سود و زیان یارانه انرژی عكس: صبا طاهریان

در این نشست، شاکریان خلاصه‌ای از گزارشی که اخیرا گروه دانایان درباره انرژی منتشر کرده بود، ارائه داد. وی با بیان اینکه ایران یکی از بزرگ‌ترین دارندگان منابع طبیعی به‌خصوص انرژی در دنیاست، گفت: با‌این‌حال در تابستان برق صنایع قطع می‌شود و زمستان آلودگی خیلی زیادی به خاطر نبود گاز داریم. از سوی دیگر بازار آشفته‌ای داریم که با صدور یک بخشنامه ۱۰ درصد از ارزش آن تحلیل می‌رود. به صورت خیلی کلی‌تر کشوری هستیم که با اینکه ۹ درصد از ذخایر نفت دنیا و ۱۷درصد از ذخایر گاز شناخته‌شده دنیا را داریم، بحران انرژی داریم.

روند مصرف انرژی

شاکریان در ادامه به بحث مصرف انرژی در ایران پرداخت و در این زمینه آخرین آمارهای منتشرشده کشور را به صورت نمودارهای زمانی نشان داد. «روند مصرف انرژی از ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۹ تقریبا ۷/۴ برابر شده است. در حالی که جمعیت ۷/۱برابر و GDP ۷/۲ برابر شده است و اگر ۷/۱ را در ۷/۲ ضرب کنیم تقریبا ۷/۴برابر می‌شود، یعنی مصرف انرژی ما هیچ تفاوتی نسبت به ۳۰ سال گذشته نکرده است. اما اگر همین نمودار را برای میانگین جهانی در همین بازه زمانی مشاهده کنیم، جمعیت ۵/۱برابر و مجموع تولید ناخالص داخلی کشورها ۸/۲برابر شده، اما مصرف انرژی آنها ۶/۱برابر شده است. به بیان دیگر اگر ما مبدا تاریخ را سال ۱۳۶۸ بگذاریم امروز ۷/۲برابر بیشتر از کشورهای دیگر انرژی مصرف می‌کنیم.

شاکریان سپس مصرف انرژی بخش‌های مختلف جامعه شامل خانگی، صنعت و حمل‌و‌نقل را ترسیم و با چند کشور نمونه مقایسه کرد. «سعی کردیم چند کشور نمونه شامل آمریکا، آلمان و ترکیه به اضافه ۳۰ کشوری را که عضو آژانس بین‌المللی انرژی هستند مقایسه کنیم. ایران در بخش خانگی به صورت معناداری بیشتر از این کشورها انرژی مصرف می‌کند، یعنی ۳۴درصد سهم انرژی مصرفی در ایران مربوط به بخش خانگی است که در مقایسه با ۲۱درصد آمریکا، ۲۲درصد ترکیه ، ۲۹درصد آلمان و ۲۲درصد میانگین سایر کشورها مقدار بیشتری است. این موضوع در بخش صنعت تقریبا نزدیک به آلمان و ترکیه و از آمریکا بیشتر است. اما در بخش حمل‌و‌نقل مصرف ما کمتر از آنهاست.

منصور شاکریان در مرحله بعد به مصرف حامل‌های انرژی در بخش‌های خانگی، صنعت و حمل‌و‌نقل و دیگر حوزه‌ها پرداخت. ۱۱درصد انرژی مصرفی خانگی از برق است که تقریبا ۸۵ درصد آن هم از گاز تولید می‌شود. یعنی بیش از ۹۰درصد انرژی که در بخش خانگی مصرف می‌کنیم از گاز است. در بخش کشاورزی تقریبا این سبد متنوع‌تر است. در بخش صنعت مثل بقیه کشورها گاز نقش خیلی پررنگی دارد. اما بخش خانگی‌مان بسیار متفاوت است یعنی نقش برق بسیار کم و نقش گاز بسیار زیاد است. از این جهت است که ما سیاستگذار انرژی به معنای کل نداریم، به عبارت دیگر در ایران سیاستگذار نفت و نیرو داریم که متفاوت هستند.

به عنوان نمونه به صورت جداگانه سیاستی به اسم گازرسانی را دنبال کردیم و تقریبا در تمام روستاهای کشور گازرسانی انجام شده و همزمان برق هم به آن روستاها رسیده و الان برخی مناطق در کشور خالی از سکنه هستند، اما گاز دارند. در صورتی که اگر یک سیاستگذار واحد داشتیم که  انتقال انرژی را به این مناطق دنبال می‌کردیم خیلی بهینه‌تر و با هزینه‌های کمتر صورت می‌گرفت.

