ترازهای مثبت و منفی  در بودجه 94

محمد کردبچه مشاور معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی یکی از سوال‌های مهم که این روزها درباره بودجه ۹۴ پرسیده می‌شود این است که اصولا این برنامه یک ساله مالی چه تاثیری بر شاخص‌های کلان اقتصادی دارد. با اینکه همواره معاونت محترم برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی به این پرسش پاسخ داده‌اند؛ اما برخی از اصحاب رسانه و حتی اقتصاددانان این پرسش را تکرار کرده و جویای پاسخ آن هستند. همان‌گونه هم که از پیش گفته شده بود بودجه سال ۹۴ اقتصاد کشور را به سمتی خواهد برد که در انتهای این سال به رشد اقتصادی معادل ۵/۲ درصد و رشد سرمایه‌گذاری‌مان ۴ درصد دست یابیم.

از دیگر مواردی که به کرات در این روزها به آن اشاره شده، کسری بودجه است که در کمال تعجب از سوی برخی اقتصاددانان، کارشناسان و پژوهشگران مطرح شده است. این در حالی است که در نظام جدید بودجه‌ریزی مفهومی به نام کسری بودجه وجود ندارد؛ چرا که بر اساس نظام بودجه‌ریزی جدید که از سال ۱۳۸۱ به این طرف مرسوم شده است بودجه بر اساس سه تراز عملیاتی، سرمایه‌ای و مالی بسته می‌شود. در تراز عملیاتی تفاوت بین درآمدها را در نظر می‌گیرند. این درآمدها فقط از مالیات‌ها و سایر درآمدهایی نظیر انحصار و مالکیت‌های دولت، خدمات فروش کالا و... تامین می‌شود؛ به‌گونه‌ای که ۹۵ درصد این درآمد‌ها را مالیات و ۵ درصد آن را سایر درآمدها تشکیل می‌دهد. در مقابل درآمدها، اعتبارات هزینه‌ای یا جاری را داریم. به تفاوت درآمدها و اعتبارات هزینه‌ای، تراز عملیاتی می‌گوییم که مفهوم خیلی مهمی دارد. تفاوتی که به دست می‌آید نشان می‌دهد که چه مقدار فاصله داریم که درآمدهایمان را بالا ببریم تا بتوانیم حداقل هزینه‌های جاری‌ را تامین کنیم. بنابراین تراز عملیاتی تفاوت میان درآمدهای حاصل از مالیات و هزینه‌های جاری که عمدتا شامل حقوق دستمزد است را مشخص می‌کند. این تراز معمولا منفی است. تراز عملیاتی بودجه از منفی ۸/۴۹۸ هزار میلیارد ریال مصوب سال ۹۳ به منفی ۶/۴۶۴ هزار میلیارد ریال در سال ۹۴ بهبود می‌یابد که نشان‌دهنده حدود ۵ درصدی کسری تراز عملیاتی است.

تراز عملیاتی هم در سیاست‌های کلی که مقام معظم رهبری برای برنامه و بودجه‌ اعلام کردند و هم در برنامه پنجم که تاکید شد باید به صفر برسد، مورد توجه قرار گرفته است. البته این اتفاق نیفتاده است برای اینکه در بحث درآمدها عملکردمان خوب نبوده است و هزینه‌های جاری مان رشد زیادی داشته است. بنابراین دولت موفق نشده است که این هدف بسیار مهم را تامین کند.

