سیاستگذاری خارجی بدون توجه به توان ژئوپلیتیک و نمایش چنین قدرتی در نظام منطقه‌‌‌ای و جهانی، رویکرد شکست خورده‌ای است که جایگاه بازیگر در نظام جهانی را تضعیف کرده و یک قدرت منطقه‌‌‌ای و جهانی را به بازیگری ناتوان و بیمار در سیاست قدرت و معادلات جهانی تبدیل می‌کند. سیاستگذاری خارجی در آسیای جنوب غربی با وسعت جغرافیایی بالا و حضور قدرت‌‌‌های بزرگ منطقه‌‌‌ای و جهانی که هر کدام نیز ادعای برتری دارند، توان راهبردی و قدرت ژئوپلیتیک را به اصل اجتناب‌‌‌ناپذیر سیاستگذاری خارجی بدل کرده که هر بازیگر این منطقه را به طلب برتری ژئوپلیتیک ناچار می‌‌‌سازد.

قفقاز به‌‌‌خصوص قفقاز جنوبی طی یک دهه اخیر به‌ویژه طی ۳سال گذشته یکی از اندک مراکز مهم ستیز ژئوپلیتیک منطقه‌‌‌ای و بلکه جهانی میان قدرت‌‌‌های بزرگ بوده که بخش مهمی از تغییر نظم جهانی و شکل‌گیری نظم نوین جهانی را به خود اختصاص داده است. در جهان آشوبناک کنونی و وضعیت بحرانی قفقاز در سایه تهاجم روسیه به اوکراین و درگیری مرزی همیشگی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، تقابل ژئوپلیتیک میان قدرت‌‌‌های بزرگ منطقه مانند: ایران، ترکیه و اسرائیل در قفقاز جنوبی دنبال می‌شود که بخش مهمی از این نبرد ژئوپلیتیک به محدود‌‌‌سازی توان راهبردی ایران در دسترسی مستقیم به قفقاز و اروپا از مسیر شمال غربی ایران به‌‌‌ویژه ارمنستان در قالب طرح و اجرای دالان سیونیک یا زنگزور پیگیری می‌شود.

تلاش جمهوری آذربایجان برای شکل‌‌‌گیری کریدور زنگزور که با حمایت آشکار دولت ترکیه و پشتیبانی پنهانی اسرائیل است، تنها یک مانع بزرگ را در مقابل خود می‌‌‌بینند. مانعی که رجب طیب اردوغان بعد از سفر اخیر خود به باکو، به آن اشاره کرده و اعترافی مهم در سیاست قدرت و ژئوپلیتیک منطقه‌‌‌ای به سود ایران است. او اظهار کرده است:«باید گفت که مشکل با ارمنستان نیست بلکه مرتبط با ایران است. رویکرد ایران در اینجا هم آذربایجان و هم ترکیه را ناراحت می‌کند. در واقع باید برای آنها هم ناراحت‌‌‌کننده باشد. امیدوارم به زودی بر این مشکل غلبه کنیم. اگر آنها رویکرد مثبتی به این موضوع داشتند، امروز ترکیه، آذربایجان و ایران، چه از طریق جاده‌‌‌ و چه از طریق راه‌‌‌آهن با یکدیگر ادغام می‌‌‌شدند و شاید خط پکن-لندن نیز افتتاح می‌‌‌شد.» این اعتراف اردوغان در قالب توان راهبردی و قدرت ژئوپلیتیک ایران در محورهای زیر قابل تحلیل است:

یکم - دلخوشی به ناتوانی نیکول پاشینیان: یکی از مؤلفه‌های سیاست تهاجمی جمهوری آذربایجان و ترکیه در ماجرای کریدور سیونیک یا زنگزور را می‌توان ضعف و نابسامانی دولت ارمنستان به ریاست نیکول پاشینیان برشمرد که خود سبب موفقیت برخی سیاست‌‌‌های الهام علی‌اف و اردوغان در قفقاز شده است.پاشینیان نخست‌‌‌وزیر ارمنستان را می‌توان سیاستگذاری دانست که الگوی راهبردی مشخصی ندارد و در معادله قدرت منطقه‌‌‌ای و جهانی تنها به دنبال تضمین قدرت شخصی و تداوم دولت خویش در ارمنستان است. روند شکست‌‌‌های ارمنستان در مقابل جمهوری آذربایجان را که حتی به واگذاری امتیازات بیشتر به دولت علی اف نیز منتهی است، می‌توان در پیشینه سیاستگذاری پریشان آقای پاشینیان و عدم‌توانایی ایشان برای اداره امور عمومی ارمنستان جست‌وجو کرد. خرید جنگنده‌‌‌های سوخو ۳۰ از روسیه بدون خرید موشک‌‌‌های این جنگنده‌‌‌ها را می‌توان یک نمونه از پریشانی و ناتوانی سیاستگذاری پاشینیان دانست که پیامد آن در جنگ ۲۰۲۰ قره‌باغ و بلا استفاده بودن این جنگنده‌‌‌های پیشرفته در جنگ موجب تضعیف توان ارتش ارمنستان شد.

