گزارش کنسول انگلیس از اوضاع جنگ جهانی اول در خلیجفارس
تعادل بازارها
اشاره - هربرت چیک ویس، کنسول انگلیس در بندر بوشهر از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۹م بود.
دوره کنسولگری او مصادف با سال های جنگ جهانی اول بود. از آن جا که در جنگ جهانی اول روسیه، همسایه شمالی ایران و انگلیس چیره بر هند و سرزمین های جنوبی خلیج فارس و عثمانی، همسایه باختری ایران در دوسوی این جنگ درگیر با هم بودند، ایران نیز ناخواسته درگیر رویدادهای آن جنگ شده بود.
هربرت چیک در کنار گزارش های سیاسی روزانه و هفتگی و ماهانه به وزارت امور خارجه بریتانیا، از رویدادهای جنوب ایران، هفته ای یکبار گزارشی تحلیلی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منطقه به فرمانروایی انگلیس بر هند در «سمیلا» می فرستاد که برون از آگاهی رسانی سیاسی معمولی کنسولگری ها است.
اشاره - هربرت چیک ویس، کنسول انگلیس در بندر بوشهر از سال ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۹م بود.
دوره کنسولگری او مصادف با سال های جنگ جهانی اول بود. از آن جا که در جنگ جهانی اول روسیه، همسایه شمالی ایران و انگلیس چیره بر هند و سرزمین های جنوبی خلیج فارس و عثمانی، همسایه باختری ایران در دوسوی این جنگ درگیر با هم بودند، ایران نیز ناخواسته درگیر رویدادهای آن جنگ شده بود.
هربرت چیک در کنار گزارش های سیاسی روزانه و هفتگی و ماهانه به وزارت امور خارجه بریتانیا، از رویدادهای جنوب ایران، هفته ای یکبار گزارشی تحلیلی از اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منطقه به فرمانروایی انگلیس بر هند در «سمیلا» می فرستاد که برون از آگاهی رسانی سیاسی معمولی کنسولگری ها است.
این گزارش ها در مرکز اسناد وزارت امور خارجه بریتانیا نگهداری می شود. آن چه می خوانید برگردان یکی از گزارش های هفتگی او در سال ۱۹۱۴میلادی- نخستین سال جنگ جهانی اول- است.
پنجشنبه 1 سپتامبر 1914
جنگ، خلیجفارس را به شدت ناآرام کرده است. کاهش توان دریایی ما در خلیجفارس، که برای مدتی ضروری است، زمینه پدیدآیی جنبشهایی را در کرانههای جنوبی فراهم کرده است. ریشه جنبشها، ناخرسندی عربها از پذیرش فرمان دربار عثمانی است؛ چیزی که در این چند دهه اخیر سابقه نداشته است. به گمان هری واترمن و یارانش در ماموریت خود موفق بودهاند. امروز میتوان نفوذ سیاست ما را در عمق سرزمینهای عربنشین جنوب خلیجفارس مشاهده کرد.
آنچه روی میدهد، نگاه عربهایی که در حاشیه خلیجفارس نشستهاند و از تکاپوی اقتصادی ما و بهرههایی که نصیب آنها میگردند، تاثیر پذیرفتهاند نیست، بلکه پدید آمدن اندیشه جدایی میان هم مذهبان سنی ترک و عرب است.
خوشبختانه آنچه در آن سوی خلیجفارس روی میدهد و در حال شکلگیری است، تاثیر مخرب بعدی بر حاشیه این سو را ندارد، بهویژه در بوشهر و اطرافش. بوشهریها اکثرا غیر سنی هستند و مخالف با عثمانیها و عربهای آن سوی خلیجفارس.
با آنکه مهاجران عرب، به بهانه تجارت و دادن خدمات تجاری به بوشهر از کوشش در راه گسترش اندیشه مذهبی خود باز نماندهاند، ولی هراس از ایران مانع از حضور جدی و نفوذ آنان شده و میتوان از همین موضوع در راه گسترش سیاست ضدعثمانی در خلیجفارس سود برد.
