فوتبالیست  کمتر از دولت مقصر است
«وقتی راه‌های به حق درآمدزایی را به روی فوتبال می‌بندیم و به‌جای آن از جیب دولت هزینه می‌کنیم، مردم حق دارند که به دستمزدهای بالای فوتبالیست‌ها بدگمان شوند. اشتباه ما اینجا است.» سرمربی سابق پاس، فولاد و تراکتورسازی معتقد است که در جنجال‌های مربوط به دستمزد بازیکنان فوتبال، به ناحق مردم را روردرروی فوتبالیست‌ها قرار داده‌اند. مجید جلالی می‌گوید فوتبال به اندازه کافی مهجور مانده و دولت با اعمال‌نظرهای خود، شرایط را به اینجا رسانده است. جلالی راه نجات فوتبال از مخمصه موجود را خصوصی کردن باشگاه‌ها و قطع ارتباط دولت و فوتبال می‌داند.
آقای جلالی، فکر می‌کنید این همه اختلاف میان دستمزد فوتبالیست‌های ایرانی با سایر اقشار جامعه منطقی و به حق است؟
یادم می‌آید در سال ۲۰۰۷ در پاکستان مشغول تدریس در یک کلاس مربیگری بودم. در همان زمان دبیر فدراسیون فوتبال پاکستان پیشنهاد هدایت فنی همه تیم‌های ملی فوتبال پاکستان را به من داد. پیشنهاد مالی او ماهانه ۱۲ هزار دلار بود. به او گفتم من در کشور خودم دستمزدی بیشتر از این می‌گیرم. او جواب عمیق و جالبی به من داد. گفت در کشور ما کارمندهای ما در ماه حقوقی بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ دلار می‌گیرند و به مربیانی که برای فدراسیون فوتبال کار می‌کنند ماهانه ۵۰۰ دلار دستمزد می‌دهیم. پس بدانید پیشنهادی که به شما دادیم پیشنهاد بسیار سنگینی برای ما است. همانجا فهمیدم مربی انگلیسی که قبل از آن هدایت تیم ملی پاکستان را بر عهده داشت، ماهانه ۴ هزار دلار دستمزد می‌گرفت. من پیشنهاد آنها را نپذیرفتم و آمدم اما فهمیدم آنها سعی می‌کنند تمام قسمت‌های جامعه را از نظر دستمزدی نزدیک به هم نگه دارند. بعد هم هدایت تیم ملی خود را دادند به یکی از مربیان پاکستانی که همان ۵۰۰ دلار در ماه دستمزد می‌گرفت. اختلاف طبقاتی در دستمزدها آنجا وجود ندارد که این هم خوب است هم بد. خوب از این نظر که بازخوردهای اجتماعی مناسب و رضایت مردم را به همراه دارد و بد از این نظر که جلوی پیشرفت را می‌گیرد. شما الان نگاه کنید که فوتبال پاکستان در چه سطحی قرار دارد.
یعنی شما معتقدید مقایسه دستمزدهای فوتبالیست‌ها با دستمزد سایر مشاغل جامعه کار درستی نیست؟
ببینید اگر بخواهیم همه مشاغل در جامعه دستمزد مشابهی داشته باشند جلوی پیشرفت را می‌گیریم. یادم می‌آید یک بحثی درباره دستمزد دیوید بکهام در فوتبال انگلیس مطرح شده بود. بازیکنی که تحصیلات چندانی ندارد اما آن زمان گفته می‌شد درآمد دو هفته بکهام به اندازه حقوق یکسال نخست‌وزیر انگلیس است. ما یک‌سری مشاغل، شخصیت‌ها و پدیده‌هایی داریم که توجه اجتماعی بسیاری را به خود جلب می‌کنند. فوتبال یکی از همین پدیده‌ها است که مورد توجه جامعه قرار می‌گیرد و طبیعتا درآمدزایی بالایی دارد. همچنین از طریق فوتبال می‌توان به خیلی از مقاصد اجتماعی، روانی و حتی امنیتی دست پیدا کرد. این مسائل فوتبال را در جایگاه ویژه‌ای قرار می‌دهد. آدم‌های فوتبال هم همین‌طور. می‌توانیم به کمک آنها برای جامعه الگوسازی کنیم. هرچند اینجا مشکلاتی در این زمینه وجود دارد. فوتبال و آدم‌هایش در همه جای دنیا کارکرد اجتماعی قدرتمندی دارند و به همین ترتیب دستمزدهای بالایی دارند.
