غفلت‌های جبران ناپذیر

سرهنگ بازنشسته محمدرضا اکبر حلوایی

معاون پیشین سازمان نظام وظیفه

یکی از اخباری که اخیرا و به‌واسطه کارکرد فضای مجازی در جامعه شنیده می‌شود، موضوع تیراندازی سربازان در پادگان‌ها به سوی دوستان و فرماندهان خود است؛ موضوعی که اتفاقا تازه نیست و با تاریخ خدمت اجباری در همه کشورها عجین است. قطعا خودزنی و دیگرزنی در همه ادوار در پادگان‌ها و خصوصا از سوی سربازان صورت گرفته و چنانچه فکر اساسی برای مقابله منطقی با آن صورت نگیرد و سربازی با همین شیوه ادامه یابد، بازهم شاهد این اتفاق‌ها خواهیم بود. تیراندازی در کهریزک نیز در همین چارچوب قابل تحلیل و بررسی است. به‌طور کلی این‌گونه رفتارها از سوی سربازان را باید در موارد زیر جست‌وجو کرد:

۱- غفلت یا بی‌توجهی سازمان وظیفه عمومی:

الف- شماری از مشمولان به‌دلایل مختلف دارای زمینه بیماری‌های روحی و روانی هستند که یا موقع اعلام آمادگی برای اعزام به‌خدمت، از ترس محدودیت‌های معافیت پزشکی در استخدام و حتی رفتار جامعه با آنها، کتمان می‌کنند که بعضا با غفلت پزشکان که معاینه اولیه و تشخیص آنان، با همان زمینه‌های بیماری به مراکز نیروهای مسلح اعزام می‌شوند.

ب - بیماری و سوابق درمانی خود را در مراحل رسیدگی برای اعزام بیان می‌کنند؛ لیکن با این تفکر که قصد فرار از خدمت را دارند یا سابقه دو بار بستری در بیمارستان روانی را ندارند از سوی شورای پزشکی وظیفه عمومی و با سختگیری فراتر از آیین‌نامه مربوط-که اتفاقا آن هم سختگیرانه نوشته شده- در حد معافیت تشخیص داده نشده و به خدمت اعزام می‌شوند.

۲- شرایط خدمتی در نیروهای مسلح و عدم توجه به شرایط روحی سربازان در مراکز نظامی:

الف - شرایط نامساعد خدمتی در برخی مراکز نیروهای مسلح:

برخی پادگان‌های نیروهای مسلح به‌دلایل نظامی در نقاط مرزی و محروم واقع شده و عدم دسترسی سربازان به وسایل تفریحی و سرگرمی، کمبود امکانات ورزشی در یگان‌ها، فشار ماموریتی بیش از توان به سربازان و... آنان را در شرایط روحی و روانی سخت قرار می‌دهد که منجر به رفتارهای نامتعارف می‌شود.

ب- رفتار غلط و غیرپدرانه برخی فرماندهان و کارکنان نیروهای مسلح:

هرچند که اصول نظامی و آیین‌نامه انضباطی نیروهای مسلح تاکید بر رفتار پدرانه و قاضی مآبانه فرماندهان در مواجهه با تخلفات کارکنان داشته و حتی تنبیه دسته‌جمعی را نهی کرده است، لیکن برخی فرماندهان این موارد را رعایت نمی‌کنند و با این فکر که باید برای ساخته شدن سربازها آنان را در فشار قرار داد و حتی تحقیر کرد، شرایط سختی را برای سربازان به‌وجود می‌آورند که سبب تشدید مشکلات روحی آنان می‌شود و نهایتا با دستیابی به اسلحه اقدام به خودزنی یا دیگرزنی می‌کنند.

پ- بعد مسافت محل خدمت و زندگی سربازان:

هرچند که وظیفه عمومی تلاش دارد سربازان را در مراکز نزدیک به استان محل زندگی اختصاص دهد اما آمایش سرزمینی مراکز آموزش، شرایط برخی نیروهای مسلح در پذیرش یا عدم پذیرش سربازان خاص و... مانع از اجرای دقیق این خواسته می‌شود.البته نباید غفلت کرد که این اقدام وظیفه عمومی فقط در تخصیص مرکز آموزش مصداق دارد و به‌کارگیری سربازان پس از اتمام آموزش بر عهده نیروهای مسلح است که با توجه به پراکندگی یگان‌ها، سربازان را تقسیم می‌کنند. به هر حال دوری محل خدمت از محل زندگی، سربازان را از نظر خلأ عاطفی، تشدید مشکلات خانواده خصوصا در بعد معیشت به‌دلیل اعزام به سربازی و کاهش درآمد، احساس بی‌اثر بودن سربازی در زندگی فردی، دور شدن از شرایط کاری و زندگی، فشارهای بی‌مورد خانواده همسر و... به جایی می‌رساند که متاسفانه راه رهایی را در خودزنی می‌بیند و آنجا که شرایط محیط خدمتی، رفتار فرماندهان یا همقطاران این احساس را تشدید می‌کند، موضوع دیگرزنی یا کشتار جمعی هم به این رفتار اضافه می‌شود. حقیقت آن است که نیروهای مسلح و خصوصا ستاد کل باید این موضوع را ریشه‌یابی کند و بدون تعصب به سربازی اجباری، راهکاری عاقلانه برای موضوع سربازی از نظر مدت و کیفیت و حداقل خوشایندسازی آن از طریق تسهیل شرایط خدمتی، توجیه فرماندهان به چگونگی رفتار با سربازان و پایش روحی و روانی سربازان در حین خدمت بیابد.