نخست‌وزیری حکیمی

از کارهای مهم حکیمی در دوره‌های وزارت او (تا روی کارآمدن رضاخان)، تاسیس مدرسه حقوق زیرنظر وزارت معارف، تاسیس مدرسه نقاشی به ریاست کمال‌الملک، تصویب قانون اعزام دانشجو به خارج از کشور و تاسیس دارالمعلمین بود. از جمله فعالیت‌های سیاسی وی در این دوره مشارکت در تاسیس حزب تجدد همراه با علی‌اکبر داور و عبدالحسین تیمورتاش و محمد تدین بود. در جریان کودتای اسفند ۱۲۹۹، عوامل کودتا وی را دستگیر و چندی بازداشت کردند. با روی کار آمدن رضاخان سردارسپه، حکیمی از سیاست کناره گرفت و به تالیف پرداخت، اما اثری از او به چاپ نرسید.پس از سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، حکیمی به صحنه سیاست بازگشت و در مرداد ۱۳۲۱ در دولت قوام‌السلطنه وزیر مشاور شد و پس از سقوط آن دولت در بهمن همان سال، تا ۱۳۲۴ عهده‌دار سمت دولتی دیگری نشد.

در اردیبهشت ۱۳۲۴، فراکسیون‌های مختلف مجلس به نخست‌وزیری وی، به‌عنوان دولتمردی محترم و بدون مناسبات نزدیک با قدرت‌های خارجی، متمایل شد؛ ولی او در انتخاب وزیران، نظر نمایندگان را تامین نکرد و در نتیجه، مجلس به وی رای اعتماد نداد. در مهر ۱۳۲۴ برای نخست‌وزیری به مجلس معرفی شد و به‌رغم مخالفت‌های طرفداران سیدضیاءالدین طباطبایی و رای ممتنع حزب توده، به نخست‌وزیری رسید. در زمینه سیاسی، برنامه وی رفتار ملایم با اتحاد شوروی برای ترغیب آنان به خروج از ایران و عدم حمایت از نهضت‌های مخالف اشغالگران شوروی و کاستن از نگرانی‌های محافظه‌کاران بود.

چند عامل باعث شد که مجلس قصد استیضاح وی را کند، از جمله: به تفاهم نرسیدن با شوروی؛ پذیرفتن پیشنهاد بوین (سفیر بریتانیا در ایران) مبنی بر تشکیل کمیسیون سه‌جانبه مرکب از نمایندگان انگلیس و شوروی و آمریکا برای حل مشکل آذربایجان، بدون مشورت با مجلس و بسته ماندن باشگاه‌های حزب توده. حکیمی وعده داد که در آینده‌ای نزدیک استعفا خواهد کرد و همین امر سبب شد که استیضاح او پس گرفته شود. وی پس از شکایت از شوروی به سازمان ملل متحد به‌دلیل ادامه اشغال آذربایجان و یک روز بعد از طرح شکایت در سازمان ملل، از نخست‌وزیری استعفا کرد. در آذر ۱۳۲۶، بعد از استعفای احمد قوام، حکیمی بار دیگر به نخست‌وزیری رسید. این دوره زمامداری وی کوتاه بود. وی در مورد قتل محمد مسعود استیضاح شد و استعفا کرد.