دنیای اقتصاد -دکتر حمید قنبری:
شش دهه کار حرفهای قاضی چارلز ان.براور در زمینه حقوق و خدمات عمومی، او را به دور دنیا برده است؛ از کاخ سفید تا لاهه، با توقفهای بسیاری در میانه. قاضی براور پس از فارغالتحصیلی در مقطع لیسانس با درجه ممتاز از دانشگاه هاروارد، بهعنوان کارمند سرویس خارجی ایالات متحده پذیرفته شد. از او خواستند به تحصیل در رشته حقوق ادامه دهد و او در سال ۱۹۶۱ مدرک حقوق خود را از هاروارد دریافت کرد، پس از یکسال در آلمان به عنوان بورسیه فولبرایت پذیرفته شد. کار کردن در دفتر وکالت وایتاند کیس در والاستریت، نیویورک، برای او جذاب بود؛ زیرا علاقهمند به فعالیتهای دادگاهی بود و میخواست در ایالت خود، نیوجرسی، وارد عرصه سیاست شود. با این حال، فقط چهار ماه پس از ارتقا بهعنوان شریک، از این دفتر استعفا داد تا به وزارت خارجه ایالات متحده بپیوندد و در آنجا، پس از سه سال، بهعنوان مشاور حقوقی موقت منصوب شد. این تجربه مقدمهای بود برای پیشرفت او در سمت دیپلمات حرفهای.
دنیایاقتصاد:
همزمان با ۲۹فروردینماه، روز جهانی بناها و محوطههای تاریخی خبر انصراف ایران از عضویت در شورای بینالمللی موزهها (ایکوم) و شورای بینالمللی محوطهها و بناها (ایکوموس) منتشر شد؛ خبری تعجببرانگیز که در آغاز گمان میرفت یک بازی رسانهای است، اما دیری نگذشت که متن لایحه هیات دولت همرسانی شد. ماجرا از این قرار است که دولت در تاریخ ۲۶فروردین سال جاری لایحهای را که در جلسه ۱۸بهمن۱۴۰۲ به پیشنهاد معاونت حقوقی ریاستجمهوری به تصویب هیات وزیران رسیده بود، به مجلس شورای اسلامی ارسال کرد.
دنیایاقتصاد:
ارنست امیل هرتسفلد (زاده ۲۳ژوئیه۱۸۷۹ - درگذشته ۲۰ ژانویه۱۹۴۸) باستانشناس و ایرانشناس آلمانی بود که در سال۱۹۲۰ کرسی استادی جغرافیای تاریخی مشرقزمین در دانشگاه برلین و مقام نخستین استاد رسمی باستانشناسی خاور نزدیک را بهدست آورد و همزمان به تدریس در رشته زبانشناسی شرق پرداخت. ۳خردادماه ۱۳۰۷ شمسی مجلس شورای ملی «قانون استخدام پروفسور ارنست هرتسفلد تبعه دولت آلمان برای معلمی السنه قدیمه (زبانهای باستانی) و تاریخ قدیم ایران» را تصویب کرد که در آن آمده بود: «ماده اول- مجلس شورای ملی به دولت اجازه میدهد که پروفسور ارنست هرتسفلد معلم دارالعلوم برلن و تبعه دولت آلمان را برای مدت سهسال از تاریخ تصویب به جهت معلمی السنه قدیمه و تاریخ قدیم ایران و جغرافیای تاریخی و معرفت (شناسایی) به آثار عتیقه استخدام نماید.
دنیای اقتصاد-گروه تاریخ و اقتصاد:
ابوالقاسم خردجو را بهعنوان مدیری تکنوکرات میشناسند که در دوره نخستوزیری مصدق، عضو هیات خلع ید بوده و پس از کودتا، کارشناس سازمان برنامه و بودجه و رئیس بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران. او سمپات حزب توده در دهه۱۳۲۰ بوده؛ دههای که اغلب جوانان تحصیلکرده به احزاب مخالف حکومت روی آورده و سودای تغییر ساختار سیاسی کشور را داشتند. خردجو سال۱۲۹۴ در یک خانواده مذهبی و بازاری در اصفهان به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مدرسه دارالفنون و دانشسرای عالی پی گرفت و در مدرسه اقتصاد لندن (رشته حسابداری) به سرانجام رساند. از پاییز سال۱۳۳۵ تا سال۱۳۳۹ کارمند بانک جهانی در واشنگتن بود. پس از تاسیس بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران مدیریت آن را به عهده گرفت و تا سال۱۳۵۷ بهعنوان مدیر آن بانک باقی ماند. به دنبال انقلاب اسلامی او نیز تحت تعقیب قرار میگیرد، اما خود را از طریق ترکیه به آمریکا میرساند و تا زمان مرگ در تابستان۱۳۶۵ زندگی خود را در واشنگتن میگذراند. آنچه میخوانید بخشهایی ویراسته از گفتوگوی خردجو با پروژه تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد است.
