داستان خزانه جواهرات ملی

رضا حیدری شکیب مدرس دانشگاه تزئین تنها راه برای رها شدن ماده از سنگینی دنیوی است. تزئین ماده در هنر ایرانی را می‌توان اصیل گردانی آن ماده تعبیر کرد؛ به این معنی که هنرمند ایرانی هر فرآیندی که باعث شود، ماده اصیل گردد و با نمونه ازلی و آرمانی شباهت بیشتری داشته باشد، آن ماده را تزئین می‌کند. از زیبایی‌ها و تزئیناتی که همواره در ایران تاریخچه کهن دارد، تزئین فلزات گرانبها با سنگ‌های قیمتی است که گاه برای نشان دادن مقام اجتماعی و گاه برای رفع بلا و طلسم مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ به‌طوری که تاریخ نشان می‌دهد، در بین ایرانیان ساختن جواهرات و زیورآلات بادانه و مهره‌هاى رنگی مرسوم بوده و به این‌گونه علاقه خود را به تزئینات و زیورآلات نشان داده‌اند. ایرانیان در ادوار مختلف تاریخی همواره متناسب با سطح فرهنگ خود طالب زیبایی و تزئین بوده و برای ایجاد این زیبایی از طبیعت مواد آن بهره گرفته‌اند.

از سلسه‌های تاریخی ایران که در بین سال‌های ۲۲۴ و ۶۴۲ بعد از میلاد مسیح حکومت می‌کردند و به‌خاطر شکوه و جلال ثروت مادی خود، معروف بودند، ساسانیان هستند. در طول دوره خسرو پرویز، نوه خسرو اول که بین سال‌های ۵۹۰ تا ۶۲۸ بعد از میلاد مسیح حاکم بود، امپراتوری ساسانی با گسترش امپراتوری‌اش که شامل سرزمین‌هایی مانند آناتولی، سوریه، بیت‌المقدس و مصر بود، به بالاترین میزان ثروت مادی دست یافت. خسرو پرویز به زر و گنج شوقی بی‌پایان داشت به‌طوری‌که دربار خسرو پرویز به‌خاطر اموال فوق با ارزش خود و دیگر گنجینه‌های ارزشمندش که شامل زیورآلات و طلا و جواهر بود، به‌صورت بین‌المللی معروف شد. بسیاری از موارد موجود در جواهرات ملی ایران توسط شاهان سلسله صفوی که بین سال‌های ۱۵۰۱ و ۱۷۲۲ میلادی (۸۷۹- ۱۱۰۰ شمسی) حکومت می‌کردند، به دست آورده شد. دوره ۲۲۱ ساله حکومت صفویه، یک دوره ثبات و رفاه نسبی بود که به جمع‌‌آوری خزانه بسیار با ارزش گوهرها و جواهرات منجر شد. شاه‌عباس روابط تجاری با غرب را توسعه داد و کشور در زمان حکومت او ثروتمند و مرفه شد. به گفته جان باپتیست تاورنیه (John Baptist Tavernier) و دیگر مسافران غربی به شرق، دربار صفویه کلکسیونی فوق‌العاده با ارزش از زیورآلات و جواهرات داشته و آنها حداکثر مراقبت را درمورد سیاهه‌برداری و حفظ این مجموعه - که در آن زمان هم به‌عنوان یکی از معتبرترین و بزرگ‌ترین مجموعه جواهرات جهان معروف بود - به‌خرج می‌دادند.

