متلاشی شدن یک ملت

چرا جنگ داخلی در میانمار رخ می‌دهد؟

پاسخ کوتاه: کودتای نظامی با اعتراضات مسالمت‌آمیز گسترده مواجه شد. سپس حکومت نظامی، به رهبری ژنرال ارشد «مین آنگ هلینگ»، به سرعت به دستور کار قدیمی خود بازگشت: زندان، ترور، کشتن. نیروهای حامی دموکراسی اسلحه به دست گرفتند و به شبه نظامیانی پیوستند که برای چندین دهه برای حقوق اقلیت‌های قومی مبارزه می‌کردند.

پاسخ طولانی‌تر: میانمار از زمان استقلال از سلطه بریتانیا در سال۱۹۴۸، در عمل در آشوب بوده است. برخی از طولانی‌ترین درگیری‌های مسلحانه جهان در مناطق مرزی این کشور- جایی که شبه‌نظامیان قومی به دنبال خودمختاری یا صرفا رهایی از سرکوب ارتش میانمار هستند- ادامه داشته است. یک دوره کوتاه اصلاحات سیاسی، با یک دولت غیرنظامی به رهبری «آنگ سان سوچی» برنده جایزه نوبل، زندگی را برای بسیاری از اقلیت‌های قومی بهتر نکرد. پس از اینکه حزب سیاسی او، حزب وابسته به ارتش را در انتخابات۲۰۲۰ میانمار شکست داد، حکومت نظامی دوباره کنترل کامل کشور را به‌دست گرفت.

دهه‌ها آشفتگی سیاسی میانمار

هدف مشترک سرنگونی حکومت نظامی (هونتاها) منجر به اتحاد بین شبه‌نظامیان حامی دموکراسی و گروه‌های قومی مسلح شده است. این نیروها با هم قلمرو قابل توجهی را از ارتش میانمار به‌دست آورده‌اند. در ۱۱آوریل، آنها یک شهر مرزی کلیدی را از نیروهای حکومت نظامی به‌دست آوردند که بزرگ‌ترین پیروزی آنها تاکنون بود.

چه کسی با ارتش میانمار می‌جنگد؟

صدها شبه نظامی طرفدار دموکراسی، ارتش قومی و نیروهای دفاعی محلی. به گفته «پروژه داده‌های مکان و رویداد درگیری‌های مسلحانه» که ۵۰درگیری سطح بالا را در سراسر جهان دنبال می‌کند، تنوع بسیار زیاد گروه‌هایی که با حکومت نظامی می‌جنگند، میانمار را به «متلاشی‌ترین» کشور روی زمین تبدیل کرده است. آنچه اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند این است که برخی از گروه‌های شورشی نیز با یکدیگر می‌جنگند. بیش از ۲۰گروه شبه‌نظامی به نمایندگی از اقلیت‌های قومی مختلف، ده‌ها سال است که برای خودمختاری می‌جنگند. برخی از این گروه‌های شورشی قلمرویی در حاشیه غنی از منابع میانمار را کنترل می‌کنند.

هنگامی که سیاستمداران برکنار شدند و حامیان دموکراسی پس از کودتا از دستگیری گریختند، پناهگاهی در این مناطق تحت کنترل شورشیان قومی یافتند و یک مرجع سایه به نام «دولت وحدت ملی» تشکیل دادند. ده‌ها هزار جوان - از جمله پزشکان، بازیگران، وکلا، معلمان، مدل‌ها، راهبان بودایی، دی‌جی‌ها و مهندسان- از شهرهای تحت کنترل حکومت نظامی گریختند و بیش از ۲۰۰نیروی دفاع مردمی تشکیل دادند و به «دولت سایه» ابراز وفاداری کردند. «نیروهای دفاع مردمی» که اغلب توسط شبه نظامیان قومی آموزش دیده‌اند، اکنون در بیش از ۱۰۰شهرستان در سراسر کشور می‌جنگد. تنها در منطقه ساگینگ ۸۹گروه از این قبیل وجود دارد.

«هانا بیچ» همچنین در گزارش دیگری در نیویورک‌تایمز نوشت، از زمانی که حکومت نظامی میانمار در فوریه۲۰۲۱ کودتای خود را انجام داد و به دوره کوتاهی از اصلاحات دموکراتیک پایان داد و بار دیگر اسلحه خود را به روی معترضان مسالمت‌جو گرفت، بیشتر کشور علیه ارتش شده است. نسل جدیدی که در دوران مدیریت غیرنظامی «آنگ سان سوچی» به بلوغ رسیدند، دست به سلاح بردند و به شورشیانی پیوستند که دهه‌ها با دیکتاتوری نظامی مخالف بودند.

نگاه جهان به درگیری‌های دیگر در سایر نقاط دنیاست. اکنون، پس از سه‌سال مقاومت ناامیدانه، خطوط نبرد به سرعت در حال تغییر است. شورشیان چندین پایگاه نظامی و ده‌ها شهر را تصرف کرده‌اند. سرعت پیروزی در روزهای اخیر افزایش یافته است و نیروهای ضد ارتش یا همان شورشیان اکنون مدعی هستند که بیش از نیمی از قلمرو میانمار، از جنگل‌های پست تا دامنه‌های هیمالیا را تحت کنترل دارند. این درگیری‌ها اگرچه شکل و شمایل نوینی دارد (استفاده از موشک اندازها، جنگنده‌ها و غیره) اما در بطن خود سنتی است: سنگرهای حفرشده در گل، لغزش بالگردها به پایین تپه‌های غرق در باران‌های موسمی و غیره. اما درگیری در میانمار یک ویژگی دیگری هم دارد: نبرد تن به تن و فراوانی مین‌های زمینی.

اگر آنها موفق شوند به قلب کشور فشار بیاورند– کسی نمی‌داند آیا چنین خواهد شد یا خیر- شورشیان می‌توانند ارتشی را که به هر شکلی، میانمار را برای بیش از نیم‌قرن در چنگ خود نگه داشته است، از قدرت خلع کنند. نتیجه ممکن است متلاشی شدن یک ملت و احتمالا دور شدن «پیرامون» از کنترل «مرکز» باشد. شورشیان به صدها گروه مسلح پراکنده در سراسر کشور تقسیم شده‌اند. در برخی از مناطق نبرد، چندین گروه شبه‌نظامی مختلف برای مبارزه با نیروهای حکومت نظامی متحد شده‌اند که گاهی اوقات زنجیره فرماندهی مشخصی ندارند. برخی از آنها توسط سربازان کهنه‌کار از ارتش‌های قومی رهبری می‌شوند که مدت‌ها با ارتش میانمار - و گاهی اوقات با یکدیگر - جنگ کرده‌اند.