استفان والت تمام شواهد حاکی از آن است که رییس‌جمهور جدید ایران خواهان توافق با ایالات متحده بر سر برنامه هسته‌ای این کشور است و برای مذاکره در این مورد از اختیار لازم برخوردار است. مثل روز روشن است که تندروها در ایالات متحده و اسرائیل به طرق مختلف در حال به هم زدن این احتمال هستند. در حقیقت ایالات متحده و ایران با مشکلات کلاسیکی در روابط بین‌الملل (و اشکال دیگر چانه‌زنی) روبه‌رو هستند: چطور می‌توان فهمید که چه زمانی یک ژست دوستانه، صادقانه نیز هست؟ رابرت جرویس، استاد علوم سیاسی این موضوع را در کتاب «منطق تصاویر در روابط بین‌الملل» عمیقا مورد بررسی قرار داده است و تمایز آشکاری بین «سیگنال» (اقداماتی که حاوی هیچ اعتبار ذاتی نیستند) و «شاخص» (اظهارات و اقدامات حامل شواهد ذاتی که نشان می‌دهد تصویر پیش‌بینی شده درست است) قائل شده است.

بنابراین آیا ما باید پیشنهادهای روحانی را جدی بگیریم؟ فکر می‌کنم بله. همان‌طور که در بالا اشاره کردم امکان اینکه ایران واقعا به یک توافق علاقه‌مند باشد ذاتا معتبر است، زیرا در حقیقت ما ایرانیان را به شدت تحت فشار قرار داده‌ایم. موضوعی که به همین اندازه مهم است این است که ایران اقدامات زیادی را انجام داده که بدون هزینه نبوده است.

اولا اختیار بیشتری به روحانی و محمد جواد ظریف، وزیر خارجه برای مذاکره اعطا شده است و روحانی مقاماتی را منصوب کرده است که طرفدار مذاکرات بوده و با طرف های آمریکایی خود آشنا هستند. رهبر ایران آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی خود اعلام کرد که ایران باید از خود «نرمش قهرمانانه» نشان دهد و در نتیجه اجازه خود را برای این تلاش صادر کردند و همه این اتفاقات در انظار عمومی اتفاق افتاده است و این موضوع باعث می‌شود تغییر رویه ناگهانی از سوی ایران برای این کشور دشوارتر شود.

موضوع پر اهمیت دیگر تاکید رهبر معظم ایران بر موضع روحانی مبنی بر عدم دخالت سپاه پاسداران در امور سیاسی است. این اقدام بیانگر این است که روحانی در داخل برای اقدامات آشتی‌جویانه بیشتر مخالفانی دارد. به‌طور تناقض‌آمیزی، اینکه آنها مجبور هستند بر مخالفان داخلی فائق بیایند مدرکی برای صداقت آنها است.

همچنین ایران اقدامات عملی دیگری انجام داده است که نشان دهنده علاقه آنها برای رسیدن به توافق است. آژانس بین‌المللی انرژی اتمی گزارش داده است ایران ذخیره‌سازی اورانیوم ۲۰درصد غنی شده خود را کاهش داده است و اینکه ایران هنوز همه سانتریفیوژهای نصب شده خود را اجرایی نکرده است. روحانی بر موضع همیشگی ایران مبنی بر عدم دستیابی به سلاح هسته‌ای تصریح کرده است و در صورتی که خلاف آن ثابت شود وی هزینه دیپلماتیک سنگینی برای آن خواهد پرداخت.

آیا این به‌این معنی است که توافق در آینده نزدیک عملی خواهد شد؟ نمی‌دانم. فکر می‌کنم کسی می‌تواند مطمئن باشد که این یک فرصت واقعی است. خواسته ایرانیان برای دستیابی به یک توافق صادقانه است و آنها فقط برای فریب دادن ما تظاهر به خوب بودن نمی‌کنند، اما آنها به سادگی هم شکست نمی‌خورند. رضایت برای مذاکره در شرایط خوب به این معنی نیست که آنها به سختی چانه‌زنی نخواهند کرد. بنابراین خیلی بستگی دارد که اوباما و روحانی چقدر خوب بتوانند سیاست داخلی در کشورهایشان را کنترل کنند و به ذی‌نفعان مربوطه توضیح دهند که چرا دستیابی به یک توافق تقریبا به نفع همه است.

نظر من این است که روحانی روزهای آسان‌تری را نسبت به اوباما در پیش خواهد داشت به خصوص اینکه اوباما با مخالفت جدی از سوی اسرائیل، حامیان آن در ایالات متحده و کشورهایی مانند عربستان سعودی مواجه خواهد شد. این بازیگران ترجیح می‌دهند که تهران و واشنگتن را برای همیشه در تقابل نگه دارند و مطمئن هستم که آنها هرکاری که بتوانند انجام می‌دهند برای اینکه زمان را هدر دهند و به نوبه خود این آخرین تلاش‌ها در مورد رابطه ایران و آمریکا را بی‌نتیجه بگذارند. اوباما در امور اخیر سوریه آنها را نادیده گرفت، اما وی برای اینکه از این مخمصه رهایی پیدا کند دست به دامن روسیه شد. نگرانم که این مورد به دیپلماسی ماهرانه‌تر و شجاعت سیاسی بیشتری از اینکه اوباما و کری تا به حال نشان داده‌اند، نیاز داشته باشد اما با این حال خوشحال تر خواهم شد اگر با خبرهای خوش غافلگیر شوم.

منبع: فارن پالیسی/ دیپلماسی ایرانی