نارضایتی مردم از شیوه‌های مالیات‌ستانی در دوره صفویه

در دوره صفویه یکی از شیوه‌هایی که تاثیرات سوء بـر اقتصـاد ایـران و تشـدید بحـران‌های اقتصادی داشت؛ افزایش نرخ مالیات‌ها بود. جنگ‌های طـولانی و مـداوم مسـلما بودجـه کلانـی می‌طلبیـد و مالیات‌های مردمی، مهم‌ترین منبع تامین این جنگ‌ها بود. بنابراین افزایش مالیات و فشار بر مردم تنهـا راه چـاره شاهان بود. این مساله، تنها تاثیر بروز جنگ‌ها بر اقتصاد مردم نبود. بلکه از یک طرف سپاهیان در هر ایالتی کـه اتراق می‌کردند، تامین علیق (خوردوخوراک چهارپایان) آنان با مردم آنجا بود و از طرف دیگر سـرزمین‌هـای وسـیعی از مـردم مـرزی و سرحدی تحت‌عنوان زمین‌های سوخته (زمین‌سوزی)، ویـران و روسـتاها و دژهـای آنجـا تخریـب می‌شـد، این ویرانی اثرات ماندگاری در پی داشت چرا که از غله و گیاه اثری نمی‌ماند، قنوات و کاریزها مسدود می‌شـد و حتـی تولیـدات و وسـایل ارتباطی نابود می‌شد و چه بسا این قنوات و کاریزها برای همیشـه متـروک و غیرقابـل استفاده باقی‌می‌ماند. عامل دیگری که موجب افـزایش مالیات‌ها می‌گردید واگذاری بخش وسیعی از سـرزمین‌های مستعد کشاورزی تحت عناوین«سـیورغال، تیـول و...»به امرا و بزرگان بود.

هرچه بر این بخش‌ها افـزوده‌می‌شد، مالیات‌های دولت کاهش یافته و فشار بـر مـردم افزون می‌شد زیرا این زمین‌ها از پرداخت مالیات معاف بودنـد. نتیجـه چنـین سیاسـتی در نهایـت، شـورش و قیام‌های مردمی بود چون بر اکثر منـابع مـالی و امـرار معاش مردم، مالیات وضع شده بود (از قبیل بهره زمین، مالیات چهارپایان، مالیات فروش، گمرک، مالیات سرانه زمین، مالیات آب، مغازه، تنباکو، حمـام، مراکـز خـوش‌گذرانی، امتیازات و انحصارات مانند تجـارت ابریشـم، معادن، صید مروارید، مالیات ضرب سکه، کار اجبـاری در کارگاه‌های دستی، ضبط اموال و هدایا) با افزایش آن، ظرفیت تحمل مردم محدود می‌شد و با اتمام آن شورش و اعتراض گسترش می‌یافت. شورش مـردم هـرات در زمان شـاه تهماسـب و مردم تبریز در سال ۹۸۱ هجری را به‌عنوان نمونه می‌توان نام برد.

ایـن قیام‌ها یا با بخشودگی مالیات‌ها یا کـاهش آن یا سرکوب مردم فروکش می‌کرد. لازم به ذکـر اسـت کـه روش‌های مختلفی از طرف بعضی شاهان صفوی نسبت به این بخشودگی‌ها صورت می‌گرفت. شاه تهماسب به علت علاقه زیاد به مال و مـال انـدوزی، بعضـی مواقـع بخشودگی‌های مالیـاتی خـود را دو یـا سـه سال بعـد بی‌درنگ پس می‌گرفت و شاه عباس اعلام می‌کرد که به خاطر حرمت ماه رمضان مالیات را تخفیف می‌دهـد یا به‌خاطر فتوحات مختلف و استقبال مردم از وی این کار را می‌کرد. به هر حال افزایش مالیات‌ها به تکرار اتفاق می‌افتاد ولـی بخشـودگی و تخفیـف آن، کشوری را که در وضعیت اقتصادی دچـار سـردرگمی شده بود، اصلاح نمی‌کرد زیـرا هـیچ برنامـه مـدون و حساب‌شده‌ای در این دوره بر امور اقتصادی حاکم نبود. اوضاع بد مردم در روستاها و شهرها با این برنامه‌های زودگذر تنها آرامشی موقت می‌یافت.

وقتی دریافت‌های دولت از مالیات‌ها کم می‌شد، نشان از کاهش تولیـدات بود و اگر این دریافت‌ها افزایش می‌یافت، باز به تولیـد مازاد منجر نمی‌شد و این وخیم‌تر شدن اوضـاع تولیـدکنندگان را به همراه داشت. آمار خزائن شاه تهماسب و پادشاهان پس از شاه عبـاس اول نشان می‌دهد که کشور با کمبود بودجه مواجه نبـوده اسـت ولـی طمـع‌ورزی و مال‌اندوزی و مشـکل عـدم اندیشـه بنیـادین اقتصادی در این دوره سبب شـده بـود کـه اصـلاحاتی فراگیر و اساسی در رفع بحران‌های کشور صورت نگیرد و حوادث، آتش زیر خاکستر شوند و تنها اعتقاد محکم دینی به پادشاه که وی را از سلاله رسول(ص)می‌دانستند مردم را راضی نگه می‌داشت.

-برگرفته از مقاله «نگرشی بر آسیب‌های اقتصادی ایران عصر صفوی»، نوشته علی‌اکبر کجباف و علی‌اخضری، به نقل از: پژوهش‌های تاریخی، علمی- پژوهشی دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه اصفهان سال چهل و نهم، دوره جدید، سال پنجم شماره اول (پیاپی 17)، بهار 1392