ضرورت بازنگری در پروژه‌های احداث خطوط جدید ریلی

فرشاد نیکسای

دانشجوی دکترای مهندسی راه‌آهن

در راستای نشان دادن اهمیت و نقش بی‌بدیل حمل‌و‌‌نقل ریلی از منظر ایمنی، آلایندگی و مصرف سوخت، ضرورت استفاده از آن بیش از پیش معین شده و برنامه‌های دولت حاکی از آن است که سعی بر آن شده تا با استفاده صحیح از منابع عمومی، سرعت رشد و توسعه حمل‌و‌‌نقل ریلی بیشتر شود.

در این راستا توسعه خطوط جدید ریلی از موضوعات مهمی است که می‌تواند نقش بسزایی در توسعه و افزایش سهم حمل‌و‌‌نقل ریلی در بخش بار و مسافر داشته باشد. البته احداث خطوط جدید هزینه بالایی دارد که با توجه به مالکیت عمومی خطوط ریلی غالبا با استفاده از منابع عمومی دولت راه‌اندازی می‌شود.

طولانی شدن پروژه‌های احداث خطوط باعث شده تا این روند مثبت به تعویق بیفتد و افزایش سهم حمل‌و‌‌نقل ریلی از این روش به طریق موثری انجام نپذیرد. برای روشن‌تر شدن بهتر این مطلب می‌توان به راه‌آهن‌های ارومیه- مراغه و راه آهن غرب کشور که از سال ۱۳۸۰ احداث آنها شروع شده اما همچنان به مرحله بهره‌برداری نرسیده است، اشاره کرد.

مقایسه‌ای میان اعتبارات و احجام پروژه‌های احداث خطوط نشان می‌دهد که ظرفیت حاصل از روند اعتبارات مصوب در بخش احداث خطوط و همچنین حجم پروژه‌های در دست انجام یکی از دلایل به درازا کشیدن این پروژه‌ها است. برای بررسی و توضیح هر چه بیشتر این امر مقایسه‌ای میان اعتبارات و احجام پروژه‌های احداث خطوط انجام شده است تا با در نظر گرفتن ظرفیت حاصل از روند اعتبارات مصوب در بخش احداث خطوط و همچنین بررسی حجم پروژه‌های در دست انجام دلیل به درازا کشیدن این پروژه‌ها روشن شود.

در حال حاضر طرح‌های در دست ساخت و خطوط جدید در کشور بالغ بر ۸۵۰۰ کیلومتر است. این در حالی است که در سال ۱۳۹۳ از منابع عمومی دولت مبلغی در حدود ۹۵۰۰ میلیارد ریال بابت توسعه خطوط جدید مصوب شد که با توجه به هزینه متوسط احداث هر کیلومتر خط جدید به میزان ۴۰ میلیارد ریال تنها ۲۲۵ کیلومتر خط در هر سال قابل احداث خواهد بود.

این امر به آن معنی است که در صورت ادامه روند موجود، اتمام پروژه‌های خطوط جدید (در صورت اضافه نشدن پروژه جدید) به زمانی حدود ۴۰ سال نیاز خواهد داشت. بدیهی است این مدت به قدری است که می‌تواند باعث فرسایش برخی از پروژه‌های آغاز شده، شود.

برهمین اساس می‌توان عنوان کرد که به منظور بهره‌برداری سریع تر و موثرتر در مقطع کنونی می‌توان از دو روش اولویت‌بندی (که منجر به کاهش تعداد پروژه‌ها شود) یا از طریق افزایش میزان اعتبارات مصوب حمل‌و‌‌نقل ریلی برای حل این مشکل اقدام کرد.

در روش اول باید پروژه‌ها با معیارهای تخصصی مانند معیارهای تقاضای بار و مسافر یا معیارهای اجتماعی اولویت‌بندی و پروژه‌های با اولویت پایین از لیست فعالیت‌های کنونی حذف شوند. به این ترتیب طی یک دوره زمانی، اعتبارات مورد نیاز برای به ثمر رساندن تعداد اندکی پروژه احداث خطوط کافی خواهد بود و البته بدیهی است که با توجه به میزان کم اعتبارات عمومی، سرعت احداث خطوط جدید بسیار پایین خواهد بود.

هم‌اکنون با توجه به محدودیت موجود در اعتبارات هر ساله تنها برخی از پروژه‌ها اعتبارات قابل توجهی اخذ می‌کنند و بقیه پروژه‌ها تنها اعتبارات جزئی دریافت می‌کنند که در نهایت نیز تنها قسمتی از اعتبارات مصوب شده به پروژه‌ها تخصیص می‌یابند. اما نکته قابل تامل آنجاست که با حفظ روند موجود با توجه به تعداد بالای پروژه‌های احداث خطوط جدید و اعتبار ناکافی، همان‌گونه که پیش‌تر ذکر شد زمان بسیار طولانی صرف انجام پروژه‌ها خواهد شد.

اما در روش دوم می‌توان گفت که هم با استفاده از افزایش اعتبارات منابع عمومی دولت و هم از طریق راه‌های نوین تامین مالی مانند BOT (حداقل در خطوط فرعی که هزینه پایین‌تری دارند) امکان افزایش اعتبارات مصوب پروژه‌های احداث خطوط جدید وجود خواهد داشت.

پر واضح است درصورت پذیرفتن اهمیت حمل‌و‌‌نقل ریلی تغییر میزان اعتبارات مصوب سالانه احداث خطوط و افزایش سهم اعتبارات قابل توجیه است.

با توجه به مطالب ذکر شده و همچنین با توجه به تداوم محدویت موجود در اعتبارات منابع عمومی دولت به نظر می‌رسد که بازنگری پروژه‌های احداث خطوط جدید و روش‌های تامین منابع مالی امری حیاتی است، می‌توان نتیجه گرفت که متوقف کردن برخی پروژه‌های دارای پیشرفت پایین و درجه اهمیت کمتر (با توجه به تقاضای کمتر بار و مسافر) می‌تواند فشار سنگین موجود را تا حدودی کاهش و به منطقی‌تر شدن و عملیاتی‌تر شدن برنامه ساخت خطوط جدید کمک کند. همچنین افزایش میزان اعتبارات مصوب سالانه و ایجاد راهکارهای نوین تامین مالی احداث خطوط جدید به‌عنوان راه‌حلی برای تغییر روند موجود ضروری است.

ضرورت بازنگری در پروژه‌های احداث خطوط جدید ریلی