الگوی مودی؛ مارگارت تاچر یا لی‌کوان یو؟

نویسنده: جان کاسیدی روزنامه‌نگار اقتصادی در مجله نیویورکر مترجم: علی حاتمیان چنانکه بسیاری از تحلیلگران اشاره کرده‌اند، نارندرا مودی نخست‌وزیر منتخب هندوستان مشابهت بسیاری با مارگارت تاچر، نخست‌وزیر اسبق بریتانیا دارد. به مانند تاچر، مودی نیز از طبقه خرده بورژوای محلی برخاسته است و پدرش (به مانند پدر تاچر که مغازه‌ای کوچک را در لینکلن‌شایر اداره می‌کرد) مالک تعدادی دکه فروش چای در شهر وادناگار از ایالت گجرات بوده است. تاچر عمیقا به عزم راسخ و اتکای به نفس باور داشت و نخبگان شهرهای بزرگ را برای به زانو درآوردن بریتانیا سرزنش می‌کرد. او در پی آن بود تا پسوند کبیر را در عمل به بریتانیای کبیر بازگرداند و رسالت خود را این‌گونه می‌نگریست. پیرامون تاچر را شماری از چهره‌های راست‌گرا و کارآفرینان فرا گرفته بودند؛ در حالی که او توصیه‌های همکارانش را نادیده گرفته و اغلب با اقتدار یک دیکتاتور عمل می‌کرد.

پیشینه سیاسی و اجرایی مودی بسیار مشابه با مارگارت تاچر است و در مقام حاکم گجرات، بیشتر چالش‌ها را با اقتدار از مقابل برداشته است. مودی در برابر نخبگان انگلیسی‌مآب دهلی‌نو که از زمان استقلال هند در ۱۹۴۷ تا کنون قدرت را در اختیار داشته‌اند، رهبران تجاری همچون موکش آمبانی را پرورش داده که اینک ثروتمند‌ترین مرد هندوستان است. او در عین حال می‌کوشید در طول مبارزات انتخاباتی، جوانان مشتاق مصرف‌گرایی غربی را مخاطب برنامه‌های اصلاحی خویش قرار دهد. در واقع پیام اصلی مودی در این انتخابات، با آنچه مارگارت تاچر ۳۵ سال قبل طرح کرده تفاوت اندکی دارد: راه‌هایی که پیش از این مورد استفاده قرار گرفته‌اند، ما را به گذشته باز می‌گرداند، پس بیایید بیشتر آنها را دور ریخته و نیروی خویش را آزاد‌سازیم!

