دکترتیمور رحمانی آنچه علم اقتصاد در تحلیل پایه‌ای خود می‌آموزد، ضمن آنکه بسیار ساده و بدیهی به نظر می‌رسد درس‌های تلخی برای رخدادهای واقعی اقتصادی و سیاست‌گذاری اقتصادی در بر دارد. همین موضوع است که ترویج و همگانی کردن علم اقتصاد و آموزه‌های آن را تبدیل به کار دشواری می‌کند. در همین راستا است که کار روزنامه‌نگاری و تهیه مطلب و چینش آن در رسانه‌ای مانند روزنامه برای علم اقتصاد کاری است بس دشوار و در مواردی بسیار بااهمیت‌تر از کار اقتصاددانان. علم اقتصاد از این جهت که بیش از هر علمی با مسائل روزمره زندگی مردم از تهیه غذا، پوشاک و مسکن گرفته تا نحوه سرمایه‌گذاری پس‌اندازهای انباشته‌شده در انواع دارایی‌ها و از نحوه برخورد با ساماندهی ترافیک شهری گرفته تا نحوه بهره‌برداری از منابع آب زیرزمینی و حفاظت از محیط زیست سروکار دارد، می‌تواند مخاطبان عام بیشتری نسبت به سایر علوم داشته باشد.علم اقتصاد با این قانون عمومی به تحلیل پدیده‌ها می‌پردازد که شکل‌گیری روابط اقتصادی و تحولات اقتصادی از تغییرات قیمت یک محصول کشاورزی مانند سیب زمینی گرفته تا شکل‌گیری رونق و رکود فعالیت‌های بخش مسکن در کل اقتصاد، همگی از پیگیری منفعت شخصی عاملان اقتصادی سرچشمه می‌گیرد. گرچه در جامعه بشری موارد اندکی به‌عنوان استثنا می‌توان یافت که پیگیری نفع شخصی شکل‌دهنده رفتار فرد نباشد، اما رفتار غالب و توده مردم در غالب شرایط پیگیری نفع شخصی است و این پیگیری نفع شخصی شکل‌دهنده آنچه است که در محیط پیرامونی ما در بازارهای مختلف رخ می‌دهد. پیگیری این نفع شخصی موتور رشد و شکوفایی جامعه بشری است و بدون آن جامعه بشری به آنچه در آن قرار دارد دست نمی‌یافت. این نیز از خلقت پر از ظرافت خداوند است که در وجود بشر نیرویی برای سعی و تلاش و تکامل و تعالی بیافریند. البته این به آن معنی نیست که پیگیری نفع شخصی به‌عنوان اصل اساسی علم اقتصاد در تشریح رفتار اقتصادی انسان و تبیین آنچه در اقتصاد می‌گذرد، آرمانی و بی‌عیب و نقص است. علم اقتصاد ادعا نمی‌کند که پیگیری نفع شخصی بهترین ممکن را در زندگی اجتماعی می‌آفریند، بلکه صرفا ادعا می‌کند که چنین است. آشکار است که این اصل اساسی در تحلیل اقتصادی به ما می‌آموزد که در عرصه سیاست‌گذاری بخش عمومی با چه محدودیت‌هایی روبه‌رو هستیم و چگونه می‌توانیم با شناخت بهتر از ماحصل رفتار اقتصادی انسان به پیامدهای مثبت بسیار آن بیفزاییم و از پیامدهای منفی آن بکاهیم.

روزنامه «دنیای اقتصاد» از این منظر کارنامه درخشانی دارد. روزنامه‌ای حرفه‌ای که با طرح دیدگاه‌های مختلف راجع به موضوعات مهم اقتصادی و طرح به موقع آنها و به بحث گذاشتن آنها به ترویج علم اقتصاد کمک بسیاری کرده است. آشکار است که گرچه دیدگاه‌های مختلفی حتی از سوی جریانات حاشیه‌ای علم اقتصاد در روزنامه مطرح شده است و طرح آنها هم حتی اگر تحلیل بی‌اساسی از موضوعات اقتصادی داشته باشند برای جلو‌گیری از تک‌صدایی شدن علم اقتصاد اجتناب‌ناپذیر است و روزنامه «دنیای اقتصاد» از این نظر نیز عملکرد مطلوبی داشته است، اما جریان حوادث اقتصادی سبب می‌شود بیشتر آنچه مورد توجه قرار گیرد که از جریان اصلی علم اقتصاد به تحلیل وقایع می‌پردازد. به‌عنوان مثال، آنچه برای پس‌انداز‌کنندگان کوچک که در بازار سهام سرمایه‌گذاری کرده‌اند بااهمیت است آن است که بازار سهام چه سمت‌و‌سویی را دنبال خواهد کرد و نه مباحث فلسفی و روش‌شناسی آکادمیک علم اقتصاد که صرفا در حد محدود در محافل دانشگاهی حائز اهمیت است. همین نیاز مخاطبان است که سبب شکل‌گیری و طرح مسائل در روزنامه می‌شود و روزنامه «دنیای اقتصاد» واکنش قابل قبولی به نیازهای خوانندگان خود داده است. امید است به‌عنوان حرفه‌ای‌ترین روزنامه‌ای که به‌دنبال کردن موضوعات روز اقتصادی می‌پردازد بیش از پیش به ترویج و همگانی کردن آموزه‌های بنیانی علم اقتصاد که بسیار هم مورد نیاز جامعه ما است بپردازد.

*دانشیار دانشکده اقتصاددانشگاه تهران

این مطلب به مناسبت ۱۲سالگی دنیای اقتصاد از سوی دکتر تیمور رحمانی تدوین شده‌است.