کمال روزبهانی/ کارشناس ارشد تاریخ

«اعلان» (یا همان آگهی کنونی) در قدیم راهی برای اظهار کردن مطلب مهمی برای اطلاع عموم بود که در برگه کاغذ چاپ یا نوشته می‌شد و در گذرگاه‌های عمومی چسبانده یا در روزنامه‌ها درج می‌شد. اعلان‌ها گاهی تحت عناوین مختلف چاپ می‌شد. مثلا مطلبی را که باید از طرف اداره پست یا بلدیه طهران یا دولت یا حکومت اعلام می‌شد، تحت عناوینی مانند: اعلان پست یا اعلان بلدیه طهران یا اعلان دولتی یا اعلان حکومت و... تیتر می‌زدند. اعلان‌های چاپی در مطبعه یا همان چاپخانه‌ها به چاپ می‌رسید. چنانچه اعلانی که ذیلا به آن خواهیم پرداخت نیز در «مطبعه خورشید در خیابان ناصریه (ناصر خسرو کنونی ) به طبع رسیده» بود. در اینجا به معرفی یک «اعلان» با موضوع آگهی تجاری در مورد دو نمونه از اصناف تازه وارد شده به ایران؛ یعنی دستگاه آبکاری وسایل فلزی و ورشو و دیگری تاسیس تماشاخانه و نمایش فیلم به‌وسیله سینماتوگراف در دوره قاجار پرداخته می‌شود.

در آگهی مذکور شمه‌ای از احوال اجتماعی، اقتصادی دوره قاجار بیان شده است. مثلا تاریخچه ورود کالا و تکنولوژی از کشورهای خارجی، تاسیس اولین کارخانه‌ها در تهران، رواج سینما در ایران، همچنین متضرر شدن و خسارت دیدن صاحب کارخانه به علت عدم استقبال مردم از این نوع کارگاه‌ها بیان شده است. این اعلان متعلق به میرزا ابراهیم خان صحاف‌باشی است. وی را می‌توان از پیشگامان رواج سینما در بین مردم به شمار آورد. او در تبلیغ برای توسعه کارش، به خیالِ «نفع» خود و «خدمت به وطن»، با بیان نیاز جامعه به این صنعت، به معرفی کالا و خدمات می‌پردازد و بدین وسیله سعی در ترغیب مشتری دارد. صحاف‌باشی در متن آگهی سعی کرده است دو نوع خدمات را در یک برگه آگهی معرفی کند. یکی تاسیس کارخانه آبکاری فلزات و لوازم فلزی منزل و دیگری فراهم کردن یک تماشاخانه در محل کارخانه‌اش که ماشین‌آلات سفیدکاری و آبکاری فلزات را از آمریکا خریده و به تهران آورده بود.

اوکارخانه‌اش را در خیابان چراغ گاز (امیرکبیر کنونی) تاسیس کرده و با توضیحات مختلف سعی در جذب مشتری داشت. صحاف‌باشی در ابتدای اعلان بدون هیچ‌گونه توضیحی برای بیدار کردن حس کنجکاوی مخاطب از وی درخواست می‌کند که «مستدعی است بخوانید» و مکررا با تاکید در مورد به صرفه بودن خدمت ارائه شده سعی در جذب مشتری دارد و توضیح می‌دهد که اسباب‌های کهنه شده و بی‌مصرف را با اجرت کم به مثل روز اولش آب و رنگ می‌دهد. او به سبب عدم استقبال مردم از این کارخانه دچار ضرر و خسارت شده بود و برای جلب رضایت مشتری حتی حاضر بود در مقابل سفید کردن فلزات «فقط قیمت زغال‌سنگی که برای این کار سوخته می‌شود» را دریافت کند و پس از آن می‌گوید «اگر فکر می‌کنید بد درست می‌کنند اولا امتحان کنید» و «به جهت خدمت به وطن و عدم وابستگی به خارج اغماض کنید.» وی که در کار سفید کردن فلزات ضرر کرده بود برای جذب مشتری به کارخانه، «اسباب تماشاخانه علمی و مشروع» (یا همان سینماتوگراف) را برای تماشای صحنه‌های آتشفشان یا جنگ ترانسوال یا آبشار و آمریکا و ... تهیه کرده بود.

پی‌نوشت: اصل سند در مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امور خارجه