لی لا رضایی

گروه موسیقی نیوش متشکل از آرش و سروش قهرمانلو، کیکاووس مختاری، آرش آردفروشان و سهراب فتحعلیزاده است که در سال‌های اخیر فعالیت خود را آغاز کرده و آثارش با اقبال عمومی روبه‌رو شده است. سبکی که آنها اجرا می‌کنند تلفیقی است از موسیقی راک، سنتی و فولکور. در واقع نمی‌توان موسیقی آنها را در سبک خاصی گنجاند. «نیوش» تا کنون توانسته است به مقام‌های متعددی در حوزه موسیقی دست یابد که از این میان می‌توان به کسب مقام دوم در فستیوال بین‌المللی موسیقی وومد و مقام‌هایی در داخل کشور اشاره کرد. سروش قهرمانلو که مدت‌ها در کنار استاد جلال ذوالفنون و در گروه او می‌نواخت بعداز مدتی در همراهی با برادرش آرش،اقدام به تاسیس گروه خود کرد. این گروه از همان ابتدا به دلیل سبک و سیاقی که داشت توانست مورد توجه واقع شود چرا که در ابتدای کار در ایستگاه‌های مترو تهران و با مجوز فرهنگسرای مترو، اقدام به برگزاری اجراهای خود کرد و به همین دلیل بسیار خبرساز شد. «خرده‌های تاریکی»، «کینه» و... عنوان آلبوم‌هایی است که این گروه دارد. آنچه می‌خوانید گفت‌وگو با اعضای این گروه است.

گروه نیوش ویژگی‌ها و خصوصیات منحصر به فرد خود را دارد. این مختصات چه هستند؟

کیکاووس مختاری (نوازنده پیانو و سینتی سایزر و آکاردیون، تنظیم‌کننده و رهبر ارکستر نیوش):

الف - صدای منحصر به فرد سه تار الکتریک همراه با گردش ملودی‌های ایرانی و استفاده از گردش ملودی‌ها و فواصل میکروتون (ربع پرده) موسیقی ایرانی در آهنگ‌ها

ب - صدای قلم نی خوشنویسی (سریر) و به‌کار‌گیری نویزها (اصوات) در آهنگ‌ها و قطعات گروه نیوش

پ -فرم ساخت موزیک نیوش که در بیشتر اوقات به شکل A-B-A یا A-B-A' است

ت - روند حضور سازها در طول زمان یک قطعات نیوش به این شکل است که همیشه از ابتدای قطعات با همه سازهای به کار رفته در قطعه مواجه نمی‌شویم و آرام آرام سازهای دیگر در ادامه روند قطعه معرفی می‌شوند یا ممکن است که این روند برعکس شود و از ابتدا همه باشند و یکی یکی کم شوند، یا اینکه کلا در طول یک قطعه ارکستراسیون تغییر کند که این تغییرات بر اساس تعلیق‌ها و روند مفهومی یک قطعه هست. به هر حال در نقاط مختلف هر آهنگ، شنونده با فضا یا مفهوم و مطلب جدیدی مواجه می‌شود. در برخی قطعات به بخشی کوچکی از آهنگ‌های نوستالژیک اشاره می‌شود. (کلاژ) در واقع از اصل و قسمتی ازآهنگ‌های گذشتگان به شکل کاملا مستند استفاده می‌شود به‌طور مثال در آهنگ‌های «وقتی که نیستیم» و «بیگاهان» از آلبوم «کینه» از اصل فایل صوتی لالایی کرمانجی(از طوایف کرد خراسان شمالی) که سال‌ها پیش توسط استاد کلیم‌الله توحدی که در بین چادرنشینان کرمانج خراسان ضبط شده بود استفاده شده و البته که برای تلفیق این اصوات به هیچ وجه از نرم افزارهای رایج برای کوک کردن و هماهنگ کردن اصوات اوریجینال با بقیه سازها استفاده نشده است.

ث-صدای خواننده گروه صدای تقلیدی نیست و دارای لحن و ویژگی‌های خودش است به‌طوری که یادآور خواننده‌ای دیگر نیست.

ج- استفاده از سیکل آکوردها و هارمونی‌هایی به خصوص که تقلید از موزیک دیگران نیست به‌طوری که این هارمونی‌ها در کنار فواصل میکروتون ایرانی هماهنگ است و اصطلاحا به گوش خوش صدا است. و اگر هم در برخی نقاط این هارمونی‌ها به سمت دیسونانس پیش رفته در جهت هماهنگی با بار روانی آهنگ بوده که قصد القای حس خاصی در آن بوده است.