پس دلیل این همه اختلاف نظر در مورد دستمزدهای فوتبالیست‌ها چیست؟
ببینید اگر دولت پول فوتبال را ندهد و فوتبال را در اختیار فوتبال قرار دهد، بسیاری از این مشکلات کنونی را نخواهیم داشت؛ یعنی از لحاظ قانونی به فوتبال این اجازه را بدهیم که خودش برای خودش درآمد کسب کند. آن زمان حتی ممکن است فوتبال ده‌ها برابر هزینه‌های کنونی‌اش، درآمدزایی کند و با این درآمد، دستمزد بازیکنان از این چیزی که می‌بینیم هم بسیار بیشتر شود. ما فوتبال را در اختیار خودمان می‌گیریم، همه جوره در آن اعمال‌نظر می‌کنیم، محدودیت‌هایی را برایش به وجود می‌آوریم، حق و حقوق طبیعی‌اش را نمی‌دهیم، بعد بابت آن هزینه متوسطی می‌کنیم و بابت آن هزینه‌ها جنجال‌سازی می‌کنیم.
پس شما مدیران کشوری را مقصر به وجود آمدن شرایط فعلی می‌دانید.
مشکل اساسی این است که تکلیف فوتبال در کشور مشخص نیست. مثلا در همه جای دنیا بازیکنان می‌توانند قراردادهای تبلیغاتی شخصی ببندند، اما اینجا مشکلات قانونی در این زمینه وجود دارد و بازیکنان از این حق خود محروم هستند؛ درحالی‌که می‌دانیم درآمد بازیکنان از قراردادهای تبلیغاتی در همه جای دنیا بیشتر از دستمزدی است که از فوتبال می‌گیرند. بگذارید تجربه‌ای که برای خودم پیش آمد را نقل کنم. سال‌ها قبل ازیک شرکت که در کار واردات لپ‌تاپ بود یک پیشنهاد تبلیغاتی به دست من رسید. آنها می‌گفتند در ازای استفاده از چهره من در بیلبوردهای تبلیغاتی خود حاضرند ۸۰ میلیون تومان به من بدهند. آن زمان دستمزدی که من از کار کردن در باشگاه‌ها دریافت می‌کردم، سالانه چیزی حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون تومان بود، اما وقتی به قوانین فوتبال نگاه کردم دیدم اجازه انجام این کار را ندارم و از آن درآمد بالا صرف‌نظر کردم. این مساله‌ای است که برای بسیاری از بازیکنان ما هم پیش آمد. خب قانون به‌دلیل اینکه ممکن است بعضی معضلات در کنار حضور چهره‌های سرشناس در کار تبلیغات پیش بیاید، وارد شده و آنها را منع کرده که اشکالی ندارد؛ اما نتیجه‌اش محروم شدن فوتبالیست‌ها از این درآمدی است که می‌تواند بیشتر از دستمزد حرفه‌ای آنها در فوتبال باشد. مثال دیگر حق پخش تلویزیونی است. همه جای دنیا بخش اعظم درآمد باشگاه‌ها از طریق فروش حق پخش بازی‌ها و تصاویرشان به رسانه‌ها تامین می‌شود، اما ما تقریبا باشگاه‌های خود را از داشتن این درآمد که حقشان است، محروم کرده‌ایم. همین‌طور مساله بلیت فروشی در استادیوم‌ها. اینجا هیچ باشگاهی حق ندارد برای بازی‌های خود بلیت‌فروشی کند؛ اما در همه جای دنیا خود باشگاه‌ها هستند که کنترل بلیت‌فروشی بازی‌ها را در اختیار دارند و حتی قیمت بلیت‌ها را خودشان مشخص می‌کنند و از این طریق درآمد دارند. ما همه راه‌های درآمدزایی را به روی فوتبال بسته‌ایم. بعد اینقدر که پول به فوتبال تزریق می‌کنیم، مردم را مقابل فوتبال قرار می‌دهیم. مردم هم حق دارند. چون می‌بینند که پول فوتبال از جیب دولت و از بیت‌المال تامین می‌شود، اما این را نمی‌بینند که دولت و قانون همه راه‌های مشروع درآمدزایی را به فوتبال بسته است.
به هر حال، وقتی مردم می‌بینند دستمزدهای نجومی بازیکنان را با شرایط اقتصادی و حقوق خود مقایسه می‌کنند، باید به آنها حق داد که بدبین شوند. الان مجموعه عواملی که شما نام بردید، مردم را مقابل فوتبال قرار داده است.
