حمیدرضا آریان پور: آرژانتین برای هشتمین بار در تاریخ خود ورشکست شده، برای دومین بار در سیزده سال اخیر. آخرین ورشکستگی در سال ۲۰۰۱ اتفاق افتاد و باعث شد تا دولت وقت چاره ای جز به فروش گذاشتن اوراق قرضه جدید و تغییر سازوکار پرداخت سود اوراق قدیمی‌تر نداشته باشد. با ادامه شرایط بد اقتصادی، سومین- بنا بر برخی آمار چهارمین- اقتصاد آمریکای لاتین از بازپرداخت سود کامل به همه طلبکاران ناتوان ماند. بر اساس توافقی میان دولت و بخش عمده‌ای از دارندگان اوراق بنا شد بخشی از سود و نه تمام آن به موسسات طرف دولت آرژانتین پرداخت شود. گروه بزرگی از طلبکاران پذیرش این سود کمتر را به دریافت نکردن سود ترجیح دادند، اما چند شرکت که تحت رهبری واحدی بودند تصمیم گرفتند بر دریافت تمام سودشان پافشاری کنند. نکته مهم شرایط قراردادهای مالی دولت آرژانتین با بدهکاران خود است: اول اینکه آرژانتین بر اساس قراردادها، حل و فصل مشکلات احتمالی در آینده را به حوزه قضایی ایالات متحده سپرده بود؛ اما مهم‌تر آنکه دولت این کشور بر اساس مفاد قرارداد ملزم است تا با تمام طلبکاران به طور یکسان برخورد کند. این یعنی شرکت‌هایی که با دریافت بخشی از سود موافق نبودند توانستند از یک قاضی آمریکایی حکم بگیرند که دولت آرژانتین حق پرداخت سود توافقی به دیگر شرکت‌ها را نیز ندارد، چراکه در این صورت با شرکت‌های ناراضی به‌گونه‌ای نابرابر رفتار شده، چیزی که در عبارت «رفتار برابر» قراردادها ممنوع شده بود. حالا این عبارت به ورشکستگی دولتی انجامیده که خوب مذاکره نکرده، شرکت‌هایی را که از نابسامانی مالی کشورهای ضعیف‌تر بهره می‌برند به زحمت انداخته و یک قاضی آمریکایی را هم گرفتار جنجال کرده است. پیش درآمد و پیامدهای این داستان درس‌های جالبی دارد که می‌توان آنها را در نوشته‌های رسانه‌های معتبر پیگیری کرد. چند نمونه از مهم‌ترین و پرخواننده‌ترین این نوشته‌ها را در پی می‌خوانید.