وقتی مدیر عامل ناکارامد است
اشاره: کنار آمدن با یک مدیرعامل نامتناسب با اهداف شرکت، هیچ‌گاه کار آسانی نخواهد بود و لذا باید با آگاهی و دوراندیشی کامل و با در نظر گرفتن تمام جوانب به سراغ امر خطیر برکناری وی رفت. در این مقاله خواهیم دید که چه موقع و چگونه باید اقدام به برکناری مدیرعامل کرد و این کار طی چه مراحلی باید انجام پذیرد.

هیچ‌کس در دنیای کسب‌وکار در مورد این موضوع تردیدی ندارد که نقش مدیرعامل در شرکت‌ها و سازمان‌ها تا چه اندازه مهم و تعیین‌کننده است. با این همه مواردی پیش می‌آید که تغییر مدیرعامل امری اجتناب‌ناپذیر و ضروری بوده و همین تغییر می‌تواند نه‌تنها خود شرکت یا سازمان بلکه کل صنعت و حتی بازار بورس را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد. به عنوان مثال، هنگامی که شرکت دوربین سازی ژاپنی المپیوس در سال 2011 اقدام به برکناری مدیرعامل خود کرد، ارزش سهام این شرکت به‌شدت کاهش یافت و همین مساله کاهش ارزش شاخص بورس نیویورک را نیز به دنبال داشت. به هر حال، برکناری و اخراج یک مدیرعامل، تصمیم سخت و پرچالشی است که اگر به درستی اتخاذ نشود، می‌تواند شرکت را دچار بحرانی جدی و خطرناک کند. یکی از اولین پیامدهای اخراج و برکناری مدیرعامل، زیر سوال رفتن هیات‌مدیره‌ای است که آن مدیرعامل را انتخاب کرده بودند.

با این همه اعضای هیات‌مدیره و یا مالکان در شرایطی خاص، چاره‌ای غیر از برکناری مدیرعامل منتخب خود و جایگزین کردن او با فردی دیگر ندارند. حال سوال اینجاست که چه موقع و چرا باید مدیرعامل را برکنار کرد؟ شما باید در صورت وجود دو حالت از سه حالت زیر اقدام به اخراج مدیرعامل شرکت خود کنید: 1) هنگامی که بین مهارت‌های مدیرعامل کنونی و نیازهای کنونی شرکت همخوانی وتناسب کافی وجود نداشته باشد 2) وقتی که مدیرعامل نسبت به ارزش‌های بنیادین شرکت بی‌اعتناست و آنها را محترم نمی‌شمرد و 3) وقتی که شما گزینه‌های بهتری را برای جایگزین کردن مدیرعامل در دست دارید و می‌توانید پیامدهای آن را به خوبی مدیریت کنید و مطمئن هستید که این تغییر، تحولی مثبت در شرکت خواهد بود.

فاکتور اول: تناسب
شرکت‌هایی با عملکرد بالا، نیازمند مدیرعامل‌هایی با مجموعه مهارت‌های کامل، روش تصمیم‌گیری نافذ و ارزش‌آفرینی چشمگیر هستند. چنین افرادی نزد سهامداران اصلی شرکت دارای اعتبار و احترام فراوانی هستند و قادرند تیم‌های اجرایی قدرتمندی را ایجاد و رهبری کنند و استراتژی‌های شرکت را به نحو احسن پیاده کنند. با این همه، واقعیت غیرقابل انکار این است که مدیرعامل نیز مانند هر انسان دیگری دارای نقاط ضعف و محدودیت‌هایی است که در نتیجه نمی‌تواند در همه زمینه‌ها و برای همیشه عالی و بی‌نقص باشد و همین مساله لزوم وجود مدیران اجرایی و مشاوران کارآمد را در کنار مدیرعامل دوچندان می‌سازد. در عمل نیز شاهدیم که موفق‌ترین مدیران عامل در دنیای امروز کسانی هستند که حلقه‌ای از مدیران و مجریانی را دور خود به‌وجود آورده‌اند که به آنها در تجزیه و تحلیل موقعیت‌های پیچیده و اتخاذ تصمیمات حساس کمک می‌کنند.

