مهرداد شاکری مهم‌ترین رودخانه جاری در مرکز ایران، زاینده‌رود است که از ارتفاعات زردکوه بختیاری و از چشمه‌ای به نام کوهرنگ سرچشمه گرفته و از مغرب به مشرق تا باتلاق گاوخونی جریان داد. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم اصفهان زاییده رودخانه‌اش است.
زاینده‌رود به نوعی مادر اصفهان به حساب می‌آید؛ رودی که درطول سال‌های دور و نزدیک به شهر تاریخی و توریستی اصفهان زندگی بخشیده و بسیاری از آثار تاریخی اصفهان در اطراف آن شکل گرفته‌اند. درواقع خود زاینده‌رود اصلی‌ترین جاذبه توریستی اصفهان محسوب می‌شود و صنعت گردشگری این شهر بر دوش آن قرار دارد؛ حالا البته بهتر است بگوییم، «داشت».
زاینده رود از سال‌های گذشته تاکنون شاهد اتفاقات ناگوار بسیاری بوده است. برای ماه‌های متوالی از سال بستر این رودخانه زیبا خشک شده و به جای ماهی در آن موش رژه می‌رود. حالا بستر این رود در قلب شهر اصفهان ترک خورده و دیگر خبری از صدای آبی که از زیر سی‌وسه پل و پل خواجو جاری می‌شد، نیست. موج‌های آب زاینده‌رود برخلاف سال‌های نه چندان دور، امروز تبدیل به چاله‌های آب کم عمق شده‌اند که در درون آن ماهی‌ها جان می‌دهند. بستر رودخانه اکنون تبدیل به جولانگاه احشام شده و این، چهره اصفهان را به عنوان یک شهر بین‌المللی توریستی و پایتخت هنر و فرهنگ ایرانی و اسلامی مخدوش کرده است.
در حال حاضر میانگین خروجی آب از سد زاینده‌رود بین ۱۸ تا ۲۰ متر مکعب در ثانیه است و این حجم خروجی آب با هدف تامین آب بخش صنعت و تامین آب چاه‌های کشاورزی صرف می‌شود. در نتیجه با میزان نیاز موجود فعلی همخوانی ندارد. این رود از سد زاینده‌رود تا تالاب گاوخونی مسیری نزدیک به ۳۵۰ کیلومتر را طی می‌کند. در این مسیر هم‌اکنون تنها نزدیک به ۱۲۰ کیلومتر از آن آب جاری است، ولی در ادامه مسیر تا تالاب گاو خونی دیگر خبری از رودخانه نیست و تنها بستر خشک آن باقی مانده است. در نتیجه مناطق اطراف این رودخانه از خشکی زاینده رود رنج می‌برند. خشکیدن این رود زیبا علاوه بر اینکه چهره زیبای شهر اصفهان را مخدوش کرده، به نابودی بخش بزرگی از کشاورزی منطقه نیز منجر شده است، اما از همه مهم‌تر میراث فرهنگی این شهر همه منوط به جاری بودن زاینده‌رود است و اکنون که زاینده رود خشک شده، شاید باید منتظر از بین رفتن تدریجی این میراث عظیم فرهنگی در بلند مدت باشیم!
زاینده‌رود چگونه خشکید؟
اگر بخواهیم روند تاریخی وضعیت زاینده‌رود در چند دهه گذشته را مرور کنیم با اعداد و ارقام مختلفی مواجه می‌شویم. این رودخانه تا قبل از سال ۱۳۴۲ در حدود ۱۱۰۰ میلیون متر مکعب آب داشته که حدود ۴۰۰ میلیون متر مکعب از آن برای کشاورزی صرف می‌شده و تنها کمتر از ۵۰ میلیون متر مکعب برای صنعت و شرب مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفته است. بنابراین نزدیک به ۶۰۰ میلیون مترمکعب به تالاب گاوخونی می‌رسید و این تالاب را تغذیه می‌کرد. اما از سال۱۳۴۹ که سد زاینده‌رود به بهره‌برداری رسید، آب رودخانه به حدود ۱۳۰۰ میلیون
متر مکعب افزایش پیدا می‌کند و با توجه به آنکه در آن زمان جمعیت چندان زیاد نبوده است، هنوز هم همین مقدار آب برای تمام نیازهای منطقه کافی بوده و سرریز آن بعد از طی کردن صدها کیلومتر به تالاب گاو خونی می‌ریخته است.
در حقیقت روند کاهش آب رودخانه زاینده‌رود در دهه‌های اخیر آغاز شد؛ به گونه‌ای که به طور مثال در سال ۱۳۷۷ میزان آب رودخانه، ۱۷۵۰ میلیون متر مکعب بوده و در آن سال در بخش کشاورزی ۱۲۰۰ میلیون متر مکعب آب استفاده شده و برای شرب شهری و مصارف صنعتی نزدیک به ۳۰۰ میلیون معکب اختصاص داده شده بود. در نتیجه تنها ۲۰۰ میلیون متر مکعب به تالاب گاوخونی می‌ریخت.
این روند ادامه یافت تا جایی که در دهه اخیر هم به دلیل خشکسالی‌ها و تغییر شرایط اقلیمی و هم به خاطر برخی مدیریت‌های نادرست، میزان آبی که رودخانه زاینده رود با خود حمل می‌کند به ۱۳۰۰ میلیون مترمکعب کاهش پیدا کرد. این در کنار رشد ناگهانی جمعیت در این منطقه و همچنین گسترش روز افزون استقرار صنایع مختلف در این قسمت کشور، از مقدار آبی که زاینده رود با خود می‌آورد، نزدیک به ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون متر مکعب صرف شرب شهری و صنعت می‌شود؛ یعنی با یک حساب سر انگشتی نسبت به سال ۴۲ مصرف شرب و صنعت ده برابر شده است.
تمام این آمار و ارقام حکایت از نابودی تدریجی و از دست رفتن سرمایه‌ای دارد که همچون آب زاینده رود از میان انگشتان اصفهانی‌ها و حتی کل ایران می‌ریزد و از دست می‌رود. برنامه‌های آبرسانی به زاینده رود، که با عجله و در جو فشار بالای روانی به خاطر اعتراضات، تصویب شده بود طبق معمول ضمانت اجرایی لازم را نداشت و نیمه کاره رها شد. به طوری که نماینده مبارکه را در اوایل شهریور امسال به امید تامین آب شرب اصفهان و پایان دادن به خشکی زاینده رود به دیدار وزیر نیرو و معاون رییس جمهور کشاند.
بحران زاینده رود، مانند بحران خیلی از دیگر منابع آبی کشور بحرانی تک عاملی نیست و تحت تاثیر عوامل متعددی از جمله خشکسالی، افزایش جمعیت، بهره‌برداری نامناسب، بی‌رویه و بی‌برنامه از آن، مشکلات مدیریت و... قرار دارد. از ما به خاطر خشکسالی و نیامدن باران کاری برنمی‌آید به غیر از دعا! اما می‌توان در حوزه‌های دیگر به جای دعا عمل کرد. سرو سامانی به این مدیریت نادرست داد، صرفه‌جویی کرد، طرح‌های کشاورزی امکان سنجی شده و دقیق در مسیر آن اجرا کرد و... . بنابراین بهتر است برای یک بار هم که شده از مواهب و ثروتی که طی سال‌های رونق و پرآبی زاینده رود، نصیب این شهر کرده برای درمان خودش استفاده کرد تا آب حیات به بستر خشکیده‌اش باز گردد و از اثرات منفی آن بر گردشگری هم کاسته شود.