فواد شمس این روزها سازها نه برای اجرای موسیقی که برای برهم زدن کنسرت‌ها کوک می‌شوند. در چند وقت اخیر دست‌های پیدا و پنهانی ساز‌های خود را کوک کرده‌اند که اهالی موسیقی را از حق طبیعی خود برای برگزاری کنسرت محروم سازند. این امر موجب کشاکش‌های فراوانی شده است تا جایی که یکی از سوالات مهم خبرنگاران در آخرین کنفرانس خبری رئیس‌جمهور بر همین محور بود. تا جایی که حتی خبرنگار روزنامه ابتکار از رئیس‌جمهور خواست که یک ضمانت اجرایی برای جلوگیری از این رفتار‌های خودسرانه علیه اهالی موسیقی بدهد و رئیس‌جمهور نیز همه را دعوت به اجرای واقعی قانون در این زمینه کرد؛ اما گویا برخی از نهاد‌های قانونی نیز نمی‌خواهند قانون را در‌این زمینه اجرا کنند. در چنین شرایطی است که سازهای ناکوک نهاد‌های فراقانونی و کسانی که غیر‌قانونی اقدام به لغو کنسرت‌ها می‌‌کنند هنوز هم در کوی و برزن شنیده می‌شود.
در ماه‌های اخیر کنسرت‌های بسیاری با وجود داشتن مجوز لغو شده است. بسیاری از مسوولان فرهنگی دخالت نهادهای غیرمرتبط را عامل این مساله دانسته‌اند. در حالی که بسیاری از مسوولان فرهنگی وزارت کشور بر اجرای کنسرت‌هایی که از طریق قانونی مجوز گرفته‌اند، تاکید دارند. اما گویا یک اراده فراقانونی اجازه اجرای آنها را نمی‌دهد. دیگر ما با چند جوان خشمگین و خودسر که با مشت گره کرده جلوی اجرای کنسرت را می‌گیرند مواجه نیستیم بلکه با نهاد‌هایی خاص مواجهیم که کنسرت را چند ساعت قبل از اجرا لغو می‌کنند. این امر نشان از یک اراده سیاسی دارد. اراده‌ای که با فرهنگ سیاسی و جناحی برخورد می‌کند. آن هم در راستای نا‌امید کردن هنرمندان و هنردوستان از دولت تدبیر و امید.
یکی از موارد سوال برانگیز در این میان آن است که حتی نهادی همچون نیروی انتظامی که بر اساس وظیفه ذاتی‌اش باید مجری قانون باشد و حامی هنرمندان خودش تبدیل به یکی از نهادهایی شده که بدون آنکه اختیار قانونی داشته باشد و حق اجتهاد داشته باشد، اقدام به لغو کنسرت‌ها می‌کند. این موضوع حتی موجب اعتراض مسوولان وزارت ارشاد نیز شده است. حسین نوش‌آبادی، سخنگوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، لغو غیرقانونی کنسرت‌ها در ایران را «حاصل نهادینه نشدن وظایف و مسوولیت‌های نهادهای مختلف» عنوان کرده و لغو کنسرت‌ها را در حوزه اختیارات اداره اماکن نیروی انتظامی ندانسته است.
وزیر ارشاد جمهوری اسلامی در واکنش به لغو کنسرت‌ها گفته است: «با توجه به سلایق مختلفی که در برخی از شهرستان‌ها وجود دارد، گاهی حساسیت‌های بی‌موردی از سوی مقامات قضایی دیده می‌شود. افرادی که مانع از برگزاری چنین برنامه‌های می‌شوند، تصور می‌کنند، این کنسرت‌ها با ارزش‌های دینی متعارض هستند.»
البته گویا علی جنتی وزیر ارشاد در پی امضای تفاهم‌نامه با نیروی انتظامی است تا جلوی این مشکلات گرفته شود. به هر روی به نظر می‌رسد باید ابتدا حدود قاونی و عملکرد نهاد‌ها مشخص شود تا هر نهادی سر خود اقدام به این دست کار‌های فراقانونی نکند که در نهایت موجب بد‌بینی مردم می‌شود.
