در خبرها تحریم ریال به فهرست محدودیت‌های اعمال‌شده علیه جمهوری اسلامی ایران اضافه شد. این تصمیم یک‌جانبه در حالی از سوی آمریکا اتخاذ شد که برای بسیاری این سوال باقی است که تحریم ریال واجد چه معنی و مفهومی است. کمال سیدعلی معاون سابق ارزی بانک مرکزی در این خصوص با هفته‌نامه «تجارت‌فردا» گفت‌و‌گویی داشته است. در کنار تحلیل این تصمیم او راهکارهایی نیز به دولت آینده برای مدیریت تحریم در بخش نقل و انتقال ارائه کرده است. *** * هفته گذشته اعلام شد ریال از سوی آمریکا تحریم شده است. این تحریم تا چه حد می‌تواند وجهه عملی داشته باشد زیرا ریال که ارز جهان‌روا نیست؟ از لحاظ کلی بحث شما درست است. ریال ارز جهان‌روایی نیست که در تابلو‌های قیمت‌گذاری یا در حجم کلان نقل و انتقال شود، اما در سطح محلی و مرزی ریال در بازار برخی کشورها پذیرش دارد. برای مثال در مقاصد زیارتی مانند عتبات یا عربستان ریال ایران را می‌پذیرند. در بخشی از ترکیه یا پاکستان ریال ایران از سوی فروشندگان در بازارها قابل پذیرش است. بنابراین می‌توان گفت در سطح محلی و برخی بازارهای منطقه‌ای ریال ایران مورد پذیرش است. * اما این حجم که در سطح خرد است؟ بله، علاوه بر خرد بودن باید غیر‌رسمی بودن را نیز اضافه کرد. آنچه هم‌اکنون در خصوص پذیرش ریال ایران وجود دارد از طریق صرافی‌ها و خود مردم یا مسافران انجام می‌شود. عمل رسمی نیست. * بنابراین قابل ردیابی هم نیست. تقریبا، خیر. زیرا در ابتدا هم اشاره کردم برای ریال نباید قابلیت یک ارز جهان‌روا را قائل بود. ارزهای جهان‌روا دارای یک اتاق تسویه معاملاتی و قابل ردیابی هستند، اما ریال چون از این مزیت برخوردار نیست بنابراین قابل ردیابی نیست. آنچه هم که هم‌اکنون وجود دارد یک فرآیند عرفی و غیر‌رسمی است. برای مثال در برخی مناطق دیگر جهان نیز چنین معاملاتی در حوزه‌های مرزی وجود دارد. * پس چرا چنین تحریمی از سوی آمریکا به اجرا درآمده است؟ من فکر می‌کنم تحریم ریال با دو هدف از سوی آمریکا دنبال می‌شود. هدف اول به مباحث روانی باز‌می‌گردد. به هر حال وقتی چنین تحریمی مصوب می‌شود تلاش دارد فشار را افزایش دهد و هزینه داد و ستد با کشور و نقل و انتقال پولی را به بالاترین میزان برساند. ریسک کار با ایران را نیز بالا می‌برد. هدف دوم تا حدودی پیشگیرانه است. به طور طبیعی کشورهای در معرض محدودیت به سوی ارزهای محلی می‌روند تا از این طریق با فشارهای وارد‌شده مقابله کنند. من فکر می‌کنم در تحریم ریال بحث دوم پیگیری می‌شود تا امکان طراحی مدل بر مبنای نقل و انتقال با ارز محلی میسر نشود. * این تحریم‌ها بر بازار می‌تواند تاثیرگذار باشد. به لحاظ واقعی اثر ندارد اما بعد روانی آن فعلا قابل پیش‌بینی نیست. البته فضای بازار با انتخابات گره خورده است، ان‌شاءالله اگر بازار از انتخابات علامت مثبتی دریافت کند روند نوسان محدود خواهد بود. همان طور که اشاره کردید فشارها در خصوص نقل و انتقال‌های اعتباری به گونه‌ای است که علاوه بر کور کردن نقاط تلاش دارد مانع از ایجاد مسیر شود. دولت آینده در این بخش باید چه اولویت‌هایی را قائل باشد؟ باید یک شبکه مویرگی ایجاد و شبکه تجاری پراکنده شود. عرضه ارز کشورهایی که رفته‌رفته با شیوه‌ای از تهاتر و پایاپای با ما معاملات و مبادلات دارند در مرکز مبادلات ارزی افزایش یابد. به نظر می‌رسد چین، هند، کره جنوبی، روسیه، تا حدودی ترکیه و امارات این کشورها را تشکیل می‌دهند. در نتیجه اگر بانک مرکزی بتواند در کنار حفظ عرضه فعلی، عرضه ارز این کشورها را در مرکز مبادلات ارزی افزایش دهد، می‌توان امیدوار بود بازار به یک درجه تعادل و ثبات بالاتری برسد و مرکز نیز توفیق بیشتری داشته باشد. طبیعتا این تعادل هم می‌تواند در بازارهای دیگر نیز اثر داشته باشد؟ به اعتقاد من این بخش می‌تواند عرضه و تقاضای بازار کالا را به تعادل برساند. البته تعادل در بخش تولید داخلی منوط به تامین نهاده‌های تولید داخلی و چگونگی حرکت قیمت‌ها و تاثیر‌گذاری آنها بر یکدیگر است. چیزی که در حال حاضر شاهد آن هستیم، یک مسیر دوگانه است که از یک طرف دولت ادعا می‌کند با استهلاک اثر تعدیل قیمت‌ها در جریان اجرای برنامه هدفمندی یارانه‌ها تعادل و ثبات قیمتی بالاتری حاصل می‌شود، از طرف دیگر شاهد بی‌ثباتی نسبی و نوسانات بیشتری در حوزه‌های قیمتی در همه بازارها طی سال جاری هستیم. به همین دلیل باید دید در آینده کدام یک از این دو روند بر دیگری فائق می‌شود. ولی به نظر من نوسان‌های منفی در این مدت بیشتر از نوسان‌های مثبت بوده و اگر قرار باشد اثر نوسان‌های منفی و انتظارات بازار در مورد نوسانات منفی کاهش پیدا کند، چاره‌ای نداریم که از مسیرهای مختلف عرضه ارز، ریال، نهاده‌های تولید و... افزایش یابد و نوسان‌ها مدیریت شود. والا اگر غفلت در یک مورد هم انجام شود، روی بقیه موارد اثر سوء خواهد داشت. اشاره کردید به تقویت عرضه ارز از طریق تزریق ارزهای کشورهای طرف تجاری ایران در شرایط کنونی به مرکز مبادلات. ارزهای طرف‌های تجاری اصلی ما جهان‌روا نیستند و این نمی‌تواند چندان به کمک بازرگانی خارجی ما بیاید؟ این بحث شما تا حدود بسیار زیادی درست است، اما در شرایط کنونی و در روند بلندمدت باید ببینیم که نفت را به کجا می‌فروشیم. فعالان بازار به خصوص تولیدکننده‌ها و واردکننده‌های ما باید دانش خرید از آن بازارها را پیدا کنند و به تدریج بازارهای رقیب و بازارهای قبلی (مثل بازارهای غربی) را به عنوان مکمل یا احتمالا بازار ثانویه و نه‌چندان قابل اتکا برای تدارکات و تدارک نیازهای خودشان در نظر بگیرند. در حال حاضر، بخش عمده‌ای از نفت ایران به کشورهایی صادر می‌شود که ذائقه خریداران ایرانی چندان با کالاهای عرضه‌شده از سوی این کشورها سازگاری نداشته باشد، اما چاره‌ای نیست، جز اینکه باید بیاموزیم که در شرایط سیاسی و عمومی و دیپلماتیک کنونی کشور باید جغرافیای بازار و ذائقه خود را تغییر دهیم. باید فعالان اقتصادی، واردکنندگان، تولیدکنندگان بیاموزند که نهاده‌های تولید را از بازارهای جدید تامین کنند. هر چه دیرتر این را یاد بگیریم، شکاف‌ها بیشتر می‌شود. اگر هم کامل یاد بگیریم، ولی باز حجم ارز موجود در آن کشورها پاسخگوی تقاضای فعالان و واردکنندگان ایرانی نباشد، باز هم دچار مشکل خواهیم بود. یک بحث مربوط به تغییر بازار است و بحث دیگر مربوط به فرآیند انتقال کالا و تسویه حساب‌هاست. آیا این انتقال بازار در خصوص تامین کالا با توجه به محدودیت‌هایی در خصوص خدماتی از قبیل خدمات بانکداری، بیمه و حمل‌ونقل می‌تواند به صورت کارآمد انجام شود؟ دریافت من این است که چنین انتقال شیفتی از هر حوزه‌ای، در شرایط عادی هم خیلی سخت است و زمان‌بر نیز خواهد بود. هر چند که ما الان در شرایط غیرعادی هستیم و روی اجزای این مدل مثل خدمات بانکی، بیمه و حمل‌ونقل نیز فشار تحریم‌ها به قوت برقرار است. بنابراین اینها را باید فشارهای بیرونی تلقی کنیم. به این معنا که آنها متغیر‌های برون‌زا هستند و کنترل و مدیریت آنها در شیوه‌های مرسوم نسبتا ناممکن. در حال حاضر حداقل دو محدودیت وجود دارد. محدودیت اول توان و تمایل منابع کشورهای هدف از قبیل هند، چین و کره و ... امثال آنهاست و دیگری فشارهایی که به منابع از ناحیه تحریم‌ها می‌آید. به نظرم ناپایداری در هر دوی این مسائل است. ما هم باید تلاش خودمان را بکنیم.