محیط‏‏‌زیست و تهدید تمدنی

مدیریت آب‌های مرزی و حتی مدیریت برخی تالاب‌‌‌ها و مساله گردوغبار، همه به جنبه‌‌‌های منطقه‌‌‌ای و نوع ارتباط با همسایگان بازمی‌گردد که از طریق کنوانسیون‌‌‌های جهانی و منطقه‌‌‌ای قابل پیگیری است و باید موضع قوی‌تری در این زمینه اتخاذ کنیم و از فراز و نشیب‌های ایجادشده با پیگیری و قدرت دیپلماسی بگذریم؛ مانند مساله آب رودخانه هیرمند و تالاب هامون که سال‌هاست با افغانستان درگیر هستیم. البته بحث حق‌آبه رودخانه هیرمند یک مساله و بحث حقوق تالاب‌‌‌ها از جمله تالاب سه‌گانه هامون از آن جدا و تابع قوانین کنوانسیون تالاب‌‌‌هاست. تالاب بین‌المللی هامون پس از سال‌ها تلاش به‌عنوان ذخیره‌‌‌گاه زیست‌‌‌کره نیز معرفی شد که از نظر حقوق بین‌المللی در سطح بالاتری است. طبق این عنوان، مسوولیت بین‌المللی برای مدیریت، حفاظت و حق‌آبه آن نیز ایجاد شده است.

هامون آینده سیستان و‌‌‌ معیشت هموطنان در منطقه‌ای وسیع است. در مورد آب‌های ترکیه نیز، حق آبه رودخانه دجله از طریق بخش عراقی تالاب هورالعظیم وارد ایران می‌شود و نیازمند پیگیری است. اینها مسائلی نیستند که نادیده گرفته شوند؛ چرا که بی‌توجهی کنونی چالش‌‌‌های بزرگ‌تری را در آینده متوجه کشور خواهد کرد.  متاسفانه اقتصاد ایران که اکنون در شرایط بدی قرار دارد، از دیرباز بر گرده منابع طبیعی مثل آب و خاک استوار بوده و گویی ثروت رایگانی است که هر طور بخواهیم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. نمونه‌‌‌های زیادی از تخریب طبیعت برای ایجاد سازه‌‌‌ها و تاسیسات صنعتی، کشاورزی و... گواه این تفکر غلط بوده و این سوال را مطرح می‌کند که چرا چنین نگرشی به توسعه و محیط‌‌‌زیست در ایران وجود دارد. بخش عمده پاسخ این سوال به نگرش ما به توسعه برمی‌‌‌گردد که بر مبنای مصرف منابع است. اما پس از این‌همه خسارت واردشده به کره زمین، بشریت به این نتیجه رسیده است که سیاستگذاری‌ها و قوانین باید به‌روز و اصلاح شوند.

طبیعت و تمام سرمایه‌‌‌های زیستی را خداوند به‌رایگان در اختیار انسان قرار داده است؛ اما عقل و درایت حکم می‌کند که در هزینه‌‌‌کرد این سرمایه‌‌‌ها و بهره‌‌‌برداری از آنها ارزش ذاتی‌شان در نظر گرفته شود تا به هدر نرود‌‌‌. اینکه در نگرش‌‌‌های مبتنی بر توسعه و در سیاستگذاری‌‌‌ و برنامه‌ریزی‌ها این منابع را رایگان تلقی کنیم به بن‌بست خورده است. دامداری که از عرصه سرزمینی یک مرتع استفاده و آن را مجانی تلقی می‌کند و بالطبع نسبت به حفاظت از خاک و پوشش گیاهی هم بی‌توجه است، چرا آن را در محاسبه‌‌‌‌‌‌های خود لحاظ نمی‌‌‌کند. مثال‌‌‌های متعددی در این زمینه وجود دارد. ارزش تنوع زیستی و ارزش خدمات تنوع زیستی دو مقوله جدا و مهم هستند که باید در معادلات اقتصاد ملی به حساب بیایند و اساس کار قرار گیرند.

ادامه این رویه و تعارض در مدیریت سرزمینی، آینده تاریکی را رقم می‌زند و چند مساله در ایجاد آن دخیل است. یکی آگاهی نسبت به موضوع است. ارزیابی زیست محیطی به‌عنوان نوعی مکانیزم کنترل تخریب در قانون برنامه سوم و برنامه عزم ملی برای حفاظت از محیط‌‌‌زیست، گنجانده شد. ارزیابی محیط‌زیستی در ایران با دشواری‌‌‌های زیادی همراه بوده و است؛ یعنی دشواری نه از نظر علمی، بلکه به خاطر فقدان شناخت در تصمیم‌گیری و حتی دانشگاهی بوده است. دانشگاه‌‌‌های ما حتی نسبت به این موضوعات شناخت نداشتند. مثلا در دانشگاه‌‌‌های فنی و مهندسی یا در میان رشته‌‌‌های سازه شناختی از طبیعت و آثار کار بر محیط‌زیست ایجاد نمی‌شود. در آموزش عالی باید روی این مسائل فکر و برنامه‌ریزی شود. باید ابتدا نگاه تخصصی داشته باشیم که متاسفانه نداریم و بعد هم شناخت و آگاهی عمومی مطرح است و‌‌‌ محیط‌‌‌زیست فقط بحث علم و دانش نیست. به مخالفان گنجاندن مباحث محیط‌‌‌زیستی در کتاب‌‌‌های درسی سعی کردیم بفهمانیم که محیط‌‌‌زیست زندگی، مساله‌ای کاربردی و نوعی مهارت‌‌‌ ضروری برای زیست است.

در خاتمه باید تاکید کنم که چشم‌انداز محیط‌زیست در آینده بدون اقتصاد دوار ترسناک است. اقتصاد سبز یا دوار به معنی تولید مواد با رعایت صرفه‌‌‌جویی و حداقل آلودگی و بازیابی مجدد است و باید از منابع طبیعی و امکانات کره زمین بدون هدررفت، ‌‌بارها استفاده کرد. می‌‌‌دانیم که در حال حاضر ۳۰درصد مواد غذایی جهان از زمان کشاورزی تا وقتی به سفره برسد، یعنی از زمین کشاورزی تا جابه‌‌‌جایی و حمل‌‌‌و‌‌‌نقل و نیز در مصرف هدر می‌رود یا دور ریخته می‌شود. این ظرفیت عظیم به دلیل عدم‌اصلاح فرآیندها و الگوی مصرف هدر می‌رود و همچنین هزینه اضافی به خانوار‌‌‌ها تحمیل می‌کند. در حالی که توجه و برنامه‌‌‌ریزی برای اقتصاد دوار، هم به نفع اقتصاد کشور و خانواده‌‌‌هاست و هم فواید محیط‌‌‌زیستی فراوانی در کنار بحث اقتصاد دارد.