در سال ۱۷۲۲، محمود افغان به ایران حمله کرده و اصفهان (پایتخت وقت) را به مدت ۶ ماه محاصره و در نهایت آن را فتح کرد. شاه سلطان حسین دستگیر و اعدام شد. لشکریان محمود شهر را غارت و مجموعه گسترده زیورآلات و جواهرات متعلق به‌خزانه صفویه را به تاراج بردند. بعدها نادرشاه توانست برخی از جواهرات به سرقت رفته از خزانه صفوی را که در اختیار اشرف بود بازپس گیرد. نادر شاه پس از بازگشت از لشکرکشی موفق خود به هند، برخی از جواهرات را به قلمروهای پادشاهی همسایه که شامل امپراتور عثمانی، ملکه الیزابت (Queen Elizabeth) و ابوالفیض خان حاکم بخارا در ازبکستان پیشکش کرد. او همچنین برخی از جواهرات را به آستان مقدس امام هشتم امام رضا(ع)، اهدا و گفته شده است که مقداری از آنها را نیز بین سربازان خود توزیع کرد. پس از ترور نادر شاه توسط سربازانش در سال ۱۱۶۰ در فتح‌آباد قوچان، خزانه ایران توسط فرماندهان ارتش که به او نزدیک بودند، غارت شد. این موضوع شامل فرمانده محافظ افغان او، یعنی احمد خان عبدعلیهم بود که چندین قطعه ارزشمند جواهرات از جمله الماس معروف کوه نور را با خود برد.

گفته می‌شود که فتحعلی شاه در طول حضور در دربار، خود را با قطعات بسیاری از این مجموعه می‌آراسته است. تاج کیانی، تخت طاووس و تخت نادری معروف، به دستور فتحعلی شاه ساخته شدند. ناصرالدین شاه نیز مجموعه را بیشتر گسترش داد به‌طوری‌که دستور داد در کاخ گلستان موزه‌ای تشکیل شود تا میهمانان عالیقدر او از جواهرات دیدن کنند. لرد کرزن در مورداین موزه و نفایس آن می‌گوید: «بالای اتاق، زیرسرپوش‌های بلورین، چند تاج شاهی است که به دوران‌های گوناگون تاریخ ایران، از زمان صفویان تا عصر حاضر تعلق دارد. در میان آنها تاج بزرگ مروارید نشان و جقه الماسی وجود داشته که شاه هنگام نوروز بر سر می‌گذاشته است.او ۴۸ قطعه الماس زرد در اندازه‌های مختلف با منشأ آفریقای جنوبی را در طول چندین سفر خود به اروپا خریداری کرد. در حقیقت ناصر‌الدین شاه مشهور است به اولین پادشاه جهان که چنین تعداد زیادی از الماس زرد را خریداری کرده و بر وجهه این الماس‌ها که در آن زمان زیر استاندارد و بی‌ارزش در نظر گرفته می‌شدند، افزوده است.

شاه قاجار، محمدعلی شاه در تلاش خود برای سرکوب مجلس شورای ملی که توسط پدرش- مظفرالدین شاه، تصدیق شد- پس از انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۶، شکست خورد و مجبور به پناهندگی در سفارت روسیه گردید. او بیشتر جواهرات سلطنتی ایران را با خود برد و ادعا کرد که این جواهرات اموال شخصی او بوده است. با این حال پس از آنکه اعضای مجلس شورای ملی شکایاتی را به دولت روسیه ارائه کردند، جواهرات سلطنتی ایران به کشورمان بازگشت.

• الماس معروف به دریای نور: شاید این الماس در میان جواهرات ملی ایران، مقام اول را دارا باشد. این الماس معروف و الماس کوه نور، ظاهرا به علت قرابت نام، پیوسته یک زوج به‌شمار می‌آمده‌اند، در حالی که از نظر تراش و رنگ هیچ‌وجه مشترکی با یکدیگر ندارند. هر دو گوهر از آن نادر شاه بود، اما الماس کوه نور، بعد از مرگ نادر شاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعداز احمدشاه، به شاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی، ملقب به شیر پنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. این گوهرها بعدها به دست کمپانی هند شرقی افتاد و به‌این وسیله به دربار انگلستان راه جست و به ملکه ویکتوریا هدیه گردید. هم اکنون نیز این گوهر در تاج ملکه الیزابت، ملکه فعلی انگلستان، نصب است. الماس دریای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ میرزا رسید، سپس به دست امیر خان خزیمه علم و بعدا به دست لطفعلی‌خان زند افتاد. هنگامی‌که لطفعلی‌خان به دست آغامحمدخان قاجار شکست خورد، گوهر مزبور به گنجینه جواهرات قاجار منتقل گشت. ناصرالدین شاه معتقد بود این گوهر یکی از گوهرهای تاج کوروش بوده است و خود او بسیار به این گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه و گاهی به سینه خود نصب می‌کرد و حتی تولیت دریای نور را منصبی مخصوص قرار داد و این افتخار مهم را به اعیان و بزرگان کشور محول می‌داشت. دریای نور بعدها داخل موزه دولتی گردید و اینک زینت‌بخش خزانه جواهرات ملی است. وزن دریای نور ۱۸۲ قیراط است و رنگ آن صورتی است که کمیاب‌ترین رنگ الماس است.در سال ۱۳۴۴، هنگام بررسی جواهرات ملی توسط دانشمندان کانادایی، درباره این گوهر نکته بسیار جالب توجهی کشف شد. تاورنیه، سیاحت‌گر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتی رنگ به وزن ۲۴۲ قیراط سخن می‌گوید و اشاره می‌کند در سال ۱۶۴۲ میلادی آن را در شرق دیده است و نقشه و اندازه‌های آن را نیز در کتاب شرح می‌دهد و آن را