در ادبیات بودجه‌ریزی تراز دیگری به نام تراز دارایی‌های سرمایه‌ای داریم. ما در بودجه‌های سالانه واگذاری دارایی سرمایه‌ای را داریم که بیش از ۹۵ درصد آن نفت است و در ادبیات عمومی از آن به عنوان منابع حاصل از فروش نفت در بودجه نام می‌برند. باید به این نکته توجه داشت منابعی که از محل فروش نفت به دست می‌آید درآمد نیست چون ما سرمایه را از زیر زمین بیرون می‌آوریم و می‌فروشیم. در کنار نفت، دولت بخش کوچک دیگری به‌عنوان درآمد دارد که از طریق واگذاری تاسیسات، اموال منقول و غیرمنقولش به دست می‌آورد. البته رقم آن ناچیز و در حدود ۵ درصد است و می‌توان گفت که ۹۵ درصد واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای از محل فروش نفت به دست می‌آید. در مقابل واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، تملک دارایی‌های سرمایه‌ای را داریم که همان بودجه عمرانی است. یعنی ما دارایی جدیدی ایجاد می‌کنیم و به ازای از دست دادن دارایی‌های سرمایه‌ای (نفت)، باید دارایی جدیدی به دست آورید پس می‌روید بودجه عمرانی را تنظیم می‌کنید تا دارایی جدیدی کسب کرده باشید.حال در این میان تراز دارایی‌های سرمایه‌ای چه معنایی می‌دهد؟ از نظر نظام بودجه‌ریزی جدید تفاوت میان واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای و تملک آن رقمی به دست می‌آید که معمولا مثبت است و بخشی از رقم منفی تراز عملیاتی را پوشش می‌دهد. تراز دارایی سرمایه‌ای که تفاوت بین واگذاری و تملک دارایی سرمایه‌ای را نشان می‌دهد از ۳/۳۸۶ هزار میلیارد ریال رقم مصوب سال ۹۳ به ۵/۲۵۸ هزار میلیارد ریال در سال ۹۴ خواهد رسید که این روند یکی از نکات مثبت لایحه بودجه سال ۹۴ است. به‌طور کلی مثبت بودن تراز دارایی‌های سرمایه‌ای به این معنی است که میزان واگذاری دارایی سرمایه‌ای دولت بیشتر از تملک و ایجاد دارایی‌های جدید است که این امر برای تامین بخشی از کسری تراز عملیاتی صورت می‌گیرد؛ بنابراین کاهش تراز مثبت حاکی از بهبود روند نامناسب فعلی است.

تراز عملیاتی معمولا منفی و تراز دارایی‌های سرمایه‌ای همیشه مثبت است. در کنار این دو تراز، تراز دارایی‌های مالی را داریم که شامل فروش اوراق مشارکت، سهام دولتی، خصوصی‌سازی یا واگذاری شرکت‌های دولتی و استقراض ازبانک جهانی است. چون ترازعملیاتی منفی است و دولت ازطریق فروش نفت نتوانسته آن را جبران کند، مجبوراست به فروش اوراق مشارکت روی بیاورد یا برخی از شرکت‌های خود را بفروشد یا اینکه از بانک جهانی قرض بگیرد. همه اینها به این خاطراست که تراز عملیاتی را تعدیل کند.

در مقابل دارایی‌های مالی تملک بازپرداخت‌ها را داریم که مثلا شامل بازپرداخت همان وام‌هایی می‌شود که دولت گرفته یا سررسید سود اوراقی است که فروخته است. تفاوت این دو هم مثبت است و بخشی از تراز عملیاتی را که منفی بوده، جبران می‌کند، اما باز هم تکافو نمی‌کند و در بودجه عدم تعادل داریم.

با توجه به ۶/۴۶۴ هزار میلیارد ریال کسری تراز عملیاتی و ۵/۲۵۸ هزار میلیارد ریال تراز مثبت دارایی سرمایه‌ای، تراز کلی بودجه در سال ۹۴ با ۱/۲۰۶ هزار میلیارد ریال عدم تعادل روبه‌رو است که در تراز دارایی‌های مالی منعکس می‌شود.

به بیان دیگر تامین تراز عملیاتی منفی از طریق ۵/۲۵۸ هزار میلیارد ریال تراز مثبت دارایی‌های سرمایه‌ای تکافو نکرده و دولت ناگزیر است مابقی را از طریق مازاد تراز دارایی‌های مالی (تفاوت بین واگذاری دارایی مالی و تملک دارایی مالی) جبران کند. بنابراین می‌توان گفت بودجه ۹۴ کسری ندارد؛ اما با توجه به نکاتی که گفته شد دارای عدم تعادل است.