در ارکستراسیون نیوش چه المان‌هایی لحاظ شده است؟

کیکاووس مختاری: کلا نیوش در ارکستراسیون و شیوه نوازندگی اعضای گروه، در فرم، استفاده از تعلیق‌ها و سکوت‌ها و استفاده از بازی‌های روانی در قطعات متفاوت است و البته که همه این موارد با فکر و دانش لازم در موسیقی نیوش به ظهور رسیده است.

به رغم آنکه می‌دانید موسیقی علاوه بر اینکه هزینه بر است اصلا وجهه اقتصادی ندارد چرا همچنان به انجام آن اصرار می‌ورزید؟

سروش قهرمانلو(خواننده و نوازنده سه تار و دوتار و سه تار-الکتریک گروه نیوش):

بارها گفته ام و بار دگر می‌گویم که من دل‌شده این ره نه به خود می‌پویم

حال موسیقی این روزهای ایران اصلا خوب نیست ولی ما کار خودمان را می‌کنیم. سیستم مریض است ولی دلیل نمی‌شود که ما هم کنار بکشیم، این هم نوعی دیوانگی است دیگر!

در میان کارهای شما گرایش به موسیقی ایرانی وجود دارد. دلیل اینکه از این موسیقی بهره‌مند می‌شوید چیست؟

سروش: اگر اینطور نبود جای تعجب داشت، حالا به غیر از اینکه برادر کیکاووس، کیخسرو مختاری از نخبگان موسیقی ایرانی و از استادان کمانچه‌نوازی است و هر روز گوش کیکاووس با صدای کمانچه و نواهای ایرانی نواخته می‌شود، اولین‌سازی که خود من یادگرفتم دوتار بود. بعد هم سه تار و تار که همه این سازها را هم در خدمت نامداران موسیقی مقامی و ردیفی ایران زمین آموختم و سال‌ها در خدمت استاد ذوالفنون و در گروه ایشان و پس از ایشان نوازنده سه تار بودم.چگونه می‌توانم از آنچه در طول سال‌ها آموخته ام جدا شوم ولی اینکه چرا آثار نیوش طعم موسیقی ایرانی را دارد هیچ دلیل خاصی ندارد و صرفا علاقه‌مندی اعضای گروه به این موسیقی است و البته فارغ از این بحث ما معتقدیم که برگ برنده موزیسین‌های ایران در جهان همین موسیقی خودمان است و اگر بخواهیم در مارکت جهانی حرفی متفاوت و غیرتکراری بزنیم در هماهنگی موسیقی جهانی با موسیقی خودمان است، در عین حفظ المان‌های موسیقی ایرانی که البته با این شیوه شاید جوانانمان نیز با موسیقی ایرانی آشتی کنند و البته سعی می‌کنیم در این تلفیق‌ها (که در موسیقی ایرانی حرفی تازه نیست و بزرگانمان سال‌ها پیش در این زمینه پیشرو بوده‌اند) با زمان پیش برویم.

از تحقیقات خود در زمینه ردیف میرزا عبدالله بگویید و اینکه به کجا انجامید؟ آیا از تئوری‌هایی که به آنها دست یافته‌اید استقبال و حمایت شده است؟ به چه صورت؟

سال‌ها پیش در دانشگاه به‌عنوان پروژه پایان تحصیلات استاد و مدیر گروه ریاضی جناب آقای دکتر علیرضا سالمکار به علت علاقه زیادی که در من به موسیقی سراغ داشت از من خواست چیزی بنویسم که به موسیقی ربطی داشته باشد و حتما در این زمینه نظر استاد ذوالفنون را هم برای گرفتن نمره این واحد خواستند. من هم از دروس «آمار و احتمال» و «گراف» و «تحقیق در عملیات» استفاده کردم و مجموعه ردیف میرزا عبدالله به روایت نور علی خان برومند، نوشته استاد داریوش طلایی را به‌عنوان مرجع موسیقی ایرانی با دروس گفته‌شده بررسی کردم. نتیجه آن که به تایید استاد جلال ذوالفنون هم رسید با عنوان «ساختارشناسی موسیقی ایرانی» به دانشگاه ارائه شد که البته به تایید دکتر سالمکار و با نمره ۵/ ۱۹ پاس شد و سال‌ها بعد در کتاب «گل صدبرگ» استاد ذوالفنون هم به چاپ رسید. اما در این بین این مقاله را به فصلنامه ماهور هم ارائه داده بودم و متاسفانه به این بهانه که فصلنامه صرفا مقالات فارغ‌التحصیلان موسیقی را می‌پذیرد آن را چاپ نکردند. این تحقیق با استفاده از قوانین ریاضی به تئوری موسیقی ایرانی دست یافته به‌طوری که در آن بر خلاف تئوری‌های نوشته شده پیش از آن هیچ‌گونه اثری از استثنا وجود ندارد و توان این را دارد که طرح کلی گوشه‌های گمشده را نمایش دهد.