در آغاز برنامه عمرانی سوم (۱۳۴۶- ۱۳۴۱ش) دولت ایران معتقد بود که به راهانداختن سرمایهگذاری صنعتی در بخش خصوصی نیازمند تاسیس یک موسسه اعتباری و سرمایهگذاری مجهز به یک مدیریت آزموده و کارمندان صلاحیتدار است که سیاستهای سرمایهگذاری سالم را بهطور مداوم تعقیب کند. به علاوه معتقد بود چنین موسسهای باید به موسسات بانکی و سرمایهگذاری کشورهای صنعتی دسترسی داشته و با آنها در تماس دائم باشد تا موسسات ایرانی از تجارب ارزندهای که آنها بهدست آوردهاند، بهرهمند شود و نیز بتواند تماسها و روابط مفیدی برای جلب سرمایهگذاریها و تخصصهای فنی مورد نیاز برای پیشرفت صنایع ایرانی فراهم کند.
دنیای اقتصاد -گروه تاریخ و اقتصاد:
در سال ۱۳۰۶ش پس از سفر تیمورتاش به آلمان، زمینه برای ورود شرکتهای صنعتی و حضور متخصصان آلمانی در ایران فراهم شد. تیمورتاش با «براون» نماینده کشور آلمان به توافق رسید که صنایع سنگین آن کشور با اعتباری حدود ۴۰میلیون مارک ظرف مدت هشتسال در ایران طرحهای بزرگ صنعتی را اجرا کنند. در این میان، شرکت «کروپ» طراحی و اجرای کارخانه ذوب آهن را به عهده گرفت. این شرکت که در سال۱۸۸۱ راه اندازی شده بود در نوع خود جزو پیشگامان ساخت کورههای ذوب آهن در دنیا بود. هدف اولیه از ساخت این کارخانه، تامین ریلهای مورد نیاز برای راهاندازی شبکه راهآهن سراسری بود. کارشناسان هزینه ساخت کارخانه ذوبآهن را ۱۲میلیون تومان برآورد کردند که برای دولت ایران مقرون به صرفه نبود. قرار بر این شد که دولت، ساخت راهآهن را با ریل وارداتی آغاز کند و همزمان، ساخت کارخانه ذوبآهن کوچکی را پی بگیرد که هزینه ساخت آن ۴.۵میلیون تومان و مدت زمان ساخت، پنج سال برآورد میشد. این شرکت تا سال۱۳۱۸ش ابزار و ادوات بخش زیرساختی یک کارخانه ذوب آهن را وارد ایران کرد که ارزش مجموع آنها چهار میلیون و ۱۲۵هزار رایش مارک بود.
دنیایاقتصاد:
عصر مدرن را به درستی عصر سازههای فولادی نامیدهاند؛ دو نماد این عصر یکی پل آهنی تکدهانه روی رودخانه سورن در جنوب غربی انگلستان بود که در فاصله سالهای ۱۷۷۷ و ۱۷۸۱ ساخته شد و دیگری برج ایفل که در سال ۱۸۸۹ از دل پاریس سربرآورد.
دکتر نیکلا گرجستانی، محقق و از مقامات پیشین بانک جهانی در تاریخ ۱۴اسفند۱۴۰۲ طی مقالهای که در «دنیایاقتصاد» منتشر شد در نقد اظهارات مخالفان مصدق نوشت: «منتقدان مصدق، بهویژه اقتدارگرایان، میکوشند میراث مصدق را نادیده بگیرند و او را تخریب کنند؛ چون آن میراث نمونه بومی و موفقی است از یک حکومت ملی و در مسیر سوسیال دموکراسی. بهعبارت دیگر، میراث مصدق یک گزینه «بهتر» در کنار گزینههای بهاصطلاح « بد و بدتر» را به مردم ارائه میکند؛ در واقع دو طیف اقتدارگرای امروز از این هراس دارند که مردم روزی بهدنبال گزینه «بهتر» بروند و بهاصطلاح بازار اقتدارگرایان را از سکه بیندازند.
سرنگونی مصدق اولین تغییر رژیم یک کشور به دست آمریکا و بریتانیا از زمان جنگ جهانی دوم بود. پس از کودتا، دو اولویت اصلی شاه و زاهدی، تحکیم قدرت و از سرگیری صادرات نفت بود. در یک معامله فاوستی، علی امینی، وزیر دارایی دولت کودتا قرارداد کنسرسیوم نفت را امضا کرد. با پذیرش کنترل کامل عملیات نفتی به دست شرکتهای خارجی، این قرارداد حاکمیت ملی را عملا پایمال کرد؛ راهکاری که مصدق هرگز نمیپذیرفت.
