌خواری به وفور در این منطقه مشاهده می‌شود.

افزایش ویلاسازی منجر به تغییر در کالبد روستا شده است؛ زیرا خانه‌‌‌ها جنبه کالبدی دارند و به‌‌‌صورت فیزیکی بر روستا تاثیر می‌‌‌گذارند و روستاها را در معرض خطر زیبایی سطحی قرار می‌دهد. ایجاد دوگانگی در نظام سکونت و ساخت خانه‌‌‌ها بر اساس نوع معماری متفاوت، تغییر وسیع و بی‌‌‌ضابطه کاربری زمین‌‌‌های روستایی، سفته‌بازی املاک و مستغلات، آلودگی محیط‌زیست و... از پیامدهای منفی این پدیده است. گسترش خانه‌‌‌های ویلایی با برهم زدن نمای ظاهری روستا منظره‌‌‌های روستایی را خدشه‌‌‌دار می‌کند. برهم زدن زیبایی بصری و تخریب پوشش گیاهی به حس مکانی روستاهای کلاردشت آسیب وارد کرده است. همچنین، افزایش خرید خانه‌‌‌های ویلایی منجر به بالا رفتن قیمت‌ها می‌شود به طوری که دیگر مردم محلی توان خانه‌‌‌سازی یا خرید خانه در روستاهای کلاردشت را نخواهند داشت. حضور شهرنشینان، فرهنگ بی‌آلایش روستاییان را کمرنگ کرده و زمینه بی‌‌‌هویتی آنها را فراهم می‌کند. آمارهای منطقه نشان می‌دهد که در حال حاضر تنها ۵۰درصد از جمعیت ساکن در کلاردشت و روستاهای آن را مردم بومی و محلی تشکیل می‌دهد.

سومین مصداق بر آماده نبودن کلاردشت در توسعه شهری و روستایی و در نتیجه توسعه گردشگری را باید در از دست رفتن بخش عظیمی از زمین‌‌‌های کشاورزی و تبدیل آنها به خانه‌‌‌های ویلایی یا بلااستفاده ماندن زمین‌‌‌ها به‌‌‌دلیل خرد شدن دانست. زیرا علاقه‌مندی بیش از حد غیربومیان برای به دست آوردن سهمی از طبیعت زیبای کلاردشت، منجر به ترغیب بومیان برای فروش زمین‌‌‌های کشاورزی و خرد کردن آنها برای کسب درآمد شد. این موضوع کشاورزی را که زمانی اقتصاد اول شهر و روستاهای کلاردشت به‌‌‌شمار می‌‌‌رفت تحت‌‌‌الشعاع قرار داد و به حاشیه برد.

 ساختار کشاورزی را تغییر و سهم بخش کشاورزی را در نواحی روستایی به علت تغییرات کاربری شدید برای ساخت‌وساز و ایجاد شهرک‌‌‌های گردشگری کاهش داده است. این در حالی است که گردشگری در توسعه روستایی باید به کمک کشاورزی بیاید و منجر به رونق و توسعه کشاورزی و در نتیجه رشد اقتصادی روستا از محل کشاورزی شود.

مشکل جمع‌آوری و مدیریت زباله را باید مصداق چهارم در چالش‌‌‌های پیش روی کلاردشت در مقصد نمونه گردشگری بودن دانست. جنگل‌‌‌های زیبای عباس‌‌‌آباد-کلاردشت به محلی برای تخلیه زباله‌‌‌ها تبدیل شده است. این موضوع که با رشد فزاینده گردشگر نیز افزایش خواهد یافت، علاوه بر کثیفی و زشت شدن طبیعت و محیط‌زیست، منجر به ایجاد شیرابه‌‌‌ها در رودها و منابع آبی زیرزمینی می‌شود که آلودگی منابع آبی را به‌‌‌همراه خواهد داشت. در نتیجه کمبود آب آشامیدنی نیز بر دیگر معضلات این شهرستان افزوده شده است.

در حال حاضر نبود مدیریت کافی پسماند زباله‌‌‌ها یکی از مهم‌ترین مشکلات شمال کشور به‌‌‌شمار می‌رود که آسیب‌‌‌هایی جدی بر محیط‌زیست و طبیعت استان‌‌‌های شمالی وارد کرده است و منابع طبیعی را در معرض خطر و تهدید جدی نابودی و آلودگی قرار داده است.