هنریک وردلین، از مدیران شرکت توسعه سرمایه‏گذاری پری‏هایپ (Prehype)

کلیه استارت‏آپ‏هایی که بنگاه توسعه‏ای ما راه‏اندازی کرده، با یک ایده فوق‏العاده کار خود را شروع کرده‏اند. اما صادقانه بگویم که این بخش بسیار راحت کار است. تست واقعی یک ایده نوآورانه آن است که آن ایده را وارد بازار کنید. مورد شرکت سامسونگ یک کشمکش قدیمی را نشان می‏دهد که تیم‏های نوآوری با آن دست و پنجه نرم می‏کنند: «ما یک ایده فوق‏العاده داریم، به شرطی که رئیس اجازه دهد آن را اجرایی کنیم.» این مشکل باید تغییر ساختار دهد. البته منظور این نیست که دفاتر مرکزی شرکت باید نادیده گرفته شوند، بلکه باید بدانیم چگونه می‏توان رویکرد، خلاقیت و تجربه را در یک بسته جذاب ارائه داد که همان لحظه بتوان کار را پیش برد و برای گرفتن موافقت در کارهای آینده زمینه‏چینی کرد، بدون اینکه قوانین داخلی سازمان نقض شوند؟

بیشتر تیم‏های نوآوری نیاز حیاتی به جلب حمایت و موافقت مدیریت ارشد را اولویت کار خود قرار نمی‏دهند که باعث می‏شود در همان مراحل اولیه کار با شکست مواجه شوند. وقتی ناامیدی از انجام کار افزایش یابد، اراده و آزمایش کردن کار کاهش می‏یابد و ایده‏های فراوانی که در ذهن وجود دارند به ثمر نمی‏رسند. بنابراین تیم‏های نوآوری باید چه کاری انجام دهند تا احتمال تصویب پروژه‏ها از طرف دفاتر مرکزی شرکت را بالا ببرند؟

اول، پذیرش احساسی یک پروژه به اندازه پذیرش منطقی آن برای مدیریت ارشد مهم است. آن دسته از پروژه‏های نوآوری که حس طراحی و داستان‏گویی را در بالاترین حد ممکن القا نمی‏کنند، به احتمال بیشتری رد می‏شوند یا در اولویت‏های بعدی قرار می‏گیرند.

سپس، روش‏هایی را بیابید که بتوانید مفاهیم را با مشتریان واقعی به‌عنوان بخشی از فرآیند نوآوری تست کنید. هیچ طرح کسب‏وکار خیالی نمی‏تواند با داده‏های کاربران واقعی رقابت کند.

در نهایت، برای تامین مالی بیش از حد خیلی عجله نکنید. یک روش خوب که تیم‏های نوآوری می‏توانند از طریق آن از مدیریت چراغ سبز بگیرند این است که با کارهای قبلی انجام شده خود مدیریت را برای دریافت سرمایه بیشتر تحت فشار بگذارند. فرآیندهایی طراحی کنید که نمونه کارهای اولیه را تا حد ممکن ارزان بسازید.

نمونه‏سازی سریع همان‏قدر برای کارآفرینان مستقل با منابع محدود ضروری است که برای نوآوران در شرکت‌های بزرگی مثل سامسونگ. شرکت‌های بزرگ معمولا بودجه‏های دسترس‏پذیرتری دارند و دفاتر مرکزی تا زمانی که پروژه‏ها از خودشان فراتر نروند، به تیم‏ها استقلال کامل می‏دهند.

در هر صورت، تیم‏های نوآوری باید در کاهش ریسک و اضطراب ناشی از طرح‌های نوآورانه خود که عاری از حمایت داده‏های سخت است، ماهر باشند. در نهایت، مدیریت بهتر فرآیند نوآوری باعث می‏شود ایده‏های بیشتری به واقعیت تبدیل شوند.