تعارض خاورمیانه در سبز شدن زمین

از جهتی کشوری که خود دارای بزرگ‌ترین منابع نفت و گاز است و در عین حال جزو کشورهای دارای سفرهای هوایی متعدد در جهان به‌‌‌شمار می‌رود و نقش پررنگی در تغییرات آب‌وهوایی و انتشار گازهای گلخانه‌‌‌ای دارد، نه‌تنها میزبان بزرگ‌ترین کنفرانس در راستای کاهش گازهای گلخانه‌‌‌ای و حذف سوخت‌‌‌های فسیلی بود، بلکه به همراه چند کشور حوزه خلیج‌فارس، پیشگام مبارزه با تغییرات اقلیمی جهان شده و چشم‌‌‌انداز خود را تا سال ۲۰۵۰، «خاورمیانه سبز» قرار داده است.

با وجود اهمیت توجه کشورهای حوزه خلیج‌فارس به پیشگامی در مبارزه با تغییرات اقلیمی، اما چالش‌‌‌ها و تعارضات مختلفی در پشت اهداف به‌ظاهر صلح‌‌‌آمیز و بشردوستانه خاورمیانه مطرح می‌شود؛ اینکه آیا منطقه‌‌‌ای که خود دارای بزرگ‌ترین بازار نفتی و سوخت‌‌‌های فسیلی جهان است و از طرفی در همه زمان‌‌‌ها درگیر جنگ‌‌‌های داخلی و منطقه‌‌‌ای بوده و بیشترین تنش‌‌‌ها و بحران‌های جهانی در این نقطه از جهان به‌‌‌وجود می‌‌‌آید، می‌‌‌تواند سردمدار مبارزه با تغییرات اقلیمی جهان و به‌‌‌طور دقیق‌‌‌تر ناجی سیاره در آینده شود؟ آیا کشورهای خاورمیانه که به‌‌‌ویژه در یک‌دهه اخیر با توجه به رشد و توسعه چشمگیر اقتصادی توانستند حتی به‌‌‌عنوان بازیگران اصلی نقش مهمی در سیاست‌‌‌های بین‌المللی ایفا کنند، با اهدافی خیرخواهانه و بشردوستانه برای نجات زمین و کشورهای جهان به‌‌‌ویژه توسعه‌نیافته‌ها گام برداشته‌‌‌اند؟

شاید یکی از اهداف مهم کشورهای حوزه خلیج‌فارس در موضوع تغییرات اقلیمی، نگرانی از آینده این کشورها باشد که بیش از دیگر کشورهای جهان متاثر از این تغییرات هستند و افزایش دما در این منطقه بیش از دیگر مناطق جهان و طبق پیش‌بینی‌‌‌ها تا ۲درجه سانتی‌‌‌گراد خواهد بود و حتی پیش‌بینی‌‌‌ها حاکی از غیرقابل سکونت شدن حوزه خلیج‌فارس تا ۵۰سال آینده است.

cop28-page-thumb_1536x1536 copy

همچنین گرم‌‌‌تر شدن هوا، بحران کمبود آب را تشدید خواهد کرد، زیرا خاورمیانه به‌‌‌عنوان کم‌‌‌آب‌‌‌ترین منطقه جهان، تا سال 2050 بیشترین هزینه را برای تهیه آب مصرفی خواهد داد. این تغییرات اقلیمی و کمبود آب از طرفی به افزیش فعالیت گروه‌‌‌های افراطی منجر می‌شود که خود می‌‌‌تواند به جنگ تسلیحاتی قومی تبدیل شود؛ چرا که طبق گفته مارکوس کینگ، درگیری‌‌‌های افراطی در سوریه و عراق استفاده از کمبود آب را به عنوان ابزار قدرت و نفوذ نشان می‌دهد.

با توجه به این تهدیدهای جدی، پیشگام شدن در مبارزه با تغییرات اقلیمی و سبز شدن زمین از سوی خاورمیانه کاملا توجیه‌‌‌پذیر است. در واقع، کشورهای حوزه خلیج‌فارس اول از همه برای نجات خود در این راه قدم گذاشتند و برای نجات خود باید بحران اقلیمی تمام جهان را حل کنند. از همین‌رو، در فاصله یک‌دهه، سرمایه‌گذاری‌‌‌های کلانی در راستای سازگاری با محیط‌زیست انجام داده و تمام چشم‌‌‌انداز خود را طی یک‌دهه آینده بر تحقق این امر قرار داده‌‌‌اند. کاشت چند میلیارد درخت، ساخت متروهای انرژی پاک، تولید برق با منابع تجدیدپذیر و... از جمله اقداماتی است که امارات و دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس در برنامه‌‌‌های خود قرار داده‌‌‌اند.