خود مدیران عامل نیز می‌توانند با کمک مهارت‌ها و شخصیت ذاتی خود و همچنین تصمیمات حساسی که اتخاذ می‌کنند، به‌گونه‌ای عمل کنند که ضمن ارزش‌آفرینی و تصویرسازی مثبت برای شرکت متبوع خود، وفاداری و اعتماد مالکان و سهامداران، مشتریان، شرکای تجاری و البته کارکنان شرکت را به‌دست آورند. در واقع، مدیرعامل، مسوول تمام فعالیت‌ها و عملکردهای شرکت به‌شمار می‌آید و باید در قبال آنها پاسخگو باشد. ژاپنی‌ها نمونه بارزی هستند از کسانی که مبنای اصلی قضاوت درباره یک مدیرعامل را در عملکرد شرکت در دوران زمامداری او جست‌وجو می‌کنند و در صورت ضعیف و نامطلوب بودن آن، اقدام به برکناری مدیرعامل، با هر سابقه و عنوانی می‌کنند. نکته جالب‌تر در مورد ژاپنی‌ها اینکه در اکثر قریب به اتفاق چنین مواردی، خود مدیرعامل نیز تمام مسوولیت‌ها را می‌پذیرد و گاه پیش از علنی شدن برکناری‌اش، ضمن پوزش خواستن از مردم به خاطر عملکرد شرکت و با هدف جلوگیری از خدشه‌دار شدن اعتبار شرکت به خاطر اخراج مدیرعامل، از سمت خود استعفا می‌دهد.

فاکتور دوم: آیا برکناری مدیرعامل، موجب تقویت ارزش‌های بنیادین شرکت خواهد شد؟
شرکت‌ها همیشه مدعی‌اند که به ارزش‌های بنیادین و کلیدی خود معتقدند و به آنها افتخار می‌کنند، ارزش‌هایی چون کیفیت برتر، خدمات‌رسانی مطلوب به مشتریان، توجه به محیط‌زیست، احترام به کارکنان و غیره. لذا هیچ چیز سخت‌تر و غیرقابل تحمل‌تر از این نیست که مدیرعامل شرکت به‌عنوان شخص اول شرکت، نسبت به این ارزش‌ها بی‌اعتنا باشد و آنها را نقض کند. در چنین شرایطی، برکناری مدیرعامل نه‌تنها هیچ ضرر و چالشی را به دنبال نخواهد داشت، بلکه نشانه‌ای دال بر اهتمام و وفاداری شرکت به شعار‌ها و ارزش‌های بنیادین خود خواهد بود و یک نوع تغییر مثبت و سازنده تلقی می‌شود.

فاکتور سوم: آیا گزینه‌های خوبی برای جانشینی مدیرعامل کنونی در اختیار دارید؟
شما حتما باید گزینه‌های مطلوبی برای جایگزینی مدیرعامل برکنارشده داشته باشید. در برخی شرکت‌ها یک یا چند گزینه بالقوه جانشینی مدیرعامل در نظر گرفته می‌شوند تا در مواقع اضطراری جایگزین مدیرعامل ناکارآمد شوند. در صورت فقدان گزینه‌های مطلوب و لایق، برکناری مدیرعامل نه‌تنها دردی را دوا نمی‌کند بلکه اوضاع را خراب‌تر خواهد ساخت. برزیل، کشوری است که به شدت از کمبود نیروهای کارآمدی که دارای قابلیت‌های کافی برای ایفای وظایف مدیرعاملی رنج می‌برد. در نتیجه، بسیاری از شرکت‌های برزیلی کمترین تمایلی برای برکناری و جایگزینی مدیرعامل خود از خود نشان نمی‌دهند و ترجیح می‌دهند با مدیران‌‌عامل گاه نه‌چندان لایق خود سر کنند.بنابراین در صورت فقدان گزینه‌های بهتر برای جایگزینی، عاقلانه‌تر آن است که ضمن مذاکره با مدیرعامل، نقاط ضعف او را به او یادآوری کرده و با تقویت تیم اجرایی‌اش از حجم مشکلات بکاهند. این تصمیم تقریبا سخت به‌ویژه در صورتی یکی از دو فاکتور قبلی وجود نداشته باشد بهترین تصمیم ممکن خواهد بود.

مترجم: سیدحسین علوی لنگرودی
منبع: هاروارد بیزینس ریویو