البته میان این دو تفاوت‌هایی نیز در کار است. تاچر سیاستمداری بود متعلق به مکتب لیبرال منچستر، فردی که به بازار، تجارت آزاد و دولت کوچک باوری راسخ داشت، به آدام اسمیت احترام می‌گذارد، تحت تربیت کسانی چون سر کیت جوزف (نسخه انگلیسی بری گلدواتر) قرار گرفته بود و میلتون فریدمن را به خیابان داونینگ دعوت کرد؛ البته تاچر در شرایط سیاسی آن دوران، برای غلبه بر ایده‌های دولت رفاه برآمده از جنگ با محدودیت‌هایی مواجه بود. با این حال او در شکستن قدرت اتحادیه‌های کارگری، خصوصی‌سازی صنایع ملی‌شده و تشویق فردگرایی افراطی، بریتانیا را به‌طور کلی تغییر داد و به الگویی برای تمامی مصلحان محافظه‌کار پس از خود بدل شد. اما مودی به‌رغم پذیرش اهمیت مساله کسب‌وکار، از محیط فکری اساسا متفاوتی برخاسته است. نقش او در نوسازی گجرات بیش از اقتصاددانان انگلیسی و آمریکایی، مشابه نقش لی‌کوان‌یو در سنگاپور یا دنگ شیائو در چین است. در الگوی توسعه ببرهای آسیا، کوان‌یو و دنگ شیائو و البته پارک چونگ هی در کره‌جنوبی، بازار توسعه یافته و اهمیت سرمایه‌گذاری خارجی افزایش پیدا کرد؛ اما دولت همچنان نقش خود را در توسعه صنعتی، گسترش زیر‌ساخت‌ها و توزیع فرآیندها حفظ کرد. مودی نیز که با دشواری‌های اقتصاد هند در سال‌های اخیر مواجه است، به احتمال بسیار به جای لندن یا واشنگتن به پکن و سئول روی خواهد کرد. از سوی دیگر محدودیت‌های نهادی نیز در میزان پیروی مودی از تاچریسم موثر است. بریتانیا کشوری است کوچک، با دولت مرکزی نیرومند؛ در حالی‌که هندوستان دموکراسی فدرال و گسترده‌ای است که در آن، قدرت تاثیرگذاری رهبران دولت مرکزی در دهلی‌نو محدود است. به علاوه در طول سال آینده، بازنده انتخابات؛ یعنی حزب کنگره، همچنان مجلس علیای هند را در کنترل خود خواهد داشت. حقیقت آن است که حزب ناسیونالیست بهاراتیا جناتا که مودی آن را نمایندگی می‌کند، از دوران گذشته مخالف فرآیند جهانی‌سازی بوده و با پیروی از تفکر سوادشی(Swadeshi) به حمایت از محصولات و کسب‌و‌کارهای بومی پرداخته است. البته در طول ۱۵ سال گذشته، حزب تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. با این حال، این حزب حتی امروز نیز در بسیاری از حوزه‌ها (همچون کسب‌و‌کارهای کوچک) نسبت به آزادسازی اقتصادی و سرمایه‌گذاری خارجی بدگمان است. به طور مثال مانیفست ۱۵ صفحه‌ای حزب به این مساله اشاره می‌کند که «بی‌.جی.پی در حفاظت از منافع خرده‌فروشان متوسط و جزء»، «کسب‌ و کارهای کوچک و متوسط» و «تمامی کارکنان این مشاغل» متعهد است. در میان فعالان اقتصادی، برخی از متحدان مودی معتقدند که او به آسانی چنین قول‌هایی را نادیده گرفته و آزادسازی، خصوصی‌سازی و برنامه‌عملی مبتنی بر نوعی تاچریسم را پی خواهد گرفت. اما آیا چنین قضاوتی واقع‌بینانه است؟ در طول مبارزات انتخاباتی، مودی جزئیات برنامه خود را مبهم باقی‌گذارده و به اظهارات کلی و تهییج‌کننده‌ای چون توسعه دولت، کمک به فقرا و تسهیل صدور مجوزها بسنده کرده است. میهیر شامارا، از روزنامه اقتصادی بیزینس استاندارد، در گفت‌وگویی به این نکته اشاره می‌کند که مودی در دوران حکمرانی خود در گجرات، به جای پیگیری سیاست خصوصی‌سازی، بیشتر به اصلاح نهادهای عمومی و مدیریت موثرتر آنها پرداخته است. از این رو اگر مودی در دهلی نو نیز از چنین الگویی پیروی کند، صنایع هوایی، بانک‌های دولتی و شرکت‌های تولید انرژی هندوستان همچنان در حوزه عمومی باقی خواهند ماند. شامارا همچنین به این نکته اشاره می‌کند که در کنار اقتصاددانان معتقد به بازار آزاد ( مانند جاگدیش بهاگواتی در دانشگاه کلمبیا)، مودی برای فعالان طیف مقابل نیز احترام بسیاری قائل است. فعالانی که برخی حتی در پی وضع مالیات بر تراکنش‌های بانکی و ممنوعیت غذاهای فرآوری شده ژنتیک هستند. مودی تاکنون به افراد بسیاری گوش فرا داده و دقیقا مشخص نیست که در ذهن او چه می‌گذرد، اما به گفته شامارا «بر اساس میراث حکمرانی گجرات می‌توان رویکرد مودی را نگاهی بینابینی و عمل‌گرایانه دانست که احتمالا در آینده نیز ادامه آن را شاهد خواهیم بود.» تغییر تدریجی اقتصاد هند در جهت پیاده‌سازی الگوی سرمایه‌داری، رویکرد اصلی هندوستان از دهه ۹۰ تاکنون بوده است. در آن زمان مانموهانگ سینگ، وزیر اقتصاد وقت هند، اصلاحات بسیاری را در این راستا به اجرا درآورد که به رشد معجزه‌آسای هندوستان انجامید. اما برخلاف باور عمومی، حزب کنگره در سال‌های اخیر نیز از این برنامه عدول نکرده است. مطالعه‌ای توسط بانک جهانی در سال ۲۰۱۳ نشان می‌دهد که دولت سینگ و نیروهای منصوب آن، مقررات مرتبط با سرمایه‌گذاری خارجی، بازگشایی بانک‌ها و پروژه‌های زیرساختی را (دست‌کم در سه حوزه) مطابق الگوی لیبرالی اصلاح کرده‌اند. با این حال درک عمومی نسبت به اصلاحات، از عدم تحقق بسیاری از برنامه‌ها حکایت دارد؛ امری که در کنار کاهش سرعت رشد اقتصادی (که تا حدودی توسط بانک مرکزی مدیریت ‌شده است) به نگرانی‌های مرتبط با افزایش تورم دامن زده است. او به احتمال زیاد بیش از اسلاف خویش بر توسعه تولید و زیرساخت‌ها تاکید خواهد کرد. دو حوزه‌ای که ویژگی اساسی ببرهای آسیایی هستند و مودی پیش‌تر با طرح شبکه قطار سریع السیر، رویکردی مشابه با آن را از خود نشان داده است. به علاوه او گسترش منطقه آزاد تجاری جنوب شرق آسیا (ASEAN) را نیز در دستور کار قرار داده و می‌کوشد قوانین کار را (که تقریبا از تمام جهات نیازمند اصلاح هستند) مطابق الگوی لیبرال اصلاح کند. در واقع اگر به تاریخ بنگریم، بسیاری از برنامه‌های مودی بیش از آنکه گسستی رادیکال از سیاست‌های اصلاحی هند در دو دهه گذشته و حرکت به سمت گونه‌ای تاچریسم را نمایان‌سازد، ادامه مسیر حاکمان پیشین هند را نوید می‌دهد.