اورلی-آنتوان دوتوننز  وکیل و ماجراجوی فرانسوی

اورلی آنتوان‌دوتوننز زاده ۱۲ می‌۱۸۲۵ در چورناک فرانسه بود. او که در پریگه‌ فرانسه به وکالت اشتغال داشت پس از خواندن کتابی از آلونسو دوارسیلا در مورد آراوکانیا تصمیم گرفت تا به آن ناحیه رفته و پادشاه آنجا شود. دوتوننز با کشتی راهی بندر کوکمبو شیلی شد و دو سال در والپارزو و سانتیاگو سپری کرد تا زبان اسپانیایی بخواند. وی بعدتر به جنوب و ناحیه‌ بیو-بیو رفت؛ جایی‌که با رهبران قبیله‌ای ماپوچه موسوم به لونها دیدار کرد. وی به آنها قول کمک‌های تسلیحاتی و سیاسی فرانسه را برای حفظ استقلال از شیلی را داد. سرخپوستان وی را به عنوان «توکی کبیر»، رهبر عالی ماپوچه، برگزیدند. وی نیز طی دو فرمان در نوامبر ۱۸۶۰ با عنوان اورلی آنتوان‌یکم خود را پادشاه آراوکانیا و پاتاگونیا خواند.

وی در یادداشت‌های خود در سال ۱۸۶۳ نوشته است: «من طی حکمی عنوان پادشاه را برای خود پذیرفتم و بدین ترتیب پایه‌های یک حکومت مشروطه موروثی از سوی من پی‌ریزی شده است. آیا اهالی آراوکانیا این اختیار را ندارند که قدرت را به من تفویض کنند و من نیز آن را بپذیرم؟» وی رونوشت‌هایی از قانون اساسی پادشاهی خود را به روزنامه‌های شیلیایی فرستاد و روزنامه ال‌مورکوریو بخش‌هایی از آن را در دسامبر‌۱۸۶۰ منتشر کرد. او سپس به والپرازو آمد تا با نمایندگان دولت شیلی دیدار کند اما آنها به وی وقعی ننهادند. او همچنین تلاش کرد تا دولت فرانسه را درگیر ایده خود کند اما کنسول فرانسه پس از مقداری پرس و جو و ارزیابی به این نتیجه رسید که دوتوننز دیوانه است.  او نیز به آراوکانیا بازگشت جایی‌که قبایل سرخپوست ماپوچه از نو داشتند آماده می‌شدند تا در برابر تاخت و تاز ارتش شیلی در آن ناحیه مقاومت کنند.

نیروهای شیلیایی در نهایت این ناحیه را به تصرف خود درآوردند و آنتونی دوتوننز نیز در ژانویه ۱۸۶۲ بازداشت شد. هر‌چند دادگاه سانتیاگو در نهایت او را مجنون دانست و وی در اکتبر همان سال به فرانسه بازگردانده شد. او در ۱۸۶۳ خاطراتش را منتشر کرد و در ۱۸۶۹ به آراوکانیا بازگشت جایی‌که قبیله ماپوچه از دیدن او متعجب شدند زیرا دولت شیلی به آنها گفته بود که وی را اعدام کرده است. او به بازسازماندهی قلمرو خود ادامه داد و از نو کوشید تا نظر مقامات شیلی را به خود معطوف کند اما ارتش شیلی برای سر وی جایزه تعیین کرد.  در نهایت این‌بار هم به فرانسه بازگشت و چند‌بار دیگر هم کوشید تا به آن ناحیه برود اما در این راه توفیقی نیافت.