امروزه محبوبیت مسابقات فرمولیک در بسیاری از نقاط جهان رو به افزایش است. هزینههای زیادی طی سالهای متمادی صرف ساماندهی و برگزاری این مسابقات شده است و اکنون زمان برداشت و سوددهی است. علاوه بر افزایش شمار مخاطبان تلویزیونی و رکوردشکنی حضور تماشاگران در رقابتهای گرندپریکس (جایزه بزرگ)، شرکتهای شرطبندی نیز شاهد افزایش تقاضا از سوی طرفداران این رقابتها بودهاند.
امروزه محبوبیت مسابقات فرمولیک در بسیاری از نقاط جهان رو به افزایش است. هزینههای زیادی طی سالهای متمادی صرف ساماندهی و برگزاری این مسابقات شده است و اکنون زمان برداشت و سوددهی است. علاوه بر افزایش شمار مخاطبان تلویزیونی و رکوردشکنی حضور تماشاگران در رقابتهای گرندپریکس (جایزه بزرگ)، شرکتهای شرطبندی نیز شاهد افزایش تقاضا از سوی طرفداران این رقابتها بودهاند. طی پنجسال اخیر بخش اعظم رشد و توسعه رقابتهای فرمولیک، در ایالاتمتحده رخ داده است؛ اما برخی کشورهای خاورمیانه هم توانستهاند جایگاه ویژهای برای میزبانی این رقابتها کسب کنند. به لطف راهبردهای مناسب بازاریابی، سرمایهگذاران از این رقابتها به سودهای خوبی دست یافتهاند؛ چرا که توانستهاند مسابقات فرمولیک را از رقابتهای صرفا تخصصی و مختص شیفتگان خودرو، به مسابقاتی سرگرمکننده برای عموم تبدیل کنند. پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» به بررسی رقابتهای فرمولیک از جوانب مختلف پرداخته است.
برگزاری رقابتهای جایزه بزرگ روی صنعت گردشگری سنگاپور نقش مهمی داشته و سالانه بیش از نیممیلیون بازدیدکننده را به خود جذب میکند که به طور خاص برای تماشای این رقابتها به سنگاپور سفر میکنند.طبق گزارشها، در سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۲۱، این مسابقات بیش از ۱.۵میلیارد دلار درآمد از محل گردشگری نصیب این کشور کوچک کرده که آثار آن بر اقتصاد این کشور کوچک قابلتوجه و عمیق بوده است. گراندپری سنگاپور یکی از بزرگترین دستاوردهای بازاریابی برای این کشور است و شمار تماشاگران و بینندگان رقابتهای فرمولیک فقط در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ حدود ۱.۵۴میلیارد برآورد شد.
زمانی سرمایهگذاری در رقابتهای فرمولیک، صرفا بهعنوان یک سرگرمی برای خودآزارهای شیفته مسابقات ماشینسواری شناخته میشد؛ به این معنی که تیمها طی تلاشهای اغلب بیثمر برای کسب افتخار، سرمایههای هنگفت و فناوری را به هدر میدادند و برخی حتی تا مرز ورشکستگی پیش میرفتند تا در نهایت در ازای تنها چند سنت، به دیگری واگذار میشدند. اما امروز به لطف برخی تصمیمات ساده، از جمله تصمیمهای شرکت لیبرتی مدیا، غول رسانهای آمریکایی و مالک و دارنده حقوق تجاری فرمولیک، ۱۰تیم حاضر در رقابتهای فرمولیک، هریک مالکیت مستقل دارند و صرفا بهعنوان یک دارایی مادی و محصول بازاریابی به آنها نگریسته نمیشود. امروز برخی از این تیمها سودآور هستند و ارزش هریک از آنها به طور متوسط براساس برآورد مجله فوربس، به رقمی در حدود ۲میلیارد دلار افزایش یافته است.
عربستانسعودی در عرصه مسابقات اتومبیلرانی و بهویژه فرمولیک، سلسلهای از اقدامات و سرمایهگذاریهای جسورانه و هنگفت را انجام داده و توانسته است در میانه تلاشها برای بدلکردن منطقه خلیجفارس به قطب برگزاری این دست مسابقات، گوی سبقت را از رقبای منطقهای خود، یعنی کشورهایی همچون بحرین، قطر و امارات متحده عربی که همگی جزو کشورهای میزبان مسابقات فرمولیک هستند برباید. براساس آمارها، هیچ کشوری در جهان بهاندازه عربستانسعودی با حمایت شرکت نفتی آرامکو در این ورزش خودرویی سرمایهگذاری نمیکند. در راستای همین سیاست، صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان، سهام خود را در خودروساز استونمارتین به بیش از ۲۰درصد افزایش داد.
جادوی فرمولیک، در نقاط مختلف جهان روی میدهد؛ از خیابانهای تاریخی موناکو تا پیست آیندهنگرانه یاسمارینا در ابوظبی، هر مسابقه، فرهنگ محلی منحصربهفردی را به نمایش میگذارد. تنها در ماه اکتبر سال ۲۰۲۳، بیش از نیممیلیون تماشاگر در پیست رقابتهای اتومبیلرانی جایزه بزرگ آمریکا رکورد جدیدی را ثبت کردند. تیمهای شرکتکننده برای این رقابتها خودروهای پیشرفته طراحی میکنند و رانندگان سوپراستار را به خدمت میگیرند و در واقع هر تیم دو ماشین و دو راننده دارد.
فائزه پوزش:
در سالهای اخیر، بررسی جنبههای اقتصادی پدیدههای محیطزیستی جای خود را در علم اقتصاد پیدا کرده است. علت این امر به اهمیت روزافزون نیاز به محیطی سالمتر برای زیستن بازمیگردد. با این حال بررسی ارتباط پدیدههای اقتصادی با محیطزیست، حوزه کمتر شناختهشدهای به حساب میآید. بهعنوان مثال، رابطه تورم با انتشار کربن از جمله موضوعات جدیدی به شمار میرود که مورد توجه محققان قرار گرفته است. اینکه افزایش کربن چه تاثیری بر سطح شاخصهای اقتصادی میگذارد یا شاخصهای اقتصادی میتوانند با استفاده از چه مکانیزمهایی تولید مواد آلاینده را تحتتاثیر قرار دهند، موضوع پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» است.
سیدمحمدقائم ذبیحی / دانشجوی دکترای اقتصاد منابع-انرژی دانشگاه فردوسی مشهد
اگر زمان را پس از انقلاب صنعتی اول تاکنون محاسبه کنیم، میتوان به این مهم دست یافت که بشر برای ارضای امیال و خواستههای تمامنشدنی خود در حال تخریب محیطزیست و بهرهمندی فراوان از منابع طبیعی است. در این راستا، دولتها بهمنظور دستیابی به سطوح رشد اقتصادی بیشتر و رقابت با یکدیگر در حال قربانی کردن موارد حیاتی از قبیل عدالت بین نسلی، محیطزیست پایدار، هوای پاک، آب آشامیدنی سالم و بسیاری از موارد دیگر هستند. این موارد مستقیما با جان و سلامت جمعیت ساکن در ممالک آنها سر و کار دارند. حال پاسخ به این سوالات مهم است که آیا راهی برای جبران خسارتهای جبرانناپذیر جانی و محیطزیستی ناشی از آلودگی هوا وجود دارد؟ تورم و آلودگی هوا چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ در ادامه به این موضوعات پرداخته خواهد شد.
محمدرضا آریافر / دانشجوی دکترای علوم اقتصادی منابع و انرژی دانشگاه فردوسی مشهد
تاثیر متقابل بین انتشار کربن و تورم یک پیوند پیچیده را تشکیل میدهد که تحتتاثیر زمینههای مختلف اقتصادی و سیاسی قرار دارد. درک این رابطه بسیار مهم است؛ زیرا تصمیمات سیاستی را که هدف آن متعادل کردن ثبات اقتصادی با پایداری زیستمحیطی است، مورد بحث قرار میدهد.
البرز نظامی/دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه تهران
ادبیات اقتصاد محیطزیست در سالهای اخیر بهطرز چشمگیری درحال گسترش بوده است. این گسترش نه یک پدیده تصادفی یا ایدئولوژیک، بلکه ماحصل ضرورت وضعیت موجود است. مسائل محیطزیستی در عصری که در آن به سر میبریم، آنچنان گسترش یافته و بهطور پیوسته در حال عمیقتر شدن هستند که دیگر نمیتوان آنها را جدی نگرفت. در یک جمله میتوان بیان کرد که مسائل محیطزیستی در حال تغییر شرایط مادی زیستجهان انسانها هستند و به این سبب با خود مسائل جدیدی را در جوامع انسانی مطرح میکنند. بدیهی است که انسانها در تلاش برای رفع این مسائل، درک جدیدی از جهان پیشروی خود پیدا خواهند کرد؛ درکی که ایدههای نوینی برای سامان بخشیدن به امور جوامع انسانی خواهد آفرید و ناگزیر مناسبات آن را دگرگون خواهد ساخت. از اینرو، توجه روزافزون آکادمیک و بهویژه اهالی آکادمیهای اقتصادی به مساله محیطزیست قابل درک است. هرچند این روزها حکایت آن دسته از اهالی آکادمی که بر مسائل محیطزیستی تمرکز کردهاند، مانند حکایت دو ستارهشناس مفلوک فیلم «بالا را نگاه نکن» است؛ لکن، باید این مسیر را ادامه داد.
اقتصاد مدرن اگرچه بر بسیاری از ایدههای اقتصاددانان کلاسیک خط بطلان کشید، اما در بسیاری از جنبهها نیز وامدار نگرشهای آنهاست. کارل مارکس که از ابتدا خلاف جریان متعارف علم اقتصاد گام برداشت، با نگاه اقتصادسیاسی و تفسیری انقلابی از عوامل مختلف تولید اعم از نیروی کار، ابزار و سرمایه سعی کرد از بطن اقتصاد چیزی برای تودههای اسیر فقر بیرون بکشد. نتیجه کار اما فاجعهبار بود. بهرغم ایدههای بسیار زیبا و خیالانگیز در باب جامعه بدون طبقه و برابر، زندگی میلیاردها انسان بازیچه نگاه فلسفی مارکس به اقتصاد و سیاست شد؛ مردمی که از فیلیپین و ویتنام و چین تا روسیه، آلمان شرقی، ونزوئلا و کوبا سالها اسیر رویکردهای سیاستی منشعب از تفکرات مارکس بودند. در پرونده امروز «باشگاه اقتصاددانان» به بهانه تولد کارل مارکس در ۵ مه (۱۶ اردیبهشت)، سعی شده است از چند زاویه به کارنامه فکری، دستاوردهای علمی و جهانی که این اندیشمند و اقتصاددان شهیر قرن نوزدهم در آن سیر میکرد، پرداخته شود.
مهران خسروزاده/ دانشجوی کارشناسی ارشد اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف
یکی از روایتهای رایج در زمینه تاریخ عقاید اقتصادی به این موضوع اختصاص دارد که آدام اسمیت، کارل مارکس و جان مینارد کینز، نمایندگان سه مکتب اقتصادی اثرگذار در دوران مدرن به شمار میروند. در این تصویر، چینش افراد به این صورت است که اسمیت نماینده سرمایهداری محسوب میشود، مارکس مرشد فکری سوسیالیسم است و کینز کسی است که با ایدههای بدیع خود سرآغاز شکلگیری اقتصاد کلان شد و دو نحله فکری قبلی را ذیل اندیشه اقتصادی خود آشتی داد.
دویستوپنج سال پیش در تریر پروس به دنیا آمد و در تمامی سالها اندیشهها و تفکراتش محل مناقشات و مجادلات بسیاری بوده است. کمتر کسی وجود دارد که نام او را هرگز نشنیده باشد. اگر بخواهیم زندگی کارل مارکس را خلاصه کنیم، چیزی نیست جز مصیبت و اندوه بیپایان. او را از شغل آکادمیک محروم کردند، روزنامهای که در آن کار میکرد توقیف شد و شغلش را از دست داد، از پروس، فرانسه و حتی بلژیک به دلیل بیان نظرات رادیکال اخراج شد، با خانواده توانست به بریتانیا برود، اما پس از آن فقر و گرسنگی و بیماری فرزندان او را به کام مرگ فرستاد. به قول خودش از در و دیوار بلا میبارید و تمامی نداشت.
اگرچه امروزه بسیاری از اقتصاددانان معاصر، نظریات اقتصادی کارل مارکس را منسوخ یا نادرست میدانند، نگاهی ژرفتر به آثار این متفکر برجسته، از بینشهای ارزشمندی حکایت دارد که بسیاری از مفاهیم کلیدی اقتصاد خرد امروزی را پیشبینی کرده است. کارل مارکس، فیلسوف و اقتصاددان آلمانی، در قرن نوزدهم با انتشار کتاب سرمایه، تلاش کرد تا شالودهای نظری برای تبیین روابط قدرت نهفته در سرمایهداری ارائه دهد. نظریه ارزش کار او، از دید اغلب اقتصاددانان امروزی ناقص و متناقض به نظر میرسد؛ اما ایدههای مارکس در زمینه سلطه سرمایهداری بر نیروی کار، بینشی حیاتی برای درک عمیقتر کارکرد اقتصاد مدرن و راهکارهای بهبود آن فراهم کرد.
کمتر کسی در ابتدای دهه ۹۰ باور داشت اقتصاد دیجیتال بتواند در ایران این سطح از تحول و توسعه را تجربه کند. اما حالا بعد از حدود ۱۳سال از آغاز موج دیجیتالی شدن اقتصاد ایران، کمکم چالشهای همیشگی کسبوکارها به بخش دیجیتال نیز سرایت کرده و حتی آن را زمینگیر میکند. اتفاقاتی که اخیرا برای بنگاههایی نظیر دیجیکالا یا اسنپ رخ داد، بهخوبی نشان داد که اقتصاد دستوری، دیجیتال و غیردیجیتال نمیشناسد و در موعد خود فرصت بزرگ شدن را از بازیگران اقتصاد ایران، خواه دیجیتال و خواه غیردیجیتال میگیرد. تصویری که ناخودآگاه ما را یاد فیلم مشهور جان مدن با نام «عود سروان کورلی» میاندازد که با ورود به فضای امن و آرام، بهیکباره روندهای معمول را با وضعیتی کاملا جدید و ناخوشایند روبهرو میسازد. «باشگاه اقتصاددانان» به بهانه مشکلاتی که برای ارزشگذاری برخی استارتآپها و فشار برای دولتیسازی آنها در ماههای اخیر رخ داد چند تحلیل از فعالان این حوزه و اهالی اقتصاد دریافت کرده است. این نوشتهها بهخوبی نشان میدهند که چگونه بیماری اقتصاد در ایران در بخش دیجیتال هم عود کرده است.