دومین کشور از نظر پرداخت یارانه انرژی هستیم

شاکریان در ادامه شرایط فعلی بازار انرژی‌ را مورد ارزیابی قرار داد. در این زمینه وی ابتدا به سه مفهوم قیمت‌گذاری دستوری، مداخلات قیمتی و یارانه‌های پنهان انرژی که به گفته او هرکدام تعریف خاص خودشان را دارند اما در ایران این سه مفهوم با همدیگر یک معنی خاص را می‌دهند، پرداخت.

شاکریان با بیان اینکه ما اکنون دومین کشوری هستیم که بیشترین یارانه را در حوزه انرژی پرداخت می‌کنیم، ادامه داد: سازمان بین‌المللی انرژی یارانه پنهان را از مابه‌التفاوت هزینه فرصت صادرات انرژی و قیمت عرضه آن به مصرف‌کننده داخلی محاسبه می‌کند. روسیه اولین کشور (البته بعد از جنگ اوکراین) و ایران دومین از نظر بیشترین پرداخت یارانه انرژی محسوب می‌شوند. اگر اینها را به جمعیت این کشورها تقسیم کنیم بعد از کشورهای حاشیه خلیج فارس، ایران کشوری است که بیشترین یارانه پنهان انرژی را به مردم می‌دهد. این یارانه پنهان در بدو امر نکته‌ای دارد که بسیار ناعادلانه است، یعنی یارانه بین تمام مردم توزیع می‌شود. اما وقتی مصرف انرژی دهک‌های مختلف اقتصادی را نگاه می‌کنیم الان دهک دهم ۲/۳برابر بیشتر از دهک اول انرژی مصرف می‌کند. مشکلات دیگری هم در بحث یارانه پنهان انرژی مثل کسری انرژی، قاچاق سوخت یا مشکلات زیست‌محیطی وجود دارد. اما بخش دیگری که الان برای ما خیلی مهم است بحث مصرفی است که به صورت فزاینده در حال افزایش است. اگر مصرف انرژی‌مان را در یک بازه زمانی در نظر بگیریم ۷/۲برابر بیشتر از میانگین کشورهای دیگر است. این شرایط قیمت‌گذاری دستوری و پایین نگه داشتن قیمت و تعدیل‌نکردن آن با توجه به تورم، باعث شده دو اتفاق بیفتد: یکی در مصرف‌کننده که انگیزه بهبود وضعیت مصرف آنها از بین رفته است؛ نکته بعدی هم که در سطح کلان نمود داشته، این است که صنایع ما هیچ‌وقت دنبال بهبود بهره‌وری‌شان نرفتند چون همیشه هزینه‌های انرژی بخش کمی از بهای تمام‌شده‌شان را تشکیل داده است. برای اینکه خانوار به عنوان مصرف‌کننده خرد و صنعت به عنوان مصرف‌کننده کلان را بسنجیم متغیری به نام شدت انرژی وجود دارد که از تقسیم میزان انرژی مصرفی بر تولید ناخالص داخلی محاسبه می‌شود. می‌خواهیم بدانیم به ازای هر یک دلاری که تولید ناخالص داخلی ما افزایش پیدا می‌کند چه مقدار انرژی برایش صرف شده است؟ نمودار این روند در کشورهای جهان عرب و عربستان تقریبا افقی است، یعنی نشان می‌دهد که توسعه این کشورها و افزایش تولید ناخالص داخلی کشورشان دقیقا همسنگ و هم‌راستا با افزایش انرژی‌شان بوده است. به عبارتی انرژی بیشتری مصرف می‌کنند و معادل همان هم تولید ناخالص داخلی‌شان افزایش پیدا می‌کند. به غیر از این دو بقیه از سال ۲۰۰۰ به این طرف روند نزولی داشتند؛ از چین که بیشترین کاهش را داشته تا کشورهای توسعه‌یافته یا کشورهای OECD همه‌ یک روند نزولی را طی کرده‌اند. در بین کشورهای مهم که ترسیم کرده‌ایم ایران تنها کشوری است که روند صعودی است و نکته خیلی مهم اینکه حتی قبل از سال ۲۰۱۱ هم صعودی بودیم.