رقابت دو اندیشه مذهبی اسلام در بوشهر هرگز نتوانسته در بازار آن نفوذ یابد، به نوعی که میگویند در روزهای ویژه شیعیان، بازاریهای سنی هم به تبعیت از آنها دست از کار میکشند.
این وضع میتواند در روزهای آینده تاثیر مهمی بر رویدادهای این سوی دنیا داشته باشد. کنسولگریها برای دل نبریدن مردم بوشهر از خود، کمتر حاضر به استفاده از خدمات بومیان غیر شیعه هستند و تنها عرب شاغل در کنسولگری آلمان یک عرب شیعه است.
نماد موجود در این فضای کوچک در ایران گسترده است. ایرانیها و عثمانیها مسلمانند، اسلام در این سوی دنیا چیزی است نه مانند مسیحیت در اروپا. امروز هیچ گاه نمیتوان دل به اتحاد مسیحیان بست.
زیرا هیچ خطری در برابر آنان از بیرون نیست و قدرت در دست مسیحیان است و جنگ بر سر قدرت آنها را رودرروی هم قرار میدهد؛ اما مسلمانان شمار کمتری از مردم جهانند و برخلاف دنیای مسیحیت و پراکندگی کشورهایشان و سرزمینهای زیر سلطهشان، در گسترهای چسبیده به هم زندگی میکنند و خطرهای مشترکی را حس میکنند، با احتمال پیوستن به هم برای رویارویی با خطرها؛ اما قرنها است بر چند پارچهاند.
یک دولت سنی عثمانی در غرب آسیا و شمال آفریقا- هر چند که شمال آفریقا از دستش خارج شده ولی هنوز نفوذی در آن دارد- و یک دولت شیعه در خاور گستره اسلامی، هرچند که بر اثر حوادث یکی، دو قرن اخیر پاره پاره شده و سرزمینهایی از آن زیر فرمان روسیه قرار گرفته و سرزمینهای زیر سلطه هند ما، مانند بلوچستان و جلگه سند و بالاتر از آن افغانستان واقع بین مرزهای روسیه و هند ما با مردمی اغلب سنی.
ما کوشیدهایم ترکیب جمعیتی مذهبی کرانههای شمالی خلیجفارس را به هم بریزیم ولی هیچ گاه ترکیبی سنی و مخالف تهران و دلبسته به استانبول پدید نیاوردهایم. این نشانه هوشمندی سیاسی ما بوده و امروز نتیجه مطلوب و مثبت آن را درک میکنیم.
تلاشی همهجانبه از سوی عثمانی به پشتیبانی آلمان برای کشاندن ایران به اتحادی اسلامی در حال انجام است. عثمانی دلخوش به اکثریت سنی در بین مسلمانان جهان به ناکامی این تلاش نمیاندیشد و پس از سالها در نیافته است که هر اقلیتی توان بیشتری برای گریز از فرمان اکثریت دارد و آلمان ناتوان از بررسی دقیق رویدادها دل به تلاش عثمانی بسته است.
بنابر خبرهای رسیده از تهران تلاش عثمانی در این چند روز آغاز جنگ، هرچند خود هنوز رسما پا به جنگ ننهاده، ثمر نداده و تنها کسانی که به اصل رقابت مذهبی نمیاندیشند، در رویای پا نهادن ایران به جنگ به نفع عثمانی هستند؛ ولی اکثریت قدرت متمرکزان در مرکز قدرت در اندیشه رقابت دور و دراز با عثمانی به ناچار رویای پیوستن به قدرت رهانده آلمان را رها کرده و بیطرفی را پذیرفتهاند.
اگر بتوانیم از توان روسها در ایران بکاهیم، بر فاصله موجود میان ایران و متحدان آلمانی و عثمانی افزودهایم و امروز بیطرف ماندن ایران از پیوستن هر یاوری به ما در جنگ ارزش بیشتری دارد.
- گزارش کنسول انگلیس در جنوب از اوضاع ایران در جنگ جهانی دوم، ترجمه دکتر افشین پرتو، به نقل از پژوهشنامه خلیجفارس(دفتر ششم)
ارسال نظر