کامران+کرمی+copy copy

به عبارت دیگر اگرچه پایه‌گذاری روابط استراتژیک نه مورد هدف رهبران دو کشور است و نه ماهیت رقابتی روابط چنین بستری را فراهم می‌کند، اما تهران و ریاض با درک واقع‌بینانه‌تر از تجربه یک دهه تنش فراگیر در آستانه جنگ، فرسایش نیروها و افزایش هزینه‌های به ضرر توسعه اقتصادی، به این بلوغ اولیه رسیده‌اند که دو کشور ناگزیر به داشتن یک رابطه دوجانبه نسبتا باثبات، ولو درگیر یک رابطه منطقه‌ای دستخوش تنش هستند. حفظ کانال‌های تماس دیپلماتیک که مسامحتا می‌تواند تلفن سرخ بین آمریکا و شوروی را به اذهان متواتر کند، می‌تواند ابزار مناسب‌تری برای مدیریت تنش‌ها بین دو بازیگر در منطقه دستخوش آشوب خاورمیانه فراهم کند. آنچه در طول پنج ماه گذشته و پس از عملیات 7 اکتبر به این سو رخ داد، گویای این ادراک در حال تغییر بین ایران و عربستان است که با وجود ادراکات متضاد دو کشور در مساله فلسطین و جنگ در غزه، موفق شدند تا حساسیت‌های یکدیگر را درک کرده و مانع از بازتاب آن بر روابط نوپای خود شوند.

این مدل در حال پدیدار شدن، توانسته فشارهای داخلی و منطقه‌ای بار شده از سوی متغیرها و بازیگران اخلالگر در روابط را نیز تحمل و حتی خنثی کند. از اختلافات بر سر میزبانی بازی‌های فوتبال، برگزاری مراسم حج، اختلافات بر سر میدان گازی آرش تا حملات موشکی و پهپادی حوثی‌های یمن در دریای سرخ. این تفکیک بین روابط دوجانبه از روابط منطقه‌ای را شاید بتوان مهم‌ترین دستاورد یکساله توافق ایران و عربستان ارزیابی کرد که می‌تواند مسیر پیش رو را در چشم‌انداز قرار دهد. آنچه این مسیر را تقویت می‌کند، تغییر اولویت‌ها در عربستان با تمرکز بر سند 2030 و اصلاحات اقتصادی و گشایش‌های فرهنگی-اجتماعی در عرصه داخلی و چندهمسونگری و بینامنطقه‌گرایی در عرصه سیاست خارجی عربستان است.

اولویت‌بخشی به اقتصاد با متنوع‌سازی درآمدهای دولت و توسعه گردشگری با تغییر عرصه اجتماعی وهابی شده در طول سال‌های گذشته با مساله ثبات منطقه‌ای و انعطاف در سیاست خارجی با رهایی از تله قطبیت و ائتلاف‌های دست و پاگیر و توجه به منطق سیال و پویای نظم در حال تغییر همزمان شده است. این فهم سعودی از تصویر کلان نظام بین‌الملل نقش مهمی در تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در سطح منطقه دارد. در این تصویر تعریف ایران به عنوان دشمن جای خود را به رقیب و تعریف اسرائیل از رقیب خصم به همکار نزدیک داده است. در چنین فرمولی عربستان می‌تواند ضمن مهار تهدیدهای منطقه‌ای نسبت به پیشبرد اولویت‌های خود اقدام کند. ارزش افزوده این مساله برای ایران نیز، یک عربستان کمتر چالشگر و تهدیدآمیز به‌ویژه به عنوان حامی گروه‌ها و جنبش‌های سلفی معارض است که می‌تواند ریاض را از دایره تهدیدهای وجودی برای جمهوری اسلامی خارج کند.

شکل‌گیری چنین بستری می‌تواند تعارض منافع را جایگزین تضاد منافع کند و زمینه‌ای را برای همکاری‌های منطقه‌ای کمتر حساسیت‌برانگیز فراهم کند. از مسائل مربوط به مرزهای دریایی، قاچاق سلاح، مواد مخدر که در توافق‌نامه امنیتی مورد تاکید دو طرف قرار گرفته تا تبدیل شدن به همکاری‌های زیست محیطی، آب و گرد و غبار که بحران‌های جدیدی را در آینده خاورمیانه در افق قرار داده است. اما غایب بزرگ این روابط نوپا همچنان عنصر اقتصاد و تجارت است که با توجه به تحریم‌های ایران، عدم‌ریسک‌پذیری عربستان، اقتصادهای ناهم‌تکمیل و عرصه رقابتی انرژی و معدن، نیازمند گذشت زمان، حفظ روابط دوجانبه و تغییر شرایط منطقه‌ای است.

انتظار واقع‌بینانه و به زبان گویاتر ارزش استراتژیک این توافق در حال حاضر و با گذشت یک سال از آن همچنان حفظ و تقویت یک رابطه دوجانبه باثبات و کمتر دستخوش تنش و بحران است. انتظارات زود و زیاد آن‌گونه که در ماه‌های ابتدایی احیای روابط به‌ویژه از سوی ایران وجود داشت، به نظر می‌رسد جای خود را به این ادراک واقع‌بینانه داده که ما به‌ازای این توافق و بهره‌مندی از آثار آن، حفظ توافق پکن، بازسازی روابط دوجانبه و تقویت کانال‌های تماس دیپلماتیک است.