در ماه‌های گذشته کنسرت‌های هنرمندان معروف ایرانی بارها و بارها به دلایل گوناگون لغو شد. دفتر موسیقی وزارت ارشاد مسوولیت صدور مجوز کنسرت‌ها را بر عهده دارد، اما گویا نهاد‌ها و مراکز دیگری که مسوولیت قانونی در این زمینه ندارند به‌صورت خودسر اقدام به لغو این کنسرت‌ها می‌کنند. اگر تا دیروز نیروهای خودسر بدون شناسنامه با اقدامات ایذایی و بعضا خشونت‌آمیز قصد بر هم زدن کنسرت‌ها را داشتند الان متاسفانه برخی نهاد‌ها که خود باید حامی آرامش و نظم در کشور باشند با دخالت نابجا کنسرت‌ها را لغو می‌کنند. کار به جایی رسیده است که شخصی همچون حسام‌الدین آشنا نیز به‌عنوان مشاور فرهنگی رئیس جمهوری ایران لب به انتقاد گشوده است. البته وی ابراز امیدواری کرده است که نیروی انتظامی وضعیت جدید کشور را درک کند. آشنا ابراز امیدواری کرد که نیروی انتظامی، حافظ حرمت مجوزهای کنسرت‌های موسیقی باشد و افزود: حتما هماهنگی‌های بیشتری با فرماندهی جدید نیروی انتظامی صورت خواهد گرفت.
در حالی که موسیقی در فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی جایگاه بالایی دارد و بسیاری از مفاهیم عرفانی و والا در قالب موسیقی بیان می‌شده است. این رو‌زها نسبت به این هنر تاریخی کم لطفی می‌شود. برخی کنسرت موسیقی را مترادف با مطرب‌بازی می‌دانند. در حالی که بسیاری از کارشناسان مذهبی برای هر نوع موسیقی حرمت قائل نیستند. بسیاری از انواع موسیقی اصیل و ایرانی و اسلامی مورد تایید مراجع بزرگ دینی هم است؛ اما گویا موسیقی این رو‌زها بیش از آنکه به‌عنوان یک امر فرهنگی تلقی شود در گیر و داد درگیری‌های سیاسی و جناحی گرفتار آمده است.
به نظر می‌رسد برخی از افراد و گروه‌ها که این روزها در فرهنگ عامه سیاسی ایران معروف به دلواپسان هستند این روزها یک سوژه جدید برای دلواپسی خود پیدا کرده‌اند. آنان کنسرت‌ها را بهانه‌ای قرار داده‌اند که دولت حسن روحانی راتحت فشار قرار دهند. به نظر می‌رسد بعد از نا‌امیدی این دلواپسان از تحت تاثیر قرار دادن مذاکرات هسته‌ای با توجه به حمایت قاطع نهاد‌های اصلی نظام و مقامات بلند‌پایه نظام از تیم مذاکره‌کننده و عملکرد دولت، این بار دلواپسان فاز کاری خود را عوض کرده‌اند. در چنین شراطی دلواپسان دعواهای سیاسی و جناحی خود را وارد جریان فرهنگی و موسیقی کشور کرده‌اند. این افراد که درصد بسیار کوچکی از جامعه را تشکیل می‌دهند اما به قول رئیس‌جمهور بلندگوهای بزرگی در دست دارند با اقدامات خودسرانه خود تلاش در نا‌امید کردن مردم و هنرمندان و هنر دوستان از دولت را دارند. کار به جایی رسیده است که حتی صدای هنرمندان هم در آمده است.
خانه موسیقی هم در پی برخوردهای اخیر با مساله موسیقی و لغو تعدادی از کنسرت‌ها در برخی شهرستان‌ها، بیانیه‌ای منتشر کرده که در بخشی از آن آمده است: «بار دیگر هنر شریف و هنرمندان مظلوم و متعهد این دیار بیش از پیش تحت فشار قرار گرفته و در هیاهویی مشکوک و در جنگ و جدال‌های سیاسی و تسویه حساب‌های جناحی محاصره و مسلوب‌الاختیار شده‌اند.»
مسوولان خانه موسیقی به درستی اشاره کرده‌اند که هزینه این جدال سیاسی دلواپسان را هنرمندان و هنردوستان و کلا فرهنگ جامعه خواهند پرداخت. در ادامه این بیانیه آمده است: «پرسش اساسی اینجاست چرا هنرمندان باید هزینه این جدال بی‌رحمانه را بپردازند؟ چرا باید به حیثیت نیمی از جامعه فرهنگی و هنری ایران یعنی زنان و بانوان هنرمند که همواره با رعایت کلیه شؤون فرهنگی و قانونی و به‌رغم کمترین امکانات و با موانع متعدد فعالیت داشته‌اند، مورد اهانت و تحقیر قرار گرفته و با برخوردهای زشت و ضد فرهنگی مواجه شوند؟ چرا در این معرکه و نمایش تاسف‌آور که به کوچک‌ترین حقوق صنفی و اجتماعی قشر عظیمی از هنرمندان وقعی نهاده نشده و با سرنوشت آنها به راحتی بازی می‌شود، آب از آب تکان نمی‌خورد و اساسا چرا هیچ کس پاسخگو نیست؟»