جایگاه ادبیات در موسیقی شما کجاست؟ چون شما از معدود گروه‌هایی هستید که شعر را به خوبی می‌شناسد.

سروش: جایگاهی بسیار جدی برایمان دارد. به هر حال از جنس اشعاری که برای آهنگسازی انتخاب می‌کنیم پیداست که چقدر به این موضوع حساس هستیم. شعرای سبک‌های مختلف از گذشته تا امروز و به قولی هر شعری را برای آهنگسازی انتخاب نمی‌کنیم و حتما غیر از اینکه باید متناسب با احوالات روحی و روانی‌مان باشد باید از عمق مطلوبی هم برخوردار باشد و به قولی هر کلامی را شعر نمی‌دانیم. البته که وقتی با بزرگانی چون عبدالله کوثری و جلال ذوالفنون می‌نشستم و تحت تاثیر آموزش‌های ایشان قرار می‌گرفتم دیگر نمی‌توانم نسبت به شعر سختگیر نباشم. از دوستان شاعری هم که دارم می‌شود به این موضوع پی برد؛ دوستانی همچون گروس عبدالملکیان، علی‌اکبر یاغی‌تبار، حافظ ایمانی و...

علاقه شما به موسیقی مقامی چقدر در ساختار اصلی آثار ساخته شده‌تان تاثیر دارد؟

سروش: قطعا تاثیر داشته، خب به هر حال در دوتار شمال خراسان من شاگرد استاد محمد یگانه بوده‌ام، همان‌قدر که به خاطر کرمانج (از طوایف کرد خراسان شمالی) بودنم از موسیقی و فرهنگ کرمانجی تاثیر گرفته‌ام، همان‌قدر هم از موسیقی‌های متنوع غربی در سبک‌های مختلف که تا به امروز به شکل حرفه‌ای می‌شنیدم تاثیر گرفته‌ام و همان‌قدر هم به علت تحصیل موسیقی در خدمت استاد جلال ذوالفنون و تحقیقات شخصی‌ام، از موسیقی ردیف تاثیر گرفته‌ام و البته که با حضور کیکاووس تاثیرات موسیقی کلاسیک و راک اصولی و عمیق‌تر شد. در کل آهنگ‌های گروه نیوش از انواع موسیقی ایرانی (مقامی، ردیف و فولک) و انواع موسیقی راک و کلاسیک غربی تاثیر گرفته است. به قول آرش قهرمانلو (سرپرست گروه نیوش) مهم‌ترین تاثیری که موسیقی مقامی خراسان بر نیوش گذاشته، ساختار روایی بودن آن است که در آهنگ‌های نیوش به شدت حس می‌شود.

