3سناریوی مذاکرات اروپایی در دوحه

وی در ادامه گفت: «محیط کنونی برای کاهش تنش‌‌‌ها مثبت بوده است.» سی‌‌‌ان‌‌‌ان همچنین به نقل از این منبع نوشت: «ایرانیان با اروپایی‌‌‌ها گفت‌‌‌وگو کرده‌‌‌اند و گفت‌‌‌وگوهای غیرمستقیمی نیز با آمریکایی‌‌‌ها داشته‌‌‌اند. این مذاکرات با حمایت قطری‌‌‌ها منجر به تحولات مثبت درخصوص بسیاری از مسائل مربوط به طرفین شده تا حرکت رو به جلوی مثبتی در رابطه با برجام و تبادل زندانیان با آمریکا ایجاد شود.» همچنین پس از این دیدار، انریکه مورا، در صفحه توییترش نوشت: «برای اتحادیه اروپا، برجام (توافق هسته‌‌‌ای) اگر تنها برنامه موجود نباشد، بهترین برنامه ممکن برای پرداختن به نگرانی‌های قانونی جامعه جهانی درباره برنامه هسته‌‌‌ای ایران در زمینه منع اشاعه تسلیحات هسته‌‌‌ای است.»

اروپا چه می‌‌‌خواهد؟

با در نظر گرفتن توییت مورا و به طور کلی رویکرد بروکسل می‌توان گفت که برخلاف آمریکایی‌‌‌ها که در خصوص برجام، سیاست ابهام را دنبال می‌کنند اما اروپا همچنان برجام را به عنوان یکی از گزینه‌های موثر در دستورکار دارد. اما دراین میان حداقل در ۹ ماه گذشته در هیچ متن و موضع‌‌‌گیری از طرف آمریکا نه تنها سخن از احیای برجام نیست بلکه حتی نمی‌‌‌گویند برجام در دستور کار نیست و موضع‌‌‌گیری‌‌‌شان کاملا مبهم است. در مقابل و همزمان با برگزاری نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نماینده اتحادیه اروپا در سازمان‌های بین‌المللی در وین بیانیه‌‌‌ای درباره نظارت و راستی‌‌‌آزمایی آژانس درباره برنامه ایران ارائه می‌کند و می‌‌‌گوید اتحادیه اروپا نسبت به برجام متعهد است اما ما متاسفیم که ایران تصمیمات لازم را نگرفته و اقدامات لازم را انجام نداده است. بر این اساس اتحادیه اروپا دو هفته پیش موضع خود را صراحتا بیان کرد و نشان داد که همچنان برجام را به عنوان یکی از راه‌های موثر در دستور کار دارد.

با این حال در گزارش سی ان ان به نقل از یک منبع مطلع، از لفظ «محدودسازی تنش» استفاده شده است. اگر این عبارت کلیدی را ملاک قرار دهیم، بنابراین موضوعات مطرح شده در مذاکره با اروپایی‌ها مانند طرف آمریکایی در حوزه محدودسازی تنش بوده است.  روزنامه «دنیای‌اقتصاد» نیز در گزارشی که روز پنج‌شنبه اول تیر ماه منتشر شد با عنوان «مذاکرات سه‌بانده ایران با غرب» به پیگیری مذاکرات در سه کانال متفاوت ولی در عین حال همسو به میزبانی کشورهای منطقه اشاره کرد. این سه کانال عبارتند از: کانال مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا، کانال مذاکرات مستقیم ایران و اروپا و کانال مذاکرات مستقیم ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی که از طریق آنها جمهوری اسلامی و غرب به دنبال مدیریت دست‌‌‌اندازهای خود هستند.

همان‌طور که اشاره شد یک باند مربوط به مذاکرات ایران و اروپاست که البته به صورت نظری مسیر جداگانه‌‌‌ای از مذاکرات با آمریکایی‌‌‌ها و جدا از آژانس است ولی در عمل این سه مسیر روی هم تاثیر دارند. با توجه به مفروضات ذکرشده می‌توانیم سه سناریو را در خصوص آینده تنش‌‌‌های هسته‌‌‌ای و احیای برجام مورد بررسی قرار دهیم؛ سناریوی محدودسازی تنش با برجام، سناریوی محدودسازی تنش بدون برجام و سوم سناریوی مذاکرات موازی واشنگتن و اروپا با تهران و اختلاف‌نظر در این دو دسته از مذاکرات.