یکی از دستاوردهای مهم این کنفرانس، توافق کشورها بر سر ایجاد صندوق غرامت بلایای طبیعی برای کشورهای آسیب‌‌‌پذیر بوده است. با توجه به اینکه مبارزه با تغییرات اقلیمی نیازمند فعالیت جمعی همه کشورهای جهان است و کشورهای توسعه‌نیافته، سرمایه لازم در جهت تحقق این اهداف را ندارند، این صندوق می‌‌‌تواند کمک بزرگی برای سیاره محسوب شود. اما چند موضوع می‌‌‌تواند تحقق این تفاهم را به تاخیر بیندازد یا در مجموع موجب فراموشی آن شود. اول اینکه ممکن است اتفاق کنفرانس کپنهاگ در سال 2009 تکرار شود. در این کنفرانس قرار بر جمع‌‌‌آوری 100میلیارد دلار برای تحقق اهداف سازگار با تغییرات اقلیمی بود، اما هیچ‌گاه به واقعیت نپیوست؛ زیرا کشورها به تعهدات مالی خود پایبند نبودند و حاضر به ارائه این هزینه نشدند. همچنین با توجه به بحران اقتصادی که دامن جهان را گرفته و سایه جنگ بر جهان حاکم است، بین حرف تا عمل فاصله بسیاری خواهد بود و پایبندی به تعهدات می‌‌‌تواند در هاله‌‌‌ای از ابهام بماند.

سایه جنگ بر خاورمیانه و حتی جهان، یکی از تعارضات مهم در عملکرد کشورهای خاورمیانه برای پیشتازی در مسائل آب‌وهوایی محسوب می‌شود؛ زیرا جنگ، خود یکی از تهدیدهای بزرگ برای محیط‌زیست به‌‌‌شمار می‌رود. در حالی کشورهای جهان در امارات به موضوع صلح و نجات سیاره و مبارزه با تغییرات اقلیمی پرداخته‌‌‌اند که جنگ اسرائیل بر خاورمیانه سایه افکنده و حتی جهان را تهدید می‌کند. در سال گذشته هم کاپ27 در شرایطی در مصر برگزار شد که توپ‌های آتشین روسیه در اوکراین فرود می‌‌‌آمد و کشورها در وضعیت آماده‌‌‌باش نظامی و تسلیحاتی قرار داشتند.

جهانی که به‌‌‌ویژه در سال‌های اخیر بیش از هر زمانی تنش‌‌‌های جدی و گسترده‌‌‌ای برای شروع جنگ جهانی را تجربه می‌کند و بیشترین هزینه دولت‌ها برای ساخت و تهیه تسلیحات به‌‌‌کار گرفته می‌شود که خود یکی از عوامل اصلی انتشار کربن در جهان است، در تعارض جدی با موضوع همکاری کشورها برای اهداف سازگار با اقلیم و رسیدن به «کربن صفر» است. این تعارض برای کشورهای خاورمیانه بیش از پیش مشهود است. درست زمانی که کشورهای حوزه خلیج‌فارس، از به صفر رساندن سوخت‌‌‌های فسیلی در آینده و سبز شدن زمین سخن می‌‌‌گویند، در آستانه جنگ روسیه و اوکراین، بزرگ‌ترین قراردادهای نفتی و گازی خود را با کشورهای جهان بستند و در نتیجه استخراج سوخت‌‌‌های فسیلی را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دادند. این موضوع در خلال جنگ اسرائیل نیز تحقق یافت و بالا رفتن قیمت نفت، اقتصاد کشورهای حوزه خلیج‌فارس را نیز قوی‌‌‌تر کرده است.