مورد دیگری که در قیمت‌گذاری دستوری باید به آن توجه شود این است که انگیزه بخش خصوصی برای سرمایه‌گذاری را از بین می‌برد. بخش خصوصی که انتظار داریم به‌ویژه در راستای تولید برق و احداث نیروگاه‌های تولید برق فعال باشد و سرمایه بیاورد و بتواند بازگشت سرمایه‌‌اش را به صورت ملموس مشاهده کند، وقتی قیمت را به صورت مشخص دستکاری می‌کنید انگیزه‌‌ای برای حضور این بخش وجود ندارد. به همین دلیل در زاویه دیگری به نام بیکاری، صادرات پنهان انرژی و توزیع رانت به بررسی موضوع پرداختیم و اینکه صنایع و کسب‌وکارهای ایرانی همه به این سمت رفتند که به جای نیروی کار از انرژی استفاده کنند. اگر کد آیسیک رشته فعالیت‌ها را بررسی کنید در ۱۵ سال گذشته پتروشیمی‌ها و فولادی‌هایی که صنایع بسیار انرژی‌بر هستند، بخش عمده‌ای از بخش تولید ناخالص صنعت ما را تشکیل می‌دهند که بسیار بیشتر از گذشته شده است.

اگر قیمت انرژی را بدون در نظر گرفتن تورم در نظر بگیریم، نشان می‌دهد که از سال ۸۴ تا ۹۲ رشد اقتصادی داشتیم اما نرخ مشارکت اقتصادی و بیکاری هیچ تغییری در این مدت نداشته است. اقتصاد ما برخلاف کشورهای حاشیه خلیج فارس به‌شدت مشکل بیکاری دارد و به صورت خلاصه می‌توان گفت الان اقتصاد ما تبدیل به اقتصاد انرژی‌بری شده و تعداد قابل ملاحظه‌ای از بنگاه‌ها صادرات پنهان انرژی انجام می‌دهند.

تغییر سود صنایع بورسی با انرژی بازاری

این کارشناس بازار انرژی در ادامه بر اساس داده‌های کدال، بررسی اجمالی از تغییرات سود ناخالص صنایع بورسی با فرضیه تغییر هزینه انرژی آنها را انجام داد. «بر اساس دلار ۲۰هزار تومان و فرضیه‌ای که اگر قیمت انرژی در هزینه‌های تمام‌شده شرکت‌ها تا ۸۰درصد قیمت صادراتی انرژی ایران یعنی قیمت صادراتی گاز ایران و ۸۰درصد قیمت صادراتی برق ایران افزایش پیدا بکند، چه اتفاقی برای این صنایع می‌افتد؟ فولادی‌ها حاشیه سود ناخالصشان از ۳۲ به ۱۸ درصد می‌رسد، فلزی‌ها از ۳۱درصد به ۲۱درصد نزول می‌یابند، پالایشگاهی‌ها تفاوت زیادی ندارند، اما سیمانی‌ها از ۴۷+ به ۵۸- درصد و بخش کاشی و کانی‌های غیرفلزی از ۳۰درصد به ۳- درصد خواهد رسید. البته این یک مثال فرضی است و طبیعتا هیچ صنعتی با ۵۸- درصد قرار نیست ادامه دهد و قطعا افزایش قیمت‌ها را خواهد داشت اما همه این صنایع نمی‌توانند قیمت‌هایشان را افزایش دهند مثلا فولاد قیمت جهانی دارد و چون قابل حمل‌و نقل هم هست مجبور هستند به کاهش حاشیه سود ناخالصشان تن بدهند، اما قیمت سیمان افزایش پیدا خواهد کرد. البته با افزایش قیمت‌هایی که ۱۴۰۱ و امسال انجام شده بخشی از اینها اتفاق افتاده و کسانی که در بازار سرمایه روندها را پیگیری می‌کنند می‌توانند بر اینکه کاهش حاشیه سود ناخالص برای برخی از این صنایع اکنون اتفاق افتاده صحه بگذارند. من مجموعه این عوامل را به دو دسته تقسیم می‌کنم؛ یکی بحث یارانه پنهان انرژی و دوم عدم حضور بخش خصوصی به دلیل قیمت‌گذاری دستوری؛ عامل دیگر اینکه در دوران تحریم‌ها دولت توان سرمایه‌گذاری روی این بخش‌ها را نداشته، اگر مجموعه این‌ها را کنار هم بگذاریم و همین شرایط ادامه پیدا کند احتمالا تا چند سال آینده واردکننده انرژی خواهیم شد. نکته مهم اینکه ۹درصد ذخایرنفت و ۱۷درصد ذخایر گاز دنیا را داریم. طبیعتا این‌طور نخواهد شد چون روندها نمی‌تواند این‌طور ادامه پیدا کند به همین دلیل پیش‌بینی می‌کنیم در دو حالت روند تغییر خواهد کرد. موردی که مطلوب کشور است اینکه قیمت‌های انرژی برای مصرف‌کننده نهایی به‌تدریج افزایش پیدا کند و بازار انرژی بازاری کارآ باشد. البته نکته مهم این است که در این فرآیند باید به قشر آسیب‌پذیر توجه ویژه شود. نهایتا در بلندمدت بنگاه‌هایی که مزیت رقابتی دارند به فعالیت‌های خودشان ادامه می‌دهند و بنگاه‌هایی که تا الان با رانت و انرژی سرپا بودند مجبور می‌شوند تعطیل کنند. اما اگر سیاست تثبیت قیمت‌ها را پیش گیرند قیمت‌ها چند سال فریز شده و مجبور می‌شوند باز یکباره قیمت‌ها را افزایش دهند.

