biabanaki copy

شما وقتی یک تلفن همراه می‌خرید، چگونگی استفاده کردن و بهره‌برداری از امکانات آن در یک کتابچه راهنما از سوی شرکت سازنده برای شما توضیح داده می‌شود. ولی هیچ کجای آن کتابچه ننوشته‌اند که با این وسیله برای دیگران ابزار مزاحمت نشوید یا در مکان‌های عمومی بلندبلند صحبت نکنید و با صدای زنگ نامتعارف خلوت دیگران را به هم نریزید. اینها را فرهنگ به ما می‌آموزد، نه شرکت سازنده. در واقع نحوه استفاده از تلفن همراه و فرهنگ استفاده از آن دو مقوله کاملاً جدا از هم‌اند.

سال 1385 یک مدیر فرهنگی بخش خصوصی در کشور کُره گفته بود که صنعت ما همه جای دنیا را فرا گرفته است و برنامه ما برای آینده این است که فرهنگ خودمان را هم به دنیا صادر کنیم. و امسال در سال 1403 با گذشت فقط 18 سال از آن تاریخ فیلم و سریال و موسیقی کره‌ای هم بسیاری از دنیا را فرا گرفته و میل به آموختن زبان کره‌ای و مهاجرت به این کشور در میان نسل جوان ایرانی افزایش یافته است.

این مقدمه را برای این گفتم که بگویم بستر فرهنگی، مناسب‌ترین و موثرترین مسیر برای هموارسازی بسترهای اقتصادی است. نمایشگاه‌های تجاری بزرگ سال‌هاست علاوه بر منافع اقتصادی دنبال منافع فرهنگی هم هستند. فعالیت‌های فرهنگی شاید در کوتاه‌مدت سودآور نباشند و چه‌بسا زیان‌آور هم هستند ولی در درازمدت سودآورند. نمایشگاه‌های تجاری معمولاً محل رفت‌وآمد فعالان اقتصادی، صاحبان کسب‌وکار و مدیران صنعتی است ولی همین فعالان اقتصادی در جریان برپایی این رویدادها نیازهای فرهنگی هم پیدا می‌کنند. به عنوان مثال در ساعتی نیاز به استراحت دارند. نمایشگاه می‌تواند در همین یک ساعت یک بسته فرهنگی برای آنها تدارک ببیند. از موسیقی، غذای سنتی، لباس، آداب و رسوم و ادبیات بگیر تا دیگر مقولاتی که یا از جنس هنرند یا فرهنگ.

حتماً شما ماجرای آن عزیز کارآفرین در استان فارس را شنیده‌اید که با یک دعوت انسان دوستانه از یک گردشگر خارجی به منزلش بانی خیر و اشتغال بسیاری از جوانان هم‌استانی خودش شد. یک غذای سنتی با نان محلی در خانه و جلوی چشم آن گردشگر طبخ کردند و روایت این پذیرایی ساده به‌وسیله آن گردشگر که از قضا خبرنگار بود در یک جریده پرطرفدار یک فرصت طلایی برای کشور فراهم کرد.

سوال اینجاست که آیا در رویدادهای تجاری در نمایشگاه‌ها نمی‌توان جاذبه‌های فرهنگی ایران را که بسیار جذاب و فراوان‌اند برای مهمانان خارجی به نمایش گذاشت؟ اگر ما آن سوی مرزها از نظر صنعتی و اقتصادی چندان حرفی برای گفتن نداشته باشیم ولی از نظر فرهنگی حرف‌های بسیار داریم. شهرت فردوسی و حافظ و سعدی و خیام و مولانا در سرتاسر جهان از شهرت خیلی از مهم‌ترین صنعتگران و بازرگانان بیشتر است. اینکه ما در رویدادهای تجاری بین‌المللی از این ظرفیت‌ها چه بهره‌ای برده‌ایم مهم است. شما نگاهی به ترکیه بیندازید که از مولانای زبان فارسی چه بهره‌برداری بزرگ اقتصادی کرده است. آیا ما در ایران از فردوسی و حافظ و خیام و سعدی توانسته‌ایم چنین بهره‌برداری‌هایی داشته باشیم؟

به هر حال فرهنگ و ادبیات و هنر ایران در همه شکل‌ها و گونه‌ها در جهان هم کم‌نظیر است و هم هوادار و خواهان دارد، منتها به این شرط که به شکل درست و در جای درست معرفی شود.

در حوزه فرهنگ و ادبیات سال‌هاست که ما بیشتر واردکننده‌ایم تا صادرکننده. مثلاً در حوزه ادبیات آنقدر که شاعران و نویسندگان جهان را به کشورمان معرفی کرده‌ایم در معرفی شاعران و نویسندگان کشورمان به جهان غفلت ورزیده‌ایم. آیا ادبیات ایران به اندازه کافی برای جهان جذاب نیست؟ قطعاً پاسخ منفی است. ادبیات ایران چه ادبیات کلاسیک و چه ادبیات معاصرش بسیار برای جهان جاذبه دارد ولی همتی عالی برای ترجمه و به عبارتی صادرات آن صورت نگرفته است.

به نظر می‌رسد نمایشگاه‌های تجاری بزرگ باید ملزم به پیوست‌های فرهنگی خلاقانه شوند. پیوست‌هایی که با استفاده از ابزار و ادوات مدرن و جذاب بتوانند جاذبه‌های فرهنگی ایران را هم به همراه محصولات صنعتی به جهانیان معرفی کنند. این پیوست‌ها در قالب برپایی غرفه‌ها، برگزاری رویدادها و گفت‌وگوهای مشترک فرهنگی میان شرکت‌کننده‌ها که غالباً از سایر کشورها هستند می‌تواند شکل بگیرد. این اشتراکات قطعاً به جذب گردشگر و صادرات فرهنگی کمک شایسته‌ای خواهد کرد. همان‌گونه که مذاکرات و بده‌بستان‌های اقتصادی در نمایشگاه‌های تجاری نیاز به دانستن فنون مذاکره دارد به همین میزان معرفی درست فرهنگ ایران و جذابیت‌های فرهنگی ایران که بسیار متنوع و جذاب است هم نیاز به مدیران و کارشناسان و مترجمان و ارائه‌کنندگان کاربلد و کاردان دارد.

اخیراً از نمایشگاه جواهرات استانبول بازدید کردم. در بخشی از نمایشگاه گروه‌های کوچک موسیقی در یک فضای زیبا برنامه اجرا می‌کردند که بسیاری از علاقه‌مندان را جذب خود کرده بودند و خیلی‌ها به گفت‌وگو با هنرمندان ترک پرداختند که اغلب جوان بودند و این یعنی تبادل فرهنگی در یک محیط تجاری. برای من و امثال من که بیشتر به حوزه هنر و فرهنگ علاقه‌مندیم اتفاقاً این بخش از نمایشگاه جذاب‌تر بود. حالا شما به موسیقی ایران، صنایع دستی، تنوع غذایی، جاذبه‌های گردشگری، ابنیه تاریخی، تمدن، آداب و رسوم، لباس‌های محلی، گویش‌ها و لهجه‌ها، ادبیات حکمی و عرفانی را هم اضافه کنید تا ببینید در نمایشگاه‌های تجاری چه گستره‌ای از فرهنگ ایران را می‌توان به بازدیدکنندگان عرضه کرد که هر کدام می‌توانند سفیران فرهنگ کشور ما باشند.