فیل متینگلی

منبع: بلومبرگ

افزایش محبوبیت ستاد انتخاباتی بن کارسون، کاندیدای جمهوری‌خواه، بیشتر از آنکه ناشی از عقاید سیاسی واقعی باشد، به دلیل افزایش رغبت عموم مردم به وی است. این امر، به ویژه در زمینه سیاست خارجی، نقطه ضعفی است که کارسون ماه‌های اخیر در پشت صحنه روی آن کار کرده است تا این مشکل را حل کند.

در مورد اقتصاد نیز سوالاتی بی‌پاسخ باقی مانده‌اند که بیشتر وابسته به این است که مشاوران ارشد اقتصادی وی در ماه‌های آینده چه کسانی خواهند بود. دستیاران بر تجربه کارسون در هیات مدیره یک شرکت (که بنا به گفته وی اکنون که مشغول انتخابات ریاست‌جمهوری است، از آن استعفا خواهد داد) و تجربه کسب‌و‌کار اعضای حلقه درونی وی مانند جف ریتر متمرکز شده‌اند که رئیس بخش مالی کارسون و شریک مدیریت صندوق سرمایه‌گذاری «نورث وسترن» است و نظر وی این است که سیاست اقتصادی ستاد انتخاباتی با کسب‌و‌کار رابطه خوبی خواهد داشت.

بدون شک هنوز رزومه سیاسی کارسون کمبودهایی دارد، اما این به آن معنی نیست که در مناظرات انتخاباتی سال‌های اخیر وزنی نداشته است. کارسون و مشاورانش بر ۶ کتابی که وی نوشته است و شامل مجموعه‌ای از دیدگاه‌های سیاسی در مورد حمایت از حساب پس‌ا‌‌‌نداز سلامت است، تاکید دارند. برای اینکه این حساب‌ها بیشتر سلامت و مراقبت از بهداشت فرد را پوشش ‌دهند، نیاز به عقایدی پیرامون اصلاح مالیاتی و مخارج دولت دارند.

درحالی‌که ممکن است اشاره به کتاب‌های کارسون یک انحراف هوشمندانه باشد، به درستی نیز بیان می‌کند که کارسون چند نسخه سیاستی در طول این سال‌ها در اقتصاد تجویز کرده بود (و برخی از آنها را اخیرا در نطق‌ها و مصاحبه‌ها گسترش داده است). مشاوران کارسون می‌گویند که طی هفته‌های آینده پیشنهادهای اقتصادی مفصلی ارائه خواهند شد اما تا آن موقع، به‌صورت مختصر به این بحث‌ها اشاره می‌شود.

تقلب و مقررات کمتر

اتلاف منابع دولتی و مقررات دست و پا گیر در سخنرانی‌های کارسون هدف قرار گرفته‌اند و بازتابی از سنت جمهوری‌خواهی امروز هستند. اگرچه در این رویکرد نیز نکاتی وجود دارد.

برای مثال، کارسون درصدد تثبیت قانون گلس- استیگل است که در دوره رکود پایان دولت بیل کلینتون لغو شد. این کار موجب پدیدار شدن راهی برای ادغام بانک‌های تجاری و سرمایه‌گذاری شد، یعنی به موسساتی که از مشتریان سپرده می‌پذیرند اجازه می‌داد تا با موسساتی که برای کسب سود تجارت می‌کنند، ادغام شوند.

در مورد نقش این رویداد در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ بحث‌های عمیقی وجود دارد، اما کارسون نتیجه خود را از آن گرفته است: این کار بانک‌های بسیار بزرگی را که توسط دولت فدرال در سال ۲۰۰۸ «شکست‌ناپذیر» (به دلیل بزرگ بودنشان) فرض می‌شدند، پرورش داد.

کارسون در مصاحبه‌ای با بلومبرگ در اکتبر سال گذشته گفت که شخصا از اقداماتی که وال استریت در آغاز مقدمات بحران مالی داشت، منزجر شده بود. وی در حالی که می‌گفت با مردمی که اهل پول درآوردن هستند رابطه خوبی دارد، افزود: «وقتی در وضعیتی قرار دارید که در آنها افرادی ۳۰۰ میلیون دلار پول در می‌آورند و همه کارگران در حال تقلا هستند، باید چیزی اشتباه باشد.»

سیاست مالیاتی انجیل

کارسون اغلب در مورد شکلی از مالیات ثابت به جای ساختار مالیاتی کنونی ایالات متحده حرف می‌زند و در انجام این کار انجیل را به‌عنوان شاهدی برای موثر بودن کار خود می‌آورد. در حالی که او قویا بر عدد خاصی تاکید نداشته است، ۱۰ درصد را توصیه انجیل می‌داند و اغلب چیزی حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد را به‌عنوان عدد ایده‌آل می‌داند. وی می‌گوید: این نرخ باید در تمام سطوح درآمدی نسبی باشد.

کاهش مالیات و بازسازی رفاه

کارسون همچنین پیشنهادهای خاصی در مورد رفاه و حقوق می‌دهد، اما از اینکه در مورد موضوعات حساس سیاسی صحبت کند، هراسی ندارد.

وی در ابتدای امسال، در سخنرانی خود برای کنفرانس اقدامات سیاسی محافظه‌کارانه، از بدهی آمریکا به‌صورت «یکی از چیزهایی که این کشور را به‌عنوان یک ملت تخریب می‌کند» نام برد و افزود که بدهی و اندازه دولت باید کاهش یابد. در حالی که برنامه‌های رفاه وی به‌طور کامل اعلام نشده‌اند، می‌توان گفت که او به دنبال چالش‌های عمده‌ای است.

در مصاحبه مذکور در اکتبر گذشته، کارسون به برنامه‌های «جامعه بزرگ» لیندن جانسون به‌عنوان نقطه‌ای که کشور آمریکا در مسیر اشتباهی قرار گرفت، اشاره کرد. وی در طول سخنرانی خود از آنچه «فرهنگ وابستگی» نامید، انتقاد کرد. پاسخ او، که صراحتا دقیق نیست، به شدت وابسته به آموزش و اقدامات خیریه بخش خصوصی است.