شما نگاه کنید یک مجری زن تلویزیونی در آمریکا سالانه ۲۷۰ میلیون دلار درآمد دارد و هیچ‌کس هم نسبت به این مساله تنگ نظری نمی‌کند. چون در یک نظام مدیریت درست، جایگاه آن مجری که حالا یک ستاره با تاثیرات اجتماعی فراوان است، کاملا برای مردم مشخص شده. اینجا اما چه؟ مدیریت بد کار را به جایی رسانده که همه مردمی که هنوز چشم‌شان به فوتبال و موفقیت‌هایش است، رودرروی بازیکنان قرار گرفته‌اند؛ اما هرچیزی یک مراتبی دارد. مثلا در نظام پرداخت صحیح من یک جایگاهی دارم، مربی‌ای که ۳ تا جام آورده یک جایگاه، مربی قهرمان یک جایگاه و آن کسی که هیچ قابلیتی از خود نشان نداده، یک جایگاه کاملا مشخص. همه که مثل هم نیستند. در مقایسه فوتبالیست‌ها با سایر مشاغل هم باید همین نکته را در نظر داشت. من می‌بینم بسیاری از معلمان ما در آموزش و پرورش سال‌ها زحمت کشیدند، اما الان درآمد خوبی ندارند. ما اینجا باید به دولت فشار بیاوریم که همه حق و حقوق این معلمان را بدهد نه اینکه بگوییم چون آنها حقشان را نگرفته‌اند، پس باید حق فوتبال را هم نداد. مطمئن باشید این طور نیست که اگر از دستمزد فوتبالیست‌ها بزنند، آن پول صرف پرداخت حقوق به حق معلمان شود. متاسفانه مدیران ما با بعضی رفتار‌های نادرست، تنگ نظری‌ها را در جامعه دامن زده‌اند و همه را مقابل هم قرار داده‌اند. این مساله وحدت جامعه را تهدید می‌کند.
یعنی شما دریافت این ارقام بالا را حق همه فوتبالیست‌ها می‌دانید؟
آن چیزی که الان دارد هزینه می‌شود، درست نیست. من دیده‌ام که به بازیکنی که بیشتر از ۲۰۰ میلیون نمی‌ارزد، یک میلیارد تومان دستمزد داده شده. از آن طرف به فوتبالیستی که ۴ میلیارد تومان می‌ارزد هم تنها یک میلیارد می‌دهیم. ایراد کار در مدیریت اشتباه است.
ما الان بازیکن جوانی داریم که بر اساس اسناد منتشر شده دستمزد ۶۰۰ میلیونی می‌گیرد. این بازیکن هنوز به تیم ملی دعوت نشده و یک مصدومیت مزمن هم با خود دارد که هر لحظه ممکن است دوباره سراغش بیاید و باشگاه را از داشتن او محروم کند. دریافت این دستمزد حق این بازیکن است؟
خب تقصیر فوتبالیست این وسط چیست؟ اینکه به یک بازیکن بیشتر از حقش بدهیم، تقصیر از من مدیر است که این پول را می‌دهم. الان اگر مدیر موسسه تان بخواهد به شما حقوقی بیشتر از حقوق فعلی تان بدهد، نمی‌پذیرید؟ متاسفانه این فسادی که در فوتبال ما وجود دارد هم باعث شده که دستمزدهای نادرست به بعضی از بازیکنان تعلق بگیرد. شما مطمئن باشید اگر این پول‌ها تمام و کمال پرداخت شود هم همه‌اش به بازیکن تعلق نمی‌گیرد و دلالان هم سهمی از آن خواهند داشت.
یعنی شما تقصیری را متوجه فوتبالیست‌ها نمی‌دانید؟
من نمی‌گویم که بازیکنان کاملا از ایراد مبرا هستند. برای مثال الان قرارداد بیشتر بازیکنان ما یکساله است. فوتبالیست‌های ما نگاه بیزینسی به فوتبال دارند. این قراردادهای کوتاه باعث می‌شود، بازیکنان ارتباط بیشتری با دلالان برقرار کنند. دلال‌ها به بازیکنی که سال قبل ۲۰۰ میلیون تومان گرفته، می‌گویند برای سال جدید قرارداد ۹۰۰ میلیون تومانی برایت جور می‌کنیم و در نهایت هم سود هنگفتی نصیب بازیکن و دلال می‌شود. تجربه کار با این فوتبالیست‌ها را دارم و دیده‌ام که وقتی قرارداد یک‌ساله دارند، تمرکزی روی فوتبال نخواهند داشت. آنها بیشتر سعی می‌کنند خود را حفظ کنند و مصدوم نشوند تا به بیزینس خود ادامه دهند؛ درحالی‌که بازیکنی که قرارداد پنج ساله دارد، تمرکزش روی فوتبال و پیشرفت کردن است. متاسفانه این وسط دلال‌ها هم بیکار ننشسته‌اند و به فساد و رواج قیمت‌های غیرواقعی دامن زده‌اند. برای بهبود شرایط، تمام این مسائل باید مدیریت شود. فوتبالیست مثل بچه یک خانواده است. ما فوتبال را بد مدیریت می‌کنیم و در این مدیریت بد، بچه‌ها بد تربیت می‌شوند. داریم فوتبالیست‌های خود را خراب می‌کنیم. یادم می‌آید با یک فوتبالیست ملی که قبلا شاگرد خودم بود، صحبت می‌کردم که او را به تیمم بیاورم. به من می‌گفت قبل از شما با مدیر باشگاهم جلسه داشتم و در این جلسه یک ساعت و نیم، او به من دروغ گفت و یک ساعت و نیم من به او. این نتیجه مدیریت ماست.