تعارض مهم دیگری که در اینجا مطرح است این است که کنفرانسی که با هدف کاهش گازهای گلخانه‌‌‌ای و رسیدن به «کربن صفر» از تمام کشورهای جهان دعوت کرده تا با حرکت به سمت سبز شدن، سیاره را نجات دهند و پذیرای 97هزار شرکت‌کننده بود، اما حضور آنها در این کنفرانس ناقض اهداف خود بود؛ زیرا صنعت هوایی که خود سهم قابل‌توجهی در انتشار گازهای کربن دارد، بیش از هر زمانی در آسمان امارات فعال است و هواپیماهایی که خود عامل تغییرات اقلیمی هستند، ابزاری برای فراهم کردن زمینه حضور 97هزار نفر در امارات محسوب می‌شوند و درآمد سرشاری را برای این کشور به‌‌‌ ارمغان آورده‌اند. این تناقض باعث می‌شود چنین نتیجه‌‌‌گیری کرد که امارات و به موازات آن دیگر کشورهای حوزه خلیج‌فارس و دریای سرخ، بیش از اهمیت دادن به موضوع تعییرات آب‌وهوایی به درآمدزایی و توسعه اقتصادی از بعد گردشگری توجه دارند و برگزاری رویدادهای بزرگ جهانی طی چند سال اخیر در این منطقه، گواه این ادعاست.

با وجود اینکه تمامی صنایع جهان، سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌‌‌ها و شرکت‌های بزرگ کنفرانس‌‌‌های گسترده‌‌‌ای در جهت تسریع در مقابله با تغییرات اقلیمی برگزار می‌کنند و حتی کشورهایی همچون اسپانیا در وضعیت اضطرار قرار گرفته‌اند، شاهد استخراج بیش از حد نفت و گاز توسط کشورهای حوزه خلیج‌فارس هستیم که با توجه به بحران‌های اقتصادی، مسائل ژئوپلیتیک و بالا رفتن قیمت نفت، کشورهای این منطقه به درآمدهای قابل‌توجهی دست یافتند. این موضوع نشان می‌دهد که مطرح شدن مقابله با تغییرات اقلیمی و حفاظت از سیاره از سوی کشورهای خاورمیانه، بیشتر حرکتی نمایشی در جهت کسب درآمد بیشتر و بالا رفتن قیمت نفت و در نتیجه فروش بیشتر است.

البته از جهتی دیگر باید این واقعیت را پذیرفت که جهان به سمت انرژی‌‌‌های پاک گام برداشته و در این راستا سرمایه‌گذاری‌‌‌های کلانی برای جایگزینی سوخت‌‌‌های فسیلی انجام داده است و با وجود اینکه درآمد اصلی کشورهای حوزه خلیج‌فارس از فروش سوخت‌‌‌های فسیلی است، این جایگزینی می‌‌‌تواند به اقتصاد این کشورها بزرگ‌ترین ضربه را وارد کند. از همین‌رو پیشگامی خاورمیانه در استفاده از انرژی‌‌‌های پاک و جایگزین کردن سوخت‌‌‌های تجدیدپذیر، در واقع در راستای از دست ندادن بازار فروش انرژی این کشورهاست تا در آینده همچنان بتوانند صادرکننده اصلی انرژی در جهان باشند. این کشورها برای تحقق اهداف خود، اقدامات بسیاری در جهت خروج از اقتصاد تک‌محصولی انجام داده‌‌‌اند که توجه به گردشگری و سرمایه‌گذاری در این راستا و تبدیل‌شدن این بخش به قطب اقتصادی این کشورها و به‌‌‌دست آوردن سهم قابل‌توجه در تولید ناخالص داخلی به‌‌‌منظور حفظ قدرت اقتصادی در آینده پسا‌نفت است.

یکی از چالش‌‌‌های مهمی که خاورمیانه در تحقق اهداف خاورمیانه سبز با آن مواجه است، همگام نبودن تمامی کشورهای منطقه در جهت کاهش و حذف سوخت‌‌‌های فسیلی است. با وجود اینکه کشورهای پردرآمد در حوزه خلیج‌فارس همچون امارات، بحرین، کویت، عمان و عربستان اهداف کربن صفر را دنبال می‌کنند، کشورهایی همچون مصر، قطر و عراق چنین طرحی را در چشم‌‌‌انداز خود دنبال نمی‌‌‌کنند. با توجه به برآیند ابعادی کاپ28، باوجود تمام تعارضاتی که وجود دارد، خاورمیانه البته به‌شرط فاکتور گرفتن از مسائل ژئوپلیتیک، در صورت دستیابی به چشم‌‌‌انداز خود در راستای رسیدن به «خاورمیانه سبز» می‌‌‌تواند منجی سیاره در دهه‌‌‌های آینده باشد.