سناریوی اول

یک سناریو این است که با توجه به مجموعه اخبار منتشر شده از یکسو آمریکایی‌‌‌ها در مسیر مذاکراتی خود سناریوی توافق موقت را دنبال می‌کنند و همزمان اتحادیه اروپا برای دوران پسا‌توافق موقت و جهت احیای برجام زمینه‌‌‌چینی می‌کند. هدف توافق موقت «محدودسازی تنش» است اما اروپا قصد دارد مسیر بعدی را پیگیری کند که همان برجام است.  درواقع در این مسیر دو بانده یک باند که همان آمریکاست، مذاکرات محدودسازی تنش را دنبال می‌کند که یکی از اجزای آن حتما هسته‌‌‌ای است که ایران احتمالا تعهد می‌دهد بالای ۶۰ درصد، غنی‌‌‌سازی نکند یا این سطح از غنی‌سازی را متوقف ‌‌‌کند. در باند دوم نیز اتحادیه اروپا برای مذاکرات هسته‌‌‌ای احیای برجام زمینه‌سازی خواهد کرد.

سناریوی دوم

سناریوی دوم به اختلاف‌‌‌نظر اتحادیه اروپا و آمریکا در مورد برجام بازمی‌گردد؛ اختلاف‌نظر نه به این دلیل که برجام شاید مفید نباشد بلکه از جنبه‌‌‌های دیگر؛ درواقع آمریکایی‌‌‌ها می‌‌‌گویند احیای برجام برای ما در دسترس نیست، زیرا بر اساس قانون موسوم به «اینارا» هر نوع توافق از این دست، باید از سد کنگره بگذرد؛ این در حالی است که جو بایدن از این تابستان می‌‌‌خواهد کمپین انتخاباتی‌‌‌اش را آغاز کند و جنگ و جدال بر سر این ماجرا این کمپین را تحت‌تاثیر قرار خواهد داد. بر این اساس برای آمریکا چنین گزینه‌ای در مقطع کنونی بسیار هزینه‌‌‌ساز است. با این حال به نظر می‌رسد از دید آمریکایی‌‌‌ می‌توان درباره چیزی شبیه به برجام بعد از انتخابات صحبت کرد.

در سطح اتاق‌های فکر نیز برخلاف اروپا در ایالات‌متحده هیچ‌‌‌نشانه‌‌‌ای درباره برجام وجود ندارد و همه بالاتفاق بیان می‌کنند که برجام سال ۲۰۱۵ قابل احیا نیست. این در حالی است که الی گرانمایه مسوول بخش ایران شورای روابط خارجی اروپا در اوج ناآرامی‌‌‌ها مقاله‌‌‌ای در واشنگتن پست نوشت و اشاره کرد که ما به یک توافق هسته‌‌‌ای نیاز داریم. با این حال در اتاق‌های فکری آمریکایی در این مدت شاهد توفان فکری درباره توافق موقت، توافق جدید، پلن سی یا پلن بی ‌دیپلماتیک بوده‌ایم که اگر چه عناوین متعددی هستند ولی همه یک هدف را دنبال می‌کنند: محدود‌سازی تنش در کوتاه‌مدت.

سناریوی سوم

سناریوی پایانی سناریویی بسیار مهم است، اما اغلب نسبت به آن غفلت می‌شود. اگر محدودسازی تنش را که سی ان ان به آن اشاره کرده است، جدی بگیریم، باید به چند نکته توجه کرد. در برجام ما حداقل با ۵ مقطع زمانی مواجه هستیم که دو مورد از آن بسیار اهمیت دارند. یک روز اجرا داریم که از اول ژانویه ۲۰۱۶ تا ۱۸ اکتبر ۲۰۲۳ است و بعد از آن دوره انتقال آغاز می‌شود. طبق برجام در این دوره انتقال چند اتفاق قرار است بیفتد. نخست آنکه ایران طبق قطعنامه ۲۲۳۱، محدودیت‌های موشکی‌‌‌اش برداشته می‌شود. نکته دوم اینکه پارلمان ایران باید پروتکل الحاقی را تصویب کند. سوم هم کنگره آمریکا باید آن دسته از تحریم‌‌‌هایی را که بر اساس قوانین کنگره تعلیق شده،بردارد. اما مساله به همین جا ختم نمی‌شود؛ نکته چهارم که به اتحادیه اروپا مربوط می‌شود این است که برخی از تحریم‌های اتحادیه اروپا در روز اجرا لغو نشدند یا تعلیق شدند، قرار است در روز انتقال این مجموعه تحریم‌هایی که تداوم داشته است، تعلیق شوند و موارد تعلیقی روز اجرا نیز لغو شوند.

