مصونیت یا محدودیت؟

تایسون اسلوکام رئیس بخش انرژی پابلیک سیتی‌زن لغو ممنوعیت صادرات نفت آمریکا اقدامی با نگاه کوتاه‌مدت است که می‌تواند آثار بدی هم برای مصرف‌کنندگان و هم آینده اقتصادی آمریکا به همراه داشته باشد. انقلاب نفت شیل اخیر در کنار ثبات تقاضا موجب ایجاد مازاد عرضه قابل توجهی در بازار نفت شده است که می‌تواند اقتصاد آمریکا را نسبت به عوامل غیرمنتظره (عدم قطعیت‌ها) در رابطه با عرضه نفت مصون نگه دارد. در این شرایط، آزاد کردن صادرات می‌تواند این مصونیت اقتصادی را از بین ببرد که بسیار هولناک است.

انقلاب شیل، موجب نزدیک شدن آمریکا به استقلال انرژی نشده است. به عبارت دقیق‌تر، اقتصاد آمریکا هنوز وابستگی شدیدی به نفت دارد و شوک‌های بین‌المللی که ممکن است در حوزه نفت اتفاق بیفتد هنوز تهدیدی جدی برای این کشور محسوب می‌شود. از اواسط سال‌های ۲۰۰۰، قیمت نفت همواره به علت محدودیت‌های عرضه و روند تقاضا دستخوش تغییر می‌شده است و در آینده نیز دلیلی برای پایداری قیمت‌ها وجود ندارد.

قیمت سوخت خودروها یکی از دیگر عواملی است که هزینه آزاد کردن صادرات نفت و گاز را برای آمریکایی‌ها افزایش می‌دهد. ازآنجا که تولیدکنندگان نفت سود بیشتری را از صادرات نسبت به فروش در داخل کسب می‌کنند، عرضه داخل کاهش می‌یابد و باعث رشد قیمت‌ها می‌شود. بنابراین، با توجه به اهمیت نفت در فعالیت‌های اقتصادی، افزایش قیمت آن موجب سودآوری تولیدکنندگان نفت می‌شود که هزینه این موضوع را باید سایر اقشار جامعه بپردازند.

اما سوال اینجا است که چرا برخی مطالعات اخیر نشان می‌دهند آزاد شدن صادرات نفت خام، نه تنها قیمت‌های داخلی را افزایش نمی‌دهد، بلکه باعث کمتر شدن آنها نیز می‌شود. به‌طور کلی، این تحقیقات این‌طور نتیجه‌گیری می‌کنند که آزاد شدن صادرات نفت، قیمت نفت خام آمریکا (WTI) را افزایش می‌دهد، اما قیمت سایر نفت‌ها را نظیر نفت برنت که قیمت بنزین از آن تبعیت می‌کند کاهش می‌دهد.

با این حال، اگر منبع این تحقیقات را ریشه‌یابی کنیم، مشاهده می‌شود عمده آنها توسط شرکت‌هایی که از آزادسازی صادرات نفت منفعت کسب می‌کنند حمایت شده‌اند. بنابراین، تحقیقات مزبور این امکان را فراموش می‌کنند که با گسترش بازارهای هدف، قیمت بنزین نیز می‌تواند به قیمت نفت WTI وابسته شود و همراه با آن افزایش پیدا کند. این درست است که برنت قیمت بخش زیادی از بازار بنزین را تعیین می‌کند، اما علت این امر به روند تاریخی آن برمی‌گردد؛ به طوری که بازار آمریکا در این حوزه همواره وابسته به واردات بوده است و در نتیجه قیمت بنزین را همیشه نفت برنت تعیین کرده است. این در حالی است که در شرایط کنونی، افزایش قابل توجه تولیدات داخلی می‌تواند این روند را تغییر دهد و قیمت بنزین را کاهش دهد. اما اگر صادرات آزاد شود، این مازاد عرضه در داخل از بین رفته و قیمت‌ها کاهش پیدا نمی‌کنند.

همچنین، برخی دیگر از طرفداران آزادسازی صادرات نفت خام معتقدند این اقدام باعث افزایش قدرت چانه‌زنی در مذاکرات تجاری می‌شود. این در حالی است که نفت خام زمان زیادی است که از مذاکرات تجاری مستثنی شده است؛ بنابراین، ممنوعیت صادراتی نمی‌تواند اثری در آن داشته باشد.

قدرت اقتصادی

در اینجا نکته جامع‌تری وجود دارد. آمریکا باید از نیجریه، روسیه و ونزوئلا یاد بگیرد اقتصادی که شدیدا به صادرات مواد خام وابسته است نمی‌تواند به موفقیت واقعی دست پیدا کند. قدرت اصلی اقتصاد کشوری مثل آمریکا به توانمندی بخش تکنولوژی آن وابسته است که در صورت آزاد شدن صادرات نفت صدمه زیادی می‌بیند. هر فرد آگاهی در حوزه بازار انرژی می‌داند که انقلاب واقعی، فناوری انرژی‌های نو (تمیز) است. در این شرایط، لغو ممنوعیت صادراتی می‌تواند قیمت‌ها را افزایش و انگیزه برای استفاده از نفت به‌عنوان خوراک برخی صنایع مثل سلول‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و باتری‌های پیشرفته را کاهش ‌دهد. مساله دیگر، بحث محیط زیست است. بدون شک با آزاد شدن صادرات، میزان حفاری‌های شیل، شامل شکست‌های هیدرولیکی افزایش می‌یابد که اثری جدی بر منابع با ارزش خواهند داشت.

با در نظر گرفتن تمام موارد یادشده مشکل اصلی را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: فقط یک قسمت از اقتصاد، یعنی صنعت نفت، کمپینی را راه‌اندازی کرده‌اند تا منتقدان عمومی را متقاعد کنند که دیگر نیازی به حمایت از اقتصاد آمریکا نیست و آمریکایی‌ها در صورت صادرات نفت زندگی بهتری خواهند داشت. این در حالی است که به‌منظور حفاظت از سایر بخش‌های اقتصادی و مصرف‌کنندگان، باید نفت خام آمریکا در خود این کشور مصرف شود.