آیا می‌توان از ساخته‌های شما تحت عنوان موسیقی تلفیقی یاد کرد؟ چرا؟

بله می‌شود گفت و حتی این‌طور باید گفت که از معدود گروه‌های تلفیقی ایران هستیم، علت این است که مشکل در تعاریف است، امروزه آنقدر برداشت‌های غلط از کلمات می‌کنند که قبل از هر چیز اول باید مفهوم و تعریف این کلمه را روشن کرد. می‌بینیم بعضی وقت‌ها فلان سبک مثلا همین فیوژن یا تلفیقی مد می‌شود و فروش بیشتری پیدا می‌کند و بعد از آن می‌بینیم همه گروه‌ها را با نام سبک فیوژن به فروش می‌گذارند، الان استفاده از نام سبک‌ها برای آگاهی مخاطب از اینکه کدام را متناسب سلیقه‌اش انتخاب کند نیست (که باید اینگونه باشد)، و فقط صرفا از آن به‌عنوان «برندی» برای فروش بیشتر استفاده می‌کنند. اگر می‌توانستند، نام تمامی سبک‌ها را برای این آثار انتخاب می‌کردند که همه مردم بخرند. امروز هر موسیقی که در آن تحریر ایرانی (که اصطلاحا به آن «چهچه» می‌گویند)باشد یا دف و سه تار یا تار یا حالا هر ‌سازی که تصور می‌کنیم ایرانی است در کنار دیگر اصوات موسیقی که فکر می‌کنیم غیرایرانی است قرار گیرد، گویا تلفیقی شده است. بسیاری از این آثار پاپ هستند، بسیاری دیگر صرفا مخلوطی از اصوات هستند، ولی از نظر ما اتفاق مهمی که در تلفیق شکل می‌گیرد گفت‌وگوی بین تئوری موسیقی‌های مختلف است.

اینکه بخواهیم اینها را از هم متمایز کنیم به نظر کار راحتی نمی‌آید!

خب مسلما کار راحتی نیست. باید اشراف کامل به هر دو یا چند تئوری داشته باشیم که امکان تلفیق فراهم شود. پیش از این در مصاحبه‌های دیگر و در پادکست‌های نیوزیک هم گفته بودیم که ساز ملیت ندارد و این تئوری موسیقی هست که هویت مستقل دارد همانطور که اگر با ویلون که ‌سازی بین‌المللی هست، ایرانی بنوازند نمی‌شود گفت تلفیقی نواخته است. به‌طور مثال نوازندگی ویلون استاد ابوالحسن خان صبا که از اصیل‌ترین نمونه‌های موسیقی ایرانی است و یا آن نوازندگی استاد کیوان ساکت که با تار آثار کلاسیک غربی را می‌نوازند. در حقیقت این تئوری موسیقی هست که دارای شخصیت مستقل است و انتخاب ساز در اختیار آهنگساز و تنظیم‌کننده است که ارکستراسیون قطعه را بنا به دلایلی که شرح آن خارج از حوصله این گفت‌وگو است، مشخص می‌کنند. تلفیق در ذات اتفاق می‌افتد نه در آلات.

با این تعاریف سبک خود را چه نامگذاری می‌کنید؟

در تمام دنیا مجلات معتبری وجود دارند که کارشان همین است و آهنگ‌هایی را که تاثیرگذار بوده‌اند تحلیل می‌کنند و سبکشان را مشخص می‌کنند. این وظیفه من موزیسین نیست که خودم یک اتیکت روی گروه بچسبانم که سبک ما فلان است. متاسفانه دیده شده است به همان علتی که ذکر کردم بعضی گروه‌ها یا اشخاص نامی برای سبک کاری خودشان انتخاب می‌کنند یا حتی می‌سازند و بعد دیگر نمی‌شود دست به آن زد و از آنجا که جامعه موسیقی در ایران جامعه کوچکی است، خب منتقدان و موزیسین‌ها که هر دو در ایران یکی هستند هر روز با هم در تماس هستند و حالا دیگر مگر می‌شود به طرف گفت آقا کار شما بسیار زیباست اما راک نیستید. حالا صحبت اینجاست که نه در راکر بودن افتخاری هست و نه در پاپ بودن سرافکندگی وجود دارد، اینها همه نام ژانر و سبک است و هیچ بار ارزشی یا ضد ارزشی ندارد.

الان به همین علت سایت‌های تخصصی موسیقی در دسته‌بندی موزیک‌ها ناتوان شده‌اند که در دسته‌بندی ژانر‌ها به حرف چه کسی گوش کنند که ناراحت‌کننده نباشد و در آخر به این نتیجه می‌رسند که معلوم است، به حرف خود صاحب اثر و اگر شناخت مخاطب از موسیقی هم تحت‌‌الشعاع قرار گرفت، مهم نیست. اما در مورد سبک کاری‌مان باید بگویم به قول آرش ما کار خودمان را می‌کنیم و اینکه در چه سبکی آهنگ‌های ما قرار می‌گیرد موضوعی ثانویه است که البته باید منتقدان بگویند. اما آنچه که به نظر خودمان می‌رسد، سبک اصلی موسیقی ما پراگرسیو راک و گاهی فولک راک هست که البته به علت تلفیق دو تئوری موسیقی در آهنگ‌ها، فیوژن راک یا همان راک تلفیقی نیز گفته می‌شود که البته فیوژن راک خود زیرمجموعه‌ای از پراگرسیو راک است.

موسیقی‌های سخیف امروزی جای انواع موسیقی از جمله موسیقی شما را تنگ نکرده‌اند؟

به قول نیما «کجای این شب تیره بیاویزم قبای ژنده خود را » مشکل از موسیقی سطح پایین نیست، مجموعه‌ای از عوامل هستند که کار را به اینجا کشانده است. وقتی که به هر کسی «هنرمند» گفته می‌شود، وقتی کار کسی که موسیقی نیست و وارد بازار موسیقی می‌شود تا اقبال خود را امتحان کند و اتفاقا وقتی که روی همین دوستان که سواد و هنر کافی را ندارند از سوی تهیه‌کنندگانی که از بدنه موسیقی نیستند تبلیغ می‌شوند نتیجه بهتر از این نخواهد شد. ژانر یا سبک هیچ‌وقت سخیف نمی‌شود همانطور که هیچ وقت فاخر نمی‌شود و این اثر هنری است که در هر سبک و ژانری که باشد می‌تواند ضعیف یا قوی باشد. اما امروزه می‌بینیم اثری ضعیف را که جنسی تقلبی است با تبلیغات به قیمت گران به فروش می‌رسانند. بنابراین ژانر، سخیف نیست. موسیقی رقص و موسیقی شاد هم جای خودش را دارد و اصلا سخیف نیست و اتفاقا تکلیف خودش و مخاطبش هم با آن روشن است. کسی که مطالعه ندارد، جهان‌بینی ندارد، راجع به موسیقی و ادبیات شناخت کافی ندارد و می‌بینیم مثلا شخصی را به‌عنوان خواننده در فلان برنامه دعوت می‌شود و اظهار نظرهای غیرتخصصی راجع به فردوسی می‌کند و برای توجیه کردن شیوه خواندنش دست به دامن فردوسی می‌شود، چه انتظاری جز موسیقی سخیف از او دارید؟

یا وقتی اکثر تهیه‌کنندگان از بدنه موسیقی نباشند و فقط برای پول و درآمد بیشتر روی چنین اشخاصی سرمایه‌گذاری می‌کنند انتظار موسیقی عمیق نداشته باشید. مخاطب تشنه موسیقی است، موسیقی خوب به او بدهید. بعد همین مخاطب به کنسرت سطح پایین نمی‌رود و موسیقی سطح پایین نمی‌خرد. باز هم تاکید می‌کنم یک موسیقی برای رقص و موسیقی شاد هم می‌تواند خوب باشد. حتی صرف اینکه یک موزیک خیلی سخت فهم باشد هم باعث نمی‌شود محصول موسیقی خوبی بشود. برای سنجش آن نیاز به ابزاری هست که در مطالعه بسیار به دست می‌آید. زمانی بود که موسیقی پاپ و سنتی و راک و بوگی ووگی و رقص و...همه سطح بالایی داشتند و جامعه هدف خود را به خوبی تغذیه می‌کردند و مجالی برای حضور موسیقی سطح پایین وجود نداشت.

چطور در میان این همه انواع مختلف می‌توانید خودی نشان بدهید؟

باز هم می‌گویم که ما داریم کار خودمان را می‌کنیم، آهسته ولی پیوسته، وگرنه که می‌شود به راحتی با کپی کردن موسیقی روز یا با حرف‌ها و رفتار و گرایش‌های تقلبی و عجیب و غریب خودی نشان دهیم می‌شود به پیشنهادهای سبیل چرب کنِ خانمان برانداز که گاهی به ما شده جواب مثبت داد و بعدش هم پله‌های ترقی رو چند تا چند تا طی کنیم و.... استقلال چیزی نیست که به راحتی به دست بیاید.

مواد اولیه موزیسین‌های امروزی چیست که خروجی آنها چنین آثار سطح پایینی است؟

از روی آثار هنری هر هنرمندی می‌شود فهمید که خوراک ذهنی‌اش چگونه است. نمی‌شود فیلمسازی مدعی باشد که فیلم خوب می‌سازد، ولی در اتومبیلش موسیقی سطح پایین گوش کند. بمبارانی که گفته شد فقط در موسیقی نیست، بلکه در عرصه‌های ادبیات و سینما و نقاشی و... نیز هست و این روزها آنقدر به هر چرت و پرتی نام شعر و نقاشی و سینما گذاشته‌اند که قوه تشخیص مخاطب از بین رفته است. تکرار می‌کنم با هنر سرگرم‌کننده مخالف نیستم که خودم از طرفدارانش هستم، صحبت سر سطح اثر هنری است. در گذشته بودند بزرگان فرهیخته‌ای که جامعه ایران تحت تاثیر انتخاب‌های ایشان بود و همه نگاه می‌کردند که این فرهیختگان چه آثار هنری را معرفی می‌کنند و به نظر ایشان کدام یک از آثار ارزش دیده شدن دارند. روزگاری بود که مثلا مرحوم شاملو و فرهاد و ذوالفنون و لطفی و... بودند که سلیقه ایشان در دیگر آثار هنری مشخص بود. اما امروز مگر چند نفر برایمان باقی مانده است؟ صدای آنها که باقی مانده‌اند در این آشفته بازار به کجا می‌رسد؟ فضا آشفته است. نه فرهیخته‌ای ساخته‌ایم و نه فرهیخته‌ای می‌شناسیم و نه فرهیخته‌ای در یادهایمان باقی مانده است.

شما پادکست‌هایی با موضوعات مختلف منتشر می‌کنید که اتفاقا مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده‌اند. در این باره بگویید.

آرش قهرمانلو: پادکست‌های نیوزیک از یک‌سال‌و‌نیم پیش هر هفته در کانال تلگرام نیوش و سایت معتبر بیپ تونز در حال انتشار است که این پادکست‌ها در جهت سلیقه‌سازی است. اینکه چه گوش کنیم، چگونه گوش کنیم، اینکه شعر خوب بخوانیم، نقاشی خوب ببینیم و دائم در حال بررسی مسائل جاری موسیقی هستیم که با نمونه‌های تاریخی آن همراه می‌شود. مخاطبان پادکست‌های نیوزیک لزوما مخاطبان نیوش نیستند؛ اما آنچه مسلم است دغدغه فرهنگ دارند و هنر برایشان از ضروریات زندگی روزمره است.

پادکست‌های نیوزیک می‌گویند اتفاقات اطرافمان برایمان مهم باشند و بی تفاوت از آنها نگذریم و تک بعدی نباشیم انسان و انسانیت برایمان مهم باشد. در پادکست‌های نیوزیک دید سیاسی نداریم؛ ولی به شدت اجتماعی هستیم. در این پادکست‌ها بنا را بر حمایت از موسیقی مستقل گذاشته‌ایم و البته راه رهایی موسیقی ایران از شرایط موجود را هم در حمایت بیشتر از این موسیقی می‌دانیم. موسیقی که هنوز آلوده قراردادهای آن‌چنانی تهیه‌کنندگان نشده و این تهیه‌کنندگان که در زمینه موسیقی بعضا بی‌اطلاع هستند در ساخت یا ارائه آهنگ‌های بی‌ارزش تاثیر نداشته باشند. در این پادکست‌ها مسائل و مشکلات موسیقی مستقل بیشتر بررسی شده و این باعث می‌شود تا موزیسین‌های مستقل بیشتر هوای همدیگر را داشته باشند و نیز مخاطبان هم بیشتر از این نوع موسیقی حمایت کنند.

آلبوم جدید به کجا انجامید؟ کنسرتی برگزار می‌کنید یا همچنان باید منتظر بمانیم؟

سروش: آلبوم جدید در حال ضبط است و البته با دقت و از سر حوصله. البته چون موسیقی ما کاملا دارای لحن شخصی نیوش است و وابسته به تکنولوژی هم نیست. بنابراین گذر زمان روی آن تاثیر منفی نمی‌گذارد که مثلا اگر زمان این انتشار بگذرد دیگر به گوش قدیمی برسد (اتفاقی که در موسیقی کم عمق و سطحی زیاد می‌افتد). برای کنسرت هم باید گفت که آخرین کنسرت نیوش در اردیبهشت ۹۶ بود و به همین علت فعلا تا قبل از پاییز برنامه کنسرت نخواهیم داشت و بیشتر به ضبط آلبوم و ضبط ویدئوکلیپ فکر می‌کنیم.

حال موسیقی خوب نیست

حال موسیقی خوب نیست

حال موسیقی خوب نیست

حال موسیقی خوب نیست

حال موسیقی خوب نیست