اما همه چیز در روز انتقال (۱۹ اکتبر ۲۰۲۳) به گزارش جامع مدیرکل آژانس منوط است. طبق برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موظف است در طول دوره اجرا و انتقال دو گزارش مهم تحت عنوان نتیجه‌گیری جامع‌تر منتشر کند. اولین آن در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶ و پیش از لغو یا تعلیق تحریم‌ها صادر شد و طی آن مدیرکل در مورد اجرای تعهدات برجامی ایران اطمینان داد و گزارش دیگر با همین عنوان گزارش نتیجه‌‌‌گیری جامع‌‌‌تر باید قبل از ۱۸ اکتبر (مهر ۱۴۰۲) منتشر شود. روز بعد از ۱۸ اکتبر یعنی بعد از گزارش مدیرکل روز انتقال آغاز می‌شود. اما در شرایط فعلی به نظر نمی‌رسد آژانس قادر باشد چنین گزارشی را با محتویات تایید تعهدات برجامی ایران منتشر کند. بر اساس همین واقعیت ایران شاید در دوحه تصمیم گرفته باشد بر اساس توافق محدود‌سازی تنش و تعلیق غنی‌سازی۶۰درصدی یا خودداری از غنی‌سازی بالاتر از آن، امتیازاتی در حوزه تعلیق یا لغو تحریم‌های اروپایی از طرف مقابل بگیرد. (همان دسته تحریم‌هایی که قرار بود تا ۱۸ اکتبر و بر اساس گزارش نتیجه‌گیری جامع‌تر آژانس لغو یا تعلیق شوند.)

این تحریم‌‌‌های اروپایی عبارت‌‌‌هستند از: تحریم‌‌‌های فلزی که در صنایع مختلف کاربرد دارد؛ تحریم‌‌‌های نرم‌افزاری مانند نرم‌‌‌افزارهای مورد استفاده در پروژه‌‌‌های بزرگ نفت و گاز و حوزه‌‌‌های مختلف صنعتی. تحریم‌‌‌های مرتبط با فعالیت‌‌‌های هسته‌‌‌ای (کالاها، فناوری‌ها، سرمایه‌گذاری و آموزش‌‌‌های تخصصی). تحریم‌‌‌های تسلیحاتی و تحریم سوئیفت و خروج افراد، نهادها و شرکت‌هایی از لیست تحریم‌‌‌های اروپا طبق پیوست‌های ۲ و ۴ از ضمیمه۲ برجام. این تحریم‌‌‌ها، تحریم‌‌‌های مندرج در مقررات شورا به شماره ۲۰۱۲/ ۲۶۷ هستند.  بنابراین ممکن است یکی از محورهای مهم مذاکرات مورا و باقری همین تحریم‌‌‌ها بوده باشد.

یعنی باقری در ازای تعلیق غنی‌سازی۶۰درصدی یا خودداری از غنی‌سازی بالاتر از آن، از اروپا امتیازاتی گرفته که احتمالا در حوزه همین تحریم‌‌‌هاست. طبق بندهای ۲۰ و ۲۱ ضمیمه ۵ برجام، تحریم‌‌‌هایی که در روز اجرا تعلیق شده بودند در این تاریخ لغو می‌‌‌شوند و تحریم‌‌‌هایی که در آن روز تعلیق نشده بودند در این روز لغو می‌‌‌شوند. با این حال در شرایط موجود بده بستان امتیازات در قالب توافق موقت محتمل‌تر است و سناریوهای دیگر از بخت کمتری در مقایسه با «محدودسازی تنش بدون برجام» برخوردارند.