شاکریان گفت: توصیه ما به سیاستگذار این است که روند اصلاح کاملا تدریجی انجام شود. از سوی دیگر ایران کشوری است که نفت دارد و نمی‌شود این مزیت را نادیده بگیریم و به یک سری بنگاه‌ها کمک شود. چند توصیه سیاستی هم هست، اینکه کسب‌وکارهای کوچکی که می‌خواهند کار را شروع کنند باید قیمت‌های واقعی انرژی را در مطالعاتشان لحاظ کنند. قیمت‌های فعلی انرژی شاید برای سوددهی آنها در بلندمدت گول‌زننده باشد. به کسب‌وکارهایی که خیلی زیاد انرژی مصرف می‌کنند توصیه اکید می‌شود در زیرساخت‌های تولید انرژی سرمایه‌گذاری کنند. کسب‌وکارهایی که الان آب را از خلیج فارس به مرکز ایران منتقل می‌کنند احتمالا برای اینکه بتوانند ادامه دهند چند سال آینده مجبور می‌شوند در بخش انرژی سرمایه‌گذاری کنند. به سیاستگذار هم باید توصیه شود که به صورت یکباره امکان اصلاح وجود ندارد و باید فرآیند تدریجی با مشارکت عمومی انجام شود. نکته مهم‌تر اینکه باید از جا افتادن چندنرخی‌شدن قیمت انرژی اجتناب کنیم. ما با چندنرخی‌کردن قیمت انرژی عملا مزیت رقابتی صنایع را از بین می‌بریم و باید بحث چندنرخی کردن را متوقف کنیم. روشن است ایران کشوری است که دارای انرژی است در‌عین‌حال به خاطر سیاست‌هایی که انتخاب کرده‌ایم خود را در وضعیتی قرار داده‌ایم که کاملا تدافعی است؛ یعنی کار به جایی رسیده که بخش پالایش گفت اگر به ما بنزین هم برسد، شبکه پخش را نداریم. یعنی اگر این سطح از مصرف ادامه داشته باشد مشکلات اساسی در داخل کشور به وجود می‌آید. گزارش ما می‌گوید سیاستگذار به کاری که باید بکند تن نمی‌دهد. بالاخره اقتصاددانان ایران بیش از ۳۵ سال است که می‌گویند حامل‌های انرژی باید اصلاح شود. ولی سیاستگذار به دلیل اقتصاد سیاسی ایران به این مساله تن نمی‌دهد. وقتی به این مساله تن نمی‌دهند عملا این وضعیت تحمیل می‌شود.  

وی ادامه داد: این گزارش می‌گوید اگر شرکت بزرگی هستید و به گاز احتیاج دارید خودتان باید به فکر توسعه میادین باشید. همان‌طور که فولادی‌ها خودشان آب را از دریای عمان تامین می‌کنند. به نظر می‌رسد بودجه‌های عمرانی کشور در حدی نیست که این وضعیت را داشته باشیم.

شاکریان همچنین گفت: در طرح پیشنهادی که در بخش نهم گزارش هست تقریبا پیش‌بینی و توصیه شده که باید به قشرهای آسیب‌پذیر توجه شود و حتی آزادکردن قیمت انرژی باید از بنگاه‌ها شروع شود نه از خانوار و به خانوار باید مابه‌التفاوت برگردد. ما به این مورد توجه کرده‌ایم.

شاکری در پاسخ به «دنیای اقتصاد» درباره اینکه آیا اصلاح تدریجی فقط با ابزار قیمتی ملاک نظر شماست، پاسخ داد: اصلاحات اقتصادی ایران نمی‌تواند اصلاحات بخشی باشد. ما نیازمند اصلاحات جامعی هستیم و اگر یک بخش اصلاح شود بعد از مدتی اثرش از بین می‌رود اما درباره قیمت باید بگویم قیمت در اقتصاد خیلی مهم است. قیمت تخصیص را درست می‌کند، کمیابی را نشان می‌دهد و مزیت رقابتی را درست می‌کند یعنی تمام اینها در بحث قیمت نهفته است. ولی به طور کل انتظار نداریم فقط قیمت افزایش پیدا کند و اتفاق دیگری نیفتد. وقتی اقتصاد باثبات و روابط حسنه با دنیا داشته باشیم، تجارت خارجی معتدلی داشته باشیم، همه اینها به مرور زمان درست خواهد شد اما فقط یک بخش را نمی‌توان اصلاح کرد.

ضرورت اخذ تصمیمات بلندمدت

هاشم اورعی هم در ادامه این نشست گفت: معتقدم اگر مملکت قرار است درست شود باید همه‌چیز را با هم در نظر گرفت و مسلما جزایر منفصل از هم نیستند. ولی این را هم می‌گویم که یکی از جزیره‌های بزرگ بخش انرژی است، یعنی نمی‌توانم شرایطی را متصور شوم که وضعیت اقتصاد کشور سر و سامان بگیرد و برای بخش انرژی تصمیمات اصولی و بلند‌مدت گرفته نشود. اصلا نباید دنبال راهکار کوتاه‌مدت باشیم چون وجود ندارد.

وی ادامه داد: متاسفانه روند ناترازی ما فزاینده است به طوری که در چهل و چند سال اخیر متوسط روزانه مصرف بنزین از روزی ۱۲میلیون، ۱۲۰ میلیون لیتر شده است. روزهای ۱۴۲میلیونی هم در تعطیلات فروردین‌ماه داشته‌ایم. مصرف گازوئیل از ۱۰ میلیون لیتر در روز ۱۱۰ میلیون لیتر شده. مصرف پیک برق از هفت‌هزار مگابایت امسال به ۷۴ هزار مگابایت رسیده که دو سه بار رکورد زده شده است. در گاز به ۷۵۰-۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز رسیده است. وقتی تمام آمار را کنار هم می‌گذاریم کاملا آشکار است که این ناترازی فزاینده است و سیستم انرژی کشور ناپایدار است و باید فکری به حال آن کرد. وقتی خیلی سرانگشتی ارزش این انرژی مصرفی در روز را حساب کردم به عدد ۱۴۷میلیون دلار در روز رسیدم، یعنی ۳۶ درصد GDP ما ارزش انرژی‌ای است که مصرف می‌کنیم.

انرژی یک ابزار سیاستی بوده است

اورعی در ادامه به این پرسش که ممکن است اصلاح قیمتی به مرور زمان مزیت رقابتی ما در صادرات بسیاری از محصولات را از بین ببرد، پاسخ داد: انرژی یک قرص یا شربت نیست، یک پکیج باید باشد که اصلاح قیمتی حتما باید یکی از اجزای آن نسخه باشد. به عنوان مثال پیشنهاد من قبل از اصلاح قیمتی این است که دولت دستش را از این ماجرا کنار بکشد. اگر دولت از دلالی انرژی کناره‌گیری کند خود به خود شرایط اصلاح قیمتی فراهم می‌شود. دولت متاسفانه  انرژی را به عنوان یک کالای تجاری نمی‌بیند. از نظر من انرژی، برق و گاز با هندوانه هیچ فرقی نمی‌کند و یک کالاست که بازار باید تعیین کند. منتها دولت به جای نگاه به انرژی به عنوان کالای اقتصادی، به عنوان ابزار سیاسی از انرژی استفاده می‌کند که هزینه دارد.