دنیای اقتصاد -کامیار صلواتی:
داستان طرحها و پروژههای ناتمام در ایران از دوره باستان تا دوران مدرن، قصه پرغصهای است که یک دلیل عمده داشته است؛ سرنگونی حکومتها و دگرگونی سیاستها. کالیستنس، مورخ همراه اسکندر گفته است اگر اسکندر به ایران حمله نمیکرد این کشور از حیث تمدن شهری و معماری، و بهدنبال آن فرهنگ و فلسفه، از یونان و روم جلو میافتاد. در مجلس اول مشروطه نیز دهها طرح صنعتی و مدرن تصویب شد که با سقوط آن مجلس و بازگشت استبداد، تنها برخی از آنها مانند کارخانه نخریسی و فلزکاری صنیع الدوله –که خود رئیس مجلس اول مشروطه بود – به مرحله احداث رسید و مابقی طرحها معلق ماند. جلوتر که بیاییم در دورههای پهلوی اول و دوم و نیز دوران جمهوری اسلامی، صدها پروژه مهم که اغلب بهصورت مشارکت با شرکای خارجی بوده به دلایل دیپلماتیک و برخی ملاحظات و مسائل دیگر، از جمله تحریمها، ناتمام مانده یا کلا به بوته فراموشی سپرده شده است. در این سلسله گزارشها تلاش میکنیم پروژهها و طرحهای شهری و صنعتی ناتمام در کشور را با توجه به مقالات و اسناد، بازخوانی کنیم.
دنیایاقتصاد:
کنزو تانگه، معمار بزرگ ژاپنی و برنده جایزه پریتزکر، درباره معماری ایرانی گفته است: «باید سنت را با خلق روش زندگی نو برای جامعه معاصر گسترش دهیم. شما ایرانیها در گذشته فرهنگ عظیمی داشتهاید؛ در ۲۵۰۰سال پیش. اکنون دوره جدیدی دارید. شاید بتوانید شیوه زندگی کامل معاصری برای جامعه و تمدن فعلی بیافرینید، سپس میتوانید سنتی خلق کنید.
دنیای اقتصاد-گروه تاریخ و اقتصاد:
جواهر لعل نهرو (۱۴ نوامبر ۱۸۸۹ –۲۷ مه ۱۹۶۴) از رهبران جنبش استقلال و کنگره ملی هند بود. همچنین وی یک تاریخدان بود. او پس از اعلام استقلال در ۱۵اوت۱۹۴۷ (۲۳مرداد۱۳۲۶) بهعنوان اولین نخستوزیر هند انتخاب شد. مجموعه سه جلدی «نگاهی به تاریخ جهان» از جمله آثار ارزشمند اوست که آن را هنگامی که در زندان بوده به شیوه نامهنگاری برای دخترش، ایندیرا گاندی نوشته است. در اینجا بخشی از این کتاب را با ترجمه محمود تفضلی میخوانید:
ما استادهای برجستهای داشتیم؛ مثل دکتر حسین میرجعفری، دکتر لطفالله هنرفر، دکتر مهدی کیوان، دکتر میردامادی. بعضی اوقات دکتر ذبیحالله صفا هم میآمد و برای ما یک چیزهایی میگفت. اما استادی که بر من بیش از همه تاثیر گذاشت استاد هنرفر بود که بسیار متین و دوستداشتنی بود.
دنیای اقتصاد -آسیه اسدپور:
در بوستون به دنیا آمد، اما ریشههای فکریاش در مین (نیوانگلند) جا مانده بود. پدر و مادرش، سوزان و فردریک پرکینز، کشاورز بودند و همزمان در یک کارگاه آجرپزی کار میکردند. پس از جنگ داخلی، اقتصاد روستایی مین ضعیفتر شد. کارگاههای آجرپزی از رونق افتادند و مردان مجبور به مهاجرت شغلی شدند. فردریک، برای رهایی از فقر، به ماساچوست رفت و کمی که اوضاع مالی او بهتر شد به بوستون بازگشت تا با خانوادهاش به ووستر بروند.
دنیایاقتصاد:
۲۵مارس۱۹۱۱ ساختمان تولید پوشاک « Triangle Shirtwaist» در شهر نیویورک دچار حریق شد و فاجعه به بار آورد. در کمتر از ۲۰دقیقه، ۱۴۶ کارگر که بیشتر آنها زنان جوان بودند، بر اثر استنشاق دود یا آتشگرفتگی جان باختند، حدود ۵۰ نفر که در میان دود و آتش گرفتار شده بودند از طبقات هشتم و نهم ساختمان به پایین پریدند و جان خود را از دست دادند.