وحید نمازی

غول لجوج و بداخلاق درونش را در شب پیروزی به خانه فرستاده بود تا آن کسی که بعد از صعود به روسیه و رقم زدن یک رکورد تاریخی در کنفرانس خبری جلوی دوربین‌ها می‌نشیند، مربی متین و محترمی باشد که مردم دوستش دارند. حتی پیش از آنکه با عادل در برابر دوربین نود روبوسی کند و زمانی که از شروع یک ماموریت جدید از فردای پیروزی و صعود می‌گفت هم چیزی از آن تسویه حساب‌ها، لجاجت‌ها و «کی‌روش بودن»هایش را رو نکرد. سریال تغییر چهره‌ها و تغییر رفتارهای کی‌روش فصل‌های زیادی دارد؛ از سرشاخ شدنش با فدراسیون و روسای فعلی و پیشینش گرفته تا روزی که بعد از ناکامی در جام ملت‌های استرالیا، بعد از آن کت در آوردن و به زمین رفتن برای ادب کردن داور استرالیایی، رسیده و نرسیده به تهران، آتش توپخانه‌اش را بر سر مربیان قرمز و آبی که از خجالتش درآمده‌اند ریخت، آنها را خائن و سردسته مخالفان نامید و سپس به شکلی ناگهانی و غیرمنتظره، عقب نشست و حرف از تغییر خودش زد.

حالا دیگر دست بالا با او بود؛ حرفش را زده بود، برای تغییر کردن تعهد داده بود و رای مردم را خریده بود؛ آنها با پلاکاردی که ماندن «مربی» را طلب می‌کرد به استقبالش رفتند. مربیان بسیاری از او حمایت کردند. نظرسنجی‌ها خبر از محبوبیت ۹۰ درصدی‌اش داد و او بازی با مخالفانش را برد. ولی باز هم آن مرد لجباز مو سپیدی شد که با کارهایش حرص همه را در می‌آورد؛ تاکتیک او برای بردن بازی از جناح مقابلش همیشه جواب داده بود، حتی وقتی که افکار عمومی هم از لج و لجبازی‌های او عاصی شده و از او رویگردان می‌شد. کارلوس کی روش استاد لج کردن و حرص در آوردن است. شاید هیچ مربی دیگری طی این همه سال، حرص مردم و مسوولان را با کارهایش درنیاورده باشد، اما خودش خوب می‌داند که بعد از امتیازگیری، چطور باید آنها را خرج کند. و البته مرد جنگیدن هم هست؛ با حریف، با منتقد، با رسانه‌ها، با فدراسیون و حتی با وزیر. اما واقعا خوب می‌داند که کی‌روش جنگجو را هم کی و کجا باید به میدان بفرستد.

با این همه، مرد میانسالی که کودک درونش به بچه‌های تخس ده دوازده ساله پرشر و شوری می‌ماند که زمین و زمان از دستشان به تنگ می‌آیند، قابلیت بسیار کارآمدی دارد که تمام عیب‌ها، کمبودها و نداشته‌هایش را یک جا و بی‌درنگ، بی‌اهمیت جلوه می‌دهد؛ او کارش را «خوب بلد است». توانایی بی نظیر کی روش در خلق تاکتیک منحصربه‌فرد شکست‌ناپذیری و کم گل خوردن (یا حتی نخوردن)، چیزی نیست که در فوتبال دنیا بتوان نظیرهای فراوانی برایش پیدا کرد. این برنامه یکساله و دو ساله نیست که با تیمداری گلخانه‌ای و محدود کردن فضای درون تیمی بتوان توسعه‌اش داد. برنامه‌های کی روش سال‌ها پیش در ذهنش آغاز شده و در جاهایی مثل منچستر، رئال و پرتغال جام جهانی ۲۰۱۰، مرحله به مرحله تمرین شده، توسعه یافته و امروز به تیم ملی ایران رسیده است. و این کار محقق نمی‌شود مگر به دست آدم‌های باهوش و با پشتکاری که هدف شان بزرگ‌تر از همه چیز است. آدم‌هایی با «قابلیت فنی بی‌نظیر».

بچه تخس و پروفسور محترم