وی ادامه داد: همه می‌گویند اگر قیمت‌ها گران شود تکلیف قشر آسیب‌پذیر چیست؟ خب همه دنیا چه می‌کنند؟ باید در مقابل افزایش قیمت انرژی از قشر آسیب‌پذیر حمایت شود. نمی‌دانم وزارت نیرو و نفت چه کاره هستند که قرار است از قشر آسیب‌پذیر حمایت کنند؟ اصلا حمایت می‌کنند؟ خیر. وقتی یارانه به این صورت پرداخت می‌شود مثل این است که یا یارانه پرداخت نکرده‌اید یا به کسی که باید، پرداخت نکرده‌اید. یارانه فی نفسه خوب است ولی مهم‌تر از آن نحوه توزیع یارانه است. از صنعت خودرو هم سال‌هاست که حمایت می‌شود ولی نتیجه‌اش را می‌بینید. بنابراین معتقدم اصلاح قیمتی باید انجام شود و اینکه آیا من تضمین می‌کنم که اگر اصلاح قیمتی انجام شود برخی شرکت‌ها ورشکسته نشوند؟ جوابش خیر است و اتفاقا آن شرکت‌ها باید ورشکست شوند. اینها از رانت انرژی استفاده می‌کنند، انرژی را که متعلق به مردم ایران است به قیمت پنج درصد قیمت واقعی در مواردی صادر می‌کنند. در واقع چون انرژی ارزان است بعضی از صادرات ما انجام نشود بهتر از انجام شدنش است.

وی گفت: باید تمرکزمان را برای مدتی از روی عرضه برداریم و تقاضا را با روش‌های خودش درست کنیم. در تمام دنیا در بازار، عرضه دنبال تقاضا می‌آید. ما باید تمرکز خود را از تقاضا به سمت سیاست‌های بهینه‌سازی ببریم. از حدود اوایل هزاره سوم وارد گذار انرژی در جهان شده‌ایم. گذار انرژی به این صورت است که چهار ویژگی بارز دارد. یکی الکتروفیکیشن یعنی برقی شدن است. به عبارت دیگر سهم برق از کل انرژی رو به افزایش است یعنی در کل یک دهه از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۱، از ۱۵ درصد ۲۳درصد شده و پیش‌بینی می‌شوند تا ۲۰۵۰ یعنی میانه قرن میلادی جاری به ۴۹ درصد برسد. یکی از ویژگی‌های گذار انرژی فعلی که در آن گام گذاشتیم بالا بردن راندمان مصرف انرژی است. معتقدم در کشورمان چیزی به نام بهینه‌سازی مصرف انرژی نه وجود دارد و نه می‌تواند وجود داشته باشد. چیزی که می‌تواند وجود داشته باشد همان چیزی است که الان داریم. مثلا در ساختمان‌های وزارت نفت، بهینه‌سازی مصرف سوخت را داریم ولی بی‌معنی هستند به این دلیل که دلیلی ندارد کسی بهینه‌سازی را با استفاده از فناوری بروز کند. مورد دیگر هم انرژی تجدیدپذیر است که پیش‌بینی می‌شود تا ۲۰۵۰ مصرف برق جهان دو برابر الان باشد، دو برابری که دو سومش از تجدیدپذیر بادی و خورشیدی تامین خواهد شد. چهارم هم استفاده از فناوری روز برای جلوگیری از آلایندگی است.

اورعی در ادامه توضیح داد: روشن است که هیچ سیاستگذاری کاری نمی‌کند که قیمت‌ها را به سمتی ببرد بدون اینکه پوشش تامین اجتماعی ایجاد کند. طبیعی است که بخش قابل‌توجهی از رانتی که در همه حوزه‌ها مثل دارو یا غذا می‌دهیم، به مردم نمی‌رسد. بنابراین حذف آنها می‌تواند فشار سیاسی نداشته باشد منوط بر اینکه خیلی هوشمندانه این حذف را انجام دهیم.

 اورعی اعلام کرد: در بازار انرژی، برق یا گاز تا ساختار بازار را ایجاد نکنیم وضعیت همین خواهد بود. ایجاد ساختار بازار راحت نیست. به نظرم اگر بخواهیم اصلاح قیمت داشته باشیم باید بازار را درست کنیم. کسی نمی‌تواند به عنوان متولی یا رئیس بازار قیمت را اصلاح کند. یکی از راه‌حل‌های بلندمدت ایجاد ساختار بازار برای انرژی است که حتما یک عده سود خواهند برد و یک عده متضرر می‌شوند منتها در بلندمدت به ثبات می‌رسیم. به نظرم تا بازار ایجاد نشود، برق و گاز به یک کالای اقتصادی تبدیل نشود، ناترازی‌ها ممکن است بدتر هم شود.