اعتراف پاشینیان به خرید جنگنده‌‌‌های Su-۳۰SM از روسیه اما بدون موشک‌‌‌های آن، قبل از جنگ قره‌باغ ۲۰۲۰ و البته مخفی نگه داشتن این رسوایی تسلیحاتی بیش از یک سال را می‌توان نمونه بارز نابسامانی سیاستگذاری و ضعف بزرگ دولت پاشینیان دانست که مورد استفاده دولت ترکیه و جمهوری آذربایجان قرار گرفته است. الهام علی اف و رجب طیب اردوغان به ادامه دولت پاشینیان و بهره‌‌‌گیری از ضعف‌‌‌های وی دلخوش هستند و در سایه چنین ناتوانی راهبردی ارمنستان است که ترکیه و جمهوری آذربایجان به ایجاد و افتتاح کریدور زنگزور یا سیونیک بسیار امیدوار بوده، بلکه نیات و اهداف تهاجمی‌‌‌تری در قفقاز را طراحی می‌‌‌کنند. دوم - کریدور جهانی از لندن تا پکن: یکی دیگر از نکات مهم اعتراف اخیر اردوغان به توان ژئوپلیتیک ایران در منطقه و جهان را می‌توان این جمله او که «اگر ایران رویکرد مثبتی به ایجاد کریدور زنگزور داشت، امروز ترکیه، آذربایجان و ایران، از طریق جاده‌‌‌ و راه‌‌‌آهن با یکدیگر ادغام می‌‌‌شدند و شاید خط پکن - لندن نیز افتتاح می‌‌‌شد»، جست‌وجو کرد.

اصرار دو دولت ترکیه و جمهوری‌آذربایجان بر اینکه ایجاد و فعال‌‌‌سازی کریدور زنگزور به سود منطقه و حتی ایران است، نشان می‌دهد که اردوغان و علی‌اف برای تحقق این آرمان و سیاست تهاجمی خود یعنی شکل‌‌‌گیری دالان زنگزور و قطع ارتباط زمینی ایران با ارمنستان، به دنبال فریب ایران با برخی پیشنهادها یا مشوق‌‌‌های خاص ازجمله عبور کریدور جهانی « لندن - پکن » از ایران هستند. مشوق حضور ایران در مسیر جهانی « لندن - پکن» در حالی از سوی اردوغان طرح شده است که در یک تصمیم عقلانی و اقتصادی بر پایه انتخاب عقلانی، ایران بهترین و سودآورترین مسیر برای کریدور جهانی « لندن - پکن » است و این مسیر جهانی نیازی به شکل‌‌‌گیری کریدور زنگزور ندارد. سوم - آرمان ادغام سه کشور: بخش دیگر سخنان اخیر اردوغان دارای یک نکته بسیار ریز و حساس است که به آرمان جهان ترک و شکل‌گیری ترکیه بزرگ اردوغان بازمی‌گردد.

«امروز ترکیه، جمهوری‌آذربایجان و ایران، چه از طریق جاده‌‌‌ و چه از طریق ریلی با یکدیگر ادغام می‌‌‌شوند»، این جمله اردوغان را می‌توان مؤلفه ادامه سیاست تهاجمی و آرمانی دولت ترکیه برای تصرف و اشغال جمهوری آذربایجان دانست که البته بر مناطق آذری‌‌‌نشین ایران نیز اثرگذاری داشته و این مناطق را شامل می‌‌شود.

این جمله نشان می‌دهد هدف نهایی از ایجاد کریدور زنگزور، ادغام جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران با ترکیه زیر سلطه و حکمرانی پادشاهی اردوغان است. اردوغان و علی‌‌‌اف به دنبال نوعی ادغام شمال‌غرب ایران با کشورهای خود هستند. الهام علی‌اف نشان داده است به مهره دست‌‌‌نشانده اردوغان بدل شده و در راستای نیات و اهداف اردوغان عمل می‌کند و به دنبال تحریک ایران برای شروع یک جنگ قومی و زبانی در شمال ایران است.بن‌‌‌بست بازیگران ستیزه‌‌‌جوی منطقه‌‌‌ای مانند جمهوری‌آذربایجان، ترکیه، اسرائیل و... برای ایجاد و عملیاتی‌‌‌سازی کریدور زنگزور (کریدور سیونیک )، فشار سنگینی بر سیاستگذاری خارجی تهاجمی ترکیه وارد کرده و تلاش‌‌‌های اردوغان برای احیای قدرت خود در ترکیه و منطقه را ناکام ساخته است.

این توان بازدارندگی راهبردی و قدرت ژئوپلیتیک ایران است که مانع تحقق آرزوی بزرگ اردوغان برای محاصره ایران با ایده جهان ترک، قطع ارتباط مستقیم ایران با قفقاز شده و تلاش ترکیه در سلطه بر کریدور جهانی لندن -پکن را با بن‌‌‌بست روبه‌رو کرده است.این بن‌‌‌بست سیاستگذاری تهاجمی ترکیه که دارای ماهیت ژئوپلیتیک بوده و بن‌‌‌بست ژئوپلیتیک ترکیه در شرق محسوب می‌شود، به توان و قدرت ژئوپلیتیک ایران در منطقه به‌‌‌خصوص قفقاز معطوف است، به‌خوبی در سخنان اردوغان مشخص شده و سبب اعتراف ایشان به قدرت ژئوپلیتیک ایران شده است. این موضوع را که در ایجاد دالان زنگزور و تصرف بخشی از استان سیونیک ارمنستان توسط جمهوری آذربایجان که حتی مورد پذیرش ضمنی نیکول پاشینیان نخست‌وزیر ارمنستان نیز قرار گرفته، ایران نقش مانع بزرگ و نیروی بازدارنده را ایفا می‌کند می‌توان شکست سخت و اعتراف دردآور برای اردوغان و علی‌‌‌اف قلمداد کرد که نیات و اهداف تهاجمی و گسترش‌‌‌گرایی ادغام آذربایجان ایران با جهان ترک، جمهوری‌آذربایجان و ترکیه را با بن‌‌‌بست مواجه کرده است.