ایگناسیو آسو، از واحد توسعه کسب‏وکار شرکت یونیفای (Unify)

یک تیم نوآوری موفق همراستا با استراتژی کلی سازمان کار می‏کند. اگرچه مستقل کار کردن و تحت کنترل نبودن می‏تواند به ایجاد ایده‏های حیرت‏انگیز منجر شود، اما همیشه پربازده‏ترین مسیر نیست؛ همان‏طور که تیم نوآوری سامسونگ در اروپا این موضوع را نشان داد. مطمئنا عبور از کانال‏های موجود تحقیق و توسعه، چالش‏هایی ایجاد می‏کند و بین منافع داخلی سازمان تعارض‏هایی ایجاد می‏شود، اما به هر حال این روش برای به دست آوردن نتایج مورد نظر ضروری است. وقتی نوآوری یک کار تکمیلی است و برای محصولاتی با چرخه عمر کوتاه استفاده می‏شود، تاییدیه گرفتن برای چنین پروژه‏هایی معمولا آسان است. به هر حال، اگر نوآوری پیشنهادی به معنی ورود به یک بازار ویژه یا توسعه محصولات جدید با چرخه‏های عمر طولانی باشد، پیش بردن آن به یک جنگ دشوار تبدیل می‏شود.

وقتی کسب‏وکار را ایجاد می‏کنید، علاوه‌بر آنکه باید نوآوری را توجیه اقتصادی کنید و این امر در فضای کسب‏وکار امروز ضروری است، بسیار مهم است که به یاد داشته باشید بزرگ‌ترین فاکتور ریسک نوآوری باید مورد توجه قرار گیرد؛ یعنی چقدر طول می‏کشد تا این نوآوری منسوخ و بی‏فایده شود؟

شرکت سامسونگ برای جلوگیری از سرمایه‏گذاری‏های غیرسودآور باید مطمئن شود استراتژی‏های نوآورانه آن به بهترین شکل تنظیم شده‏اند و به‌طور واضحی به همه منتقل می‏شوند، به طوری که ایده‏ها به خوبی ارزیابی می‏شوند، تصمیم‏ها توجیه دارند و کل فرآیند به موثرترین شکل ممکن مدیریت می‏شود. قاعده‏مند کردن فرآیندهای نوآوری در شبکه جهانی شرکت مزیت‏های فراوانی به همراه دارد.

دفتر مرکزی را از همان ابتدا درگیر کنید. میزان آزادی و اختیار عمل هر واحد نوآوری باید تصریح شود. به‌کار بردن پارامترهای واضح در جای خود، در کنار راهنمای پروژه‏ای با کاربردهای مختلف که مرزهای سازمانی را درمی‏نوردد، تضمین می‏کند که فرآیندهای نوآوری پابرجا خواهند بود.

پروژه‏های نوآوری را دنبال کنید. همان‌طور که پیش می‏روید، فرآیند نوآوری را مستند کنید. این کار راهنمایی برای مدیریت دیگر پروژه‏های موجود یا آینده خواهد بود.

مشوق ارائه کنید. به تیم‏های نوآوری هم درست مثل تیم‏های فروش باید طرح‌های تشویق‏کننده ارائه شود تا کارها بهتر پیش برود.

در راستای استراتژی شرکت حرکت کنید. هر گونه نوآوری، چه یک پیشرفت تکمیلی باشد یا یک محصول یا خدمات توسعه‏ای، باید از استراتژی اصلی سازمان حمایت کند و به دفتر مرکزی نفع برساند، نه اینکه عامل تضعیف استراتژی باشد. مدیریت مرکزی شرکت و مراکز غیرمتمرکز نوآوری باید یکدیگر را تکمیل کنند، نه اینکه ضد هم باشند.

از نمودارهای گرافیکی استفاده کنید. نشانه‏هایی ایجاد کنید تا ورودی‏ها، فرآیندها و خروجی‏های واحدهای نوآوری را پیگیری کنید. این نشانه‏ها می‏توانند معیارهایی باشند که هر چیزی را دربرمی‏گیرند، از تعداد فرصت‏های نوآوری کشف شده در تحقیق بازار گرفته تا درصد ایده‏های عملی مرتبط با تلاش‏های صورت گرفته.

تیم‏های نوآوری با به‌کارگیری این فرآیندها می‏توانند از تاخیرهای زمانی غیرضروری و مناقشات داخلی برای اعتباربخشی به پروژه‏های خود جلوگیری کنند.

توانایی انجام ارزیابی‏های استراتژیک در مورد نوآوری طبق یک مبنای منظم به واحدهای مختلف نوآوری در کنار دفتر مرکزی کمک می‏کند تا تصمیم‏های عاقلانه‏تری در مورد سرمایه‏گذاری‏های آینده اتخاذ کنند. اعمال کنترل مالی بیشتر باعث می‏شود منابعی که به نوآوری تخصیص یافته‏اند به‌طور موثرتری مورد استفاده قرار گیرند که این امر به چشم مدیران ارشد مرکزی و نیز سرمایه‏گذاران بالقوه، مطلوب‏تر خواهد بود.