رابطه ایران - روسیه یک طرفه شده است

ناصر نوبری، سفیر سابق ایران در اتحاد جماهیر شوروی سابق در گفت‌وگو با «دیپلماسی ایرانی» تاکید می‎کند که به دلیل ضعف دیپلماسی ایران، روابط روسیه و ایران یک طرفه شده و روس‎ها در رابطه با ایران هم از امکانات منطقه‎ای و بین‎المللی و هم از امکانات دوجانبه استفاده کرده‎اند؛ ‌بنابراین ما نتوانسته‎ایم مابه‌ازای متناسب آنچه آنها استفاده کرده‎اند را به‌دست آوریم. روس‌ها دست به کار شده‌اند تا جای خود را در منطقه باز کنند. ظاهر بازی بحران در سوریه حاکی از آن است که روسیه نقش محوری را در این بحران بازی می‎کند. همزمان با اتحاد میان روسیه و آمریکا برای حل سیاسی بحران در سوریه، تهران و واشنگتن هم در مسیر تنش‌زدایی از روابط مشترک قرار گرفته‌اند؛ مساله‌ای که به ظن عده‌ای می‌تواند زنگ‌های خطر را در روسیه‌ای که سال‌ها از نبود رابطه میان ایران و آمریکا بهره برده، به صدا درآورد. سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه برای دیدار با مقام‌های ایران سه‌شنبه شب وارد تهران شد. نوبری، تاکید می‌کند روس‌ها در سال‌های دوری ایران از آمریکا با بهره‌برداری از این وضعیت بسیاری از وزنه‎های منافع منطقه‌ای را به سمت خود سنگین کرده‌اند.

به نظر می‌رسد که نقش روسیه در معادلات منطقه‌ای پررنگ‌تر از پیش شده است. هم در بحران سوریه ما شاهد موفقیت روس‌ها در قانع کردن آمریکایی‌ها برای پرهیز از گزینه نظامی بودیم و هم در حال حاضر روس‌ها برای برگزاری کنفرانس ژنو ۲ پیشنهاد میانجیگری میان تهران و ریاض را داده‌اند. آیا می‌توان گفت که ما شاهد ائتلافی هر چند مصلحتی میان روسیه و آمریکا هستیم؟

البته فعلا نمی‌توان گفت در معادلات منطقه‌ای بلکه باید گفت نقش روسیه در معادلات منطقه ما پررنگ‌تر می‌شود. عامل اساسی این نقش‌یابی روسیه در منطقه ما نیز موقعیت و وضعیت خاص ایران است. وضعیت خاص ایران چنین است؛ بین توان عملیاتی ایران در منطقه و توان دیپلماسی ایران شکاف عمیقی وجود دارد. توان عملیاتی ایران در منطقه بسیار بالا است و توان بالایی نیز صرف و هزینه می‌کند و موقعیت‌های فراوانی پدید می‌آورد، اما توان دیپلماسی ایران پایین‌تر است و لذا دیپلماسی ایران قادر به بهره‌برداری سیاسی لازم از آن موقعیت‌ها در معادله‌سازی‌های سیاسی منطقه‌ای و بین‌المللی نبوده است؛ بنابراین روس‌ها با فرصت‌طلبی و هنرمندی حرفه‌ای از این خلأ استفاده می‌کنند و سوار موقعیت‌های به وجود آمده از امکانات و عملیات ایران می‌شوند. روس‌ها پس از فرو پاشی شوروی و عراق عملا از منