در واقع روستاییان به تنهایی نتوانستند محصولات و ظرفیت‌‌‌های خود را چه در عرصه تولید و خدمات و چه در عرصه جذب سرمایه‌گذار معرفی کنند و از سوی دیگر دولت هم برنامه شاخص و مدونی برای این موضوع نداشته است؛ نهایتا می‌توان این ادعا را کرد که اقتصاد تولید‌محور روستایی استان سمنان گرفتار معضل بازار فروش است.

بازاریابی از روستا برای روستا و در روستا

یکی از مواردی که در روستاهای کشور وجود ندارد بازاریابی روستایی است. ما همواره در جست‌وجوی محصولات موردنیاز شهرها در شهرها بوده‌‌‌ایم در صورتی که بسیاری از این محصولات در روستاها با قیمت ارزان‌‌‌تر تولید می‌شود.

از سوی دیگر همواره در کشور‌مان بازاریابی شهر به شهر را در کنار بازاریابی شهر به روستا داشته‌‌‌ایم، اما هیچ وقت سراغ بازاریابی روستا به شهر و روستا به روستا نرفته‌‌‌ایم؛ به عبارت دیگر بازاریابی از روستا و در روستا و برای روستا را فراموش کرده‌‌‌ایم.

حال آنکه ظرفیت‌‌‌های اقتصادی و ظرفیت‌‌‌های فراوانی در روستاهای کشور وجود دارد. روستاها نه‌تنها می‌توانند نیازهای شهر بلکه نیازهای روستاهای دیگر را هم تامین کنند در نتیجه بازاریابی از درون روستا می‌تواند حلقه مفقوده اقتصاد روستایی به شمار بیاید.

در سال‌های اخیر در زمینه بازاریابی شهر به شهر اقدامات خوبی صورت گرفته، اما بازاریابی روستا به شهر مورد غفلت است همین موضوع سبب شده تا محصولات روستایی بدون بازار فروش باقی بمانند. برای رفع این معضل ابتدا باید مزیت‌‌‌های اقتصادی هر روستا احصا و شناسایی شود تا ما اول بدانیم که هر روستا در چه زمینه‌‌‌ای می‌تواند نیازهای شهرها و روستاهای دیگر را تامین کند.

فقدان مزیت‌سنجی درست

یکی از مهم‌ترین مشکلات و کمبودهای امروز در عرصه اقتصاد روستایی فقدان آمار شناسایی مزیت‌‌‌های اقتصادی است. به عبارت دیگر ما هنوز ‌‌‌نمی‌دانیم که هر روستا در چه زمینه‌‌‌ای شاخص است تا بر روی آن برنامه‌‌‌ریزی کنیم. گام دوم بعد از شناسایی موقعیت کنونی ترسیم برنامه و موقعیت مطلوب است؛ یعنی ابتدا بدانیم که چه مزیت تولیدی در روستاها وجود دارد و سپس بدانیم که قرار است با این مزیت چه کاری انجام دهیم. به زبان ساده‌‌‌تر بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم که روستاها چه نیازی را از شهرهای استان سمنان و حتی دیگر استان‌‌‌های کشور تامین می‌کنند و این نقشه راه ما در عرصه توسعه اقتصادی استان خواهد بود.

مرحله سوم پرداخت یک استراتژی برای برندسازی و بازاریابی تولیدات روستایی است؛ یعنی ما با دانستن وضعیت موجود و ترسیم نقشه راه به دنبال بازار فروش برای محصولات تولیدی روستاها می‌‌‌گردیم. در  این زمینه می‌توان چند اقدام مهم انجام داد؛ برای مثال می‌توان از تعاونی‌‌‌های روستایی بهره‌‌‌گیری کرد. حتی می‌توان بازاریابی الکترونیک و بازار آنلاین خدمات و تولیدات روستایی را نیز به کار انداخت بنابراین اولویت دیگر ما باید در این زمینه برندسازی محصولات روستایی باشد؛ به این معنی که روستاهای ما به نام یک محصول یا خدمات در کشور و یک استان معروف شود. مثلا یک روستا می‌تواند تامین‌کننده دست‌بافت‌‌‌ها یا فرش باشد و روستای دیگر می‌تواند تولیدکننده گوجه‌فرنگی به شمار بیاید. این موضوع به برندسازی محصولات تولیدی روستاها کمک می‌کند.

ترویج با چه کسی است؟

به هر روی حلقه مفقوده اقتصاد تولید‌محور روستایی بازار فروش است و ابتدا باید مزیت‌‌‌های اقتصادی را شناسایی و سپس برای آن برنامه‌‌‌ریزی کرد اما سوال اصلی اینجاست که چه کسی باید این اقدام را انجام دهد؟

از یک طرف دولت‌‌‌ها در دو دهه اخیر به وضوح نشان داده‌اند که نه برنامه مشخصی برای بازاریابی روستایی دارند و نه اصلا توان این کار را از خود نشان داده‌اند در نتیجه باید از ظرفیت‌‌‌های دیگر استان استفاده کنیم.

نهایت و غایت خدمت‌‌‌رسانی که دولت توانسته در این دو دهه اخیر برای بازاریابی محصولات روستایی انجام دهد تسهیلات بانکی برای تامین سرمایه در گردش ویژه تولیدکنندگان روستایی است؛ موضوعی که تنها یک بخش از مشکلات اقتصاد تولید‌محور روستایی را پوشش می‌دهد. بنابراین باید دست به کار شد و بازارهای الکترونیک روستایی را توسعه بخشید؛ موضوعی که با وجود ظرفیت‌‌‌ها و استعداد‌‌‌های بسیار جوان استان‌‌‌ها چندان دور از دسترس هم نیست.