Grand Table Diamante (الماس یا لوح بزرگ) می‌نامد. رنگ و شکل این الماس توجه دانشمندان کانادایی را جلب کرد و ایشان معتقدند الماس دریای نور و نورالعین در اصل یک قطعه الماس بوده و بعدا آن را به دو تکه قسمت نموده‌اند که تکه بزرگ آن دریای نور نام گرفته و تکه کوچک آن که به وزن ۶۰ قیراط است، نورالعین نامیده شده است.

با روی کار آمدن خاندان پهلوی جواهرات سلطنتی برای محققان اهمیتی بسزا یافت و در همین دوره دو تاج جدید، چوگانی جدید و جامه‌هایی جدید به مجموعه افزوده شد. رضا شاه خزانه سلطنتی را پس از تصویب قانونی توسط مجلس ایران۱۳۱۶- ۱۳۱۵ به منظور اینکه این گنجینه به‌عنوان اندوخته‌ای برای پشتیبانی ارز محلی عمل کند، به بانک ملی ایران منتقل کرد. پس از تصویب قانون مورخ آبان ماه سال ۱۳۱۶ کمیسیون تفکیک جواهرات مرتبا در عمارت خوابگاه (محل خزانه جواهرات) تشکیل و به تدریج آنچه را برای نگهداری در موزه سلطنتی مناسب تشخیص داد از خزانه خارج و بقیه جواهرات دی ماه ۱۳۱۶ در صندوق‌هایی مهمور به مهر در خزانه جواهرات ماند.روزشنبه۲۷ دی ماه این صندوق‌ها (سی و سه صندوق) و بیست و دو صندلی روکش طلا از عمارت خوابگاه به بانک ملی حمل گردید. در ۱۰ آبان ۱۳۲۳ یک صندوق دیگر از جواهرات که در موزه سلطنتی نگهداری می‌شد و محتوی ۱۷ فقره اشیا مرصع بود و در ۲۸ آذر ماه همان سال شنل مروارید و کارد مینای مرصع و خنجر دسته یشم مرصع به یاقوت به بانک ملی ایران منتقل و ضمیمه جواهرات خاصه شد. در دوران سلطنت آخرین شاه ایران، محمدرضا کلیه جواهرات خزانه سلطنتی در روز ۲۳مهر ماه ۱۳۳۹ با حضور هیات اندوخته اسکناس، به گنجینه جدید بانک تازه تاسیس مرکزی ایران منتقل و در خزانه بانک در معرض نمایش قرار داده شد. پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ جواهرات سلطنتی ایران همچنان در خزانه بانک مرکزی باقی ماند و پس از انقلاب به «خزانه جواهرات ملی ایران» تغییر نام داد. خزانه فعلی جواهرات در سال ۱۳۳۴ ساخته و در سال ۱۳۳۹ با تاسیس بانک مرکزی ایران افتتاح و به این بانک سپرده شد و اکنون نیز در صیانت بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است.