گروه تاریخ و اقتصاد: واسموس بعد از پایان جنگ بین تنگستانی‌ها و انگلیسی‌ها و بسته شدن صلح بین آنان به وطن بازگشت. او در هنگام مراجعت به وطن همسری برگزید ودر وزارت امور خارجه آلمان شغل مهمی به وی داده شد. اما لحظه‌ای از ایران و سال‌هایی که در میان ایرانیان گذرانده بود غافل نبود. وی با شیوخ تنگستان و دوستان دیگرش در مناطق جنوب ایران مکاتبه داشت و کوشش می‌کرد موافقت دولت آلمان را با برگرداندن مبالغی که از شیخ حسین و زائر خضر خان قرض گرفته و در جریان فعالیت‌هایش مصرف کرده بود جلب نماید، اما خزانه تهی و مشکلات سیاسی آلمان شکست خورده اجازه نمی‌داد با در خواست واسموس موافقت شود. او در دسامبر ۱۹۲۴ میلادی (۱۳۰۲ شمسی)دوباره به همراه همسر و دو نفر راننده آلمانی با یک کامیون و دو تراکتور و یک ماشین بذرپاش و سه خیش دنده‌دار به بوشهر وارد شد. در تنگستان پنج هزارتومانی که با زحمت از وزارت خارجه آلمان دریافت کرده بود بین طلبکاران خویش تقسیم کرد و در قریه چغادک، محل سکنایی برای خودش و همراهانش ساخت و در آنجا به کشاورزی مشغول شد و نزدیک به ۷ سال به کار زراعت پرداخت. او در مدتی که در چغادک به کشاورزی اشتغال داشت خود محصول موجود را به بوشهر حمل و شخصا می‌فروخت و حتی کاه و بوته‌های خار و شاخه‌های خشک نخل‌هایی که غرس کرده بود جهت فروش به بوشهر حمل می‌کرد.

زندگی واسموس در این جریان سیر قهقرایی داشت. این دیپلمات، جاسوس و مرد قدرتمند سابق در یک مزرعه بسیار کوچک در خارج از حومه‌ بوشهر زندگی می‌کرد. سرمایه‌ او تراکتوری بود که به وسیله آن اتومبیل‌هایی را که به گل نشسته بودند را بیرون می‌کشید و از این راه امرار معاش می‌کرد.

واسموس موقع رفتن به بوشهر اگر اشخاصی عازم بوشهر بودند در قبال پرداخت مبلغی پول آنان را به مقصد می‌رساند و هنگام برگشت نیز چنانچه افرادی قصد خروج از بوشهر را داشتند و به او مراجعه می‌کردند در ازای پرداخت پول آنان را تا چغادک سوار می‌کرد و اگر کسی پول نداشت از او پول نمی‌گرفت. تشکیل جبهه مخالف و دسیسه‌هایی که علیه او جریان داشت او را وادار به ترک چغادک و سکونت در بوشهر ساخت. واسموس سرانجام درماه آوریل ۱۹۳۱ م به آلمان بازگشت و در برلین در گذشت.

به نقل از مقاله نقش و جایگاه واسموس آلمانی در ایران، نوشته علی جعفری و مسلم محمدشیری