البته فوتبالیست‌ها هم در این میان رفتار اشتباهی داشتند و تعداد مخالفان خود را بیشتر کردند.
بله. متاسفانه بعضی از حرف‌ها بوده که مردم را از فوتبال و فوتبالیست‌ها منزجر کرده است. یک فوتبالیست می‌آید از حق و حقوق خودش دفاع کند؛ اما راه و رسمش را بلد نیست. بعد حرف‌هایی می‌زند که مردم را رو به رویش قرار می‌هد.
بر اساس محاسبات ما، دستمزد بازیکنان لیگ برتر ایران چندان کمتر از لیگ حرفه‌ای آمریکا نیست. حتی دستمزد استیون بیت آشور که در تیم ملی رقیب خسرو حیدری است، به مراتب کمتر از دستمزد اوست. چه تحلیلی از این نکته دارید؟
ببینید، این جور مقایسه‌ها اساسا درست نیست. خب چرا نمی‌روید این دستمزدها را با بازیکنان شاغل در لیگ‌های قطر و امارات مقایسه کنید. همین بازیکنان ما در آن کشورها می‌توانند سه برابر دستمزدی را که اینجا می‌گیرند دریافت کنند یا ممکن است یک بازیکن جوان ما به یک باشگاه رده اول اروپایی برود و ۵۰ برابر دستمزدی را که در فوتبال ایران می‌گرفت دریافت کند. نباید این‌گونه مقایسه کرد؛ اما اینجا یک موضوع اصلی وجود دارد که من هم با آن موافقم. در فوتبال ایران پول خوب مدیریت نمی‌شود. به‌دلیل همین مدیریت بد، ما شاهد فساد در اشکال گوناگون خود در فوتبال ایران هستیم.
یکی از نکات غافلگیرکننده اسناد منتشر شده از دستمزدهای بازیکنان این بود که بعضا بازیکنان کم کیفیت تر، دستمزدهای بالاتری نسبت به بازیکنان باکیفیت باشگاه‌ها دریافت کرده‌اند. چرا نمی‌توانیم تناسب درستی میان کیفیت بازیکنان و دستمزدهای آنها پیدا کنیم؟
وقتی مدیریت درستی در فوتبال نداریم، نظام ارزش‌سنجی مناسبی هم نداریم. ما جایی را نداریم که بیاید روی کیفیت و قیمت فوتبالیست‌ها ارزش‌گذاری کند. به همین دلیل، نمی‌توانیم به راحتی درباره تناسب دستمزدها و کیفیت فوتبالیست‌ها بحث کنیم. از طرفی، گردش کار در این کشور غلط است و ما مجبور می‌شویم برای بازیکنان پول‌هایی را هزینه کنیم که لزومی ندارد. در سال تنها ۷ درصد ریزش بازیکن از لیگ برتر داریم؛ یعنی ۱۳ سال طول می‌کشد تا در لیگ برتر تغییر نسل بدهیم. به این ترتیب اصلا مهم نیست که سن یک بازیکن چقدر بالاست، تا وقتی او ارتباط خوبی با دلالان داشته باشد، برای خود تیم پیدا می‌کند و در لیگ برتر می‌ماند. مشکل اینجاست بازیکنی تولید نمی‌شود که بتوانیم به لیگ برتر تزریق کنیم. اگر هم بازیکنی پیدا بشود، دلال‌ها می‌ریزند دور و برش و قیمتش را آنقدر بالا می‌برند که همه به همان بازیکنان قبلی اکتفا کنند. اینکه می‌گویم گردش کار درستی نداریم یعنی همین. یادم می‌آید در دهه ۶۰ پودر لباسشویی نایاب شده بود و ما مجبور بودیم پودری که ۷۰ تومان قیمت داشت را ۶۰۰ تومان بخریم. چون در بازار نبود و در دست یکسری دلال بود که آن را به هر قیمتی که می‌خواستند، می‌فروختند. الان همین مشکل را در فوتبال مان داریم.