در کنار این موارد باید در نظر داشت که به دلیل در دسترس بودن فناوری‌هایی چون کلان داده‌ها (Big Data)، بلاک‌چین و هوش مصنوعی، رقابت برای سازمان‌های موجود به مراتب آسان تر شده است. چراکه این شرکت‌های مبتنی بر فناوری هستند که به سبب انعطاف‌پذیری و چابکی مطلوب‌تر و متناسب نیاز روز جامعه عمل می‌کنند.

  شیفت پارادایمی، از سنت به مدرنیته

آنچه به‌عنوان ویژگی اصلی استارت‌آپ‌های درحال فعالیت کنونی تلقی می‌شود، آن است که فارغ از نوع محصول یا خدماتی که ارائه می‌دهند، به‌طور بالقوه به‌عنوان یک شرکت مبتنی بر داده (Data) فعالیت می‌کنند. مدت‌هاست که شرکت‌هایی مانند گوگل، فیس‌بوک، ویچت یا آمازون اهمیت داده‌ها را درک کرده‌اند، اما متاسفانه، بسیاری از سازمان‌های بزرگ هنوز با پذیرش این موضوع مشکل داشته و درحال دست و پنجه نرم کردن با آن هستند. البته قابل درک است، چراکه این تغییر، کار آسانی نیست، ولی چنانچه این فرآیند صورت نپذیرد، شرکت‌ها نخواهند توانست به‌عنوان یک رقیب کهنه‌کار در مقابل استارت‌آپ‌ها قرار بگیرند و ادامه فعالیت دهند. به‌طور مثال در این فرآیند، «بانک» دیگر تنها یک سازمان مالی نخواهد بود، بلکه یک پایگاه داده است که به مردم امکان معامله پول در بستری امن را می‌دهد؛ حال این فرآیند می‌تواند با استفاده از ارزرمرز (cryptocurrency)ها صورت پذیرد یا با استفاده از تلفن همراه یا... آنچه مهم خواهد بود این است که بانک خود را به‌عنوان یک پایگاه داده نگاه کند. با چنین رویکردی است که می‌توان تمامی بازدارنده‌هایی را که مانع از ارائه خدمات سازمان به مشتری و بالاتر بردن امتیازات به‌عنوان سازمانی کارآمد، موثر و مشتری پسند می‌شود از بین برد.

  داده‌های بزرگ، بلاک‌چین و هوش مصنوعی

بپذیریم یا نپذیریم، سازمان‌های آینده، سازمان‌های داده خواهند بود و سه فناوری مهمی که به تکامل این سازمان‌ها کمک خواهند کرد، داده‌های بزرگ (Big Data)، بلاک‌چین و هوش مصنوعی هستند: داده‌های بزرگ به مصرف‌کنندگان قدرت می‌بخشد، در نتیجه به لطف تجزیه و تحلیل پیشرفته، استراتژی صحیح و درک بهتری از محیط عرضه نیز برای آنها ایجاد می‌شود.

بلاک‌چین به‌واسطه قراردادهای هوشمند، به توسعه همکاری‌ها کمک کرده و اعتماد را افزایش می‌دهد. و هوش مصنوعی نیز سطح جدید و متفاوتی از تعاملات بین بازیگران انسانی و روبات‌ها را امکان‌پذیر می‌کند. در نتیجه، سازمان‌ها در آینده‌ای نه چندان دور درگیر تعاملات بی‌شماری بین انسان‌ها و ماشین‌ها می‌شوند که این تعاملات منجر به استراتژی‌های جدیدتری در حوزه‌های فنی، اخلاقی و اجتماعی در روابط سازمانی خواهد شد. بر این اساس، سازمان‌هایی که توانایی بیشتری در ادغام داده‌ها و پیاده‌سازی فناوری‌های مرتبط با داده دارند، بیشترین شانس را برای ادامه رقابت در آینده خواهند داشت. پس در خاتمه پیشنهاد می‌شود که مدیران کنونی از هم‌اکنون به فکر مطالعه و پاسخ‌دهی به این پرسش‌ها باشند:

چگونه می‌توان از کلان داده‌ها برای درک بهتر تغییر محیط سازمانی استفاده کرد؟ چگونه بلاک‌چین می‌تواند به شکل‌های جدیدی از طراحی سازمانی منجر شود؟ و چگونه سازمان‌ها می‌توانند اطمینان حاصل کنند که هوش مصنوعی طبق برنامه‌ریزی انجام شده فعالیت خواهد کرد؟