گروه تاریخ و اقتصاد: چندین روز است برای ترقی طلا و بدی پول‌ها درب‌خانه و منزل صدراعظم مجلس می‌کنند و گفت‌وگو می‌کنند، می‌خواهند [برای] این یکصد و بیست هزار تومان که به شاه از ضرابخانه می‌رسد محل دیگری پیدا کنند که به شاه ضرری نخورد. آن‌وقت در ضرابخانه را قفل کنند. نمی‌دانم باز چه خیال دارند. برای چه آن‌قدر زیادی مواجب و مرسوم می‌دهند که حالا از مال همه کسر کنند. میرزا عباس سررشته‌دار کل روزی می‌گفت «آستین لباده را تکان بدهم بیست هزار تومان محل می‌ریزد.» همین‌طور هرکدام به هزار اسم خود و اتباع و اقوام و خویشان مواجب و جیره دارند. محل کدام است، این همه ملک خراب را آباد کنند. گمرک را زیاد کنند. راه بسازند. کارخانجات بیاورند.

مردم را مشوق باشند. محلی برای منافع از اینها بهتر نیست. از صد هزار تومان ضرابخانه چشم بپوشند. خیال کنند عزیز‌السلطان خرج کرده یا عزیزالسلطان دو نفر شده است. «تومانی» الان با پول سفید نوزده هزار و ده‌شاهی است، با پول سیاه دو تومان و ده‌شاهی. همین‌طور پنج هزاری و دو هزاری و لیره و امپریال. پول هیچ مملکتی این قسم نبوده. جزیره ماداگاسکار هم به این شلوغی نیست.

- روزنامه خاطرات عین‌السلطنه/ تالیف قهرمان‌میرزا عین‌السلطنه؛ به کوشش مسعود سالور، ایرج افشار.

مشخصات نشر: تهران: اساطیر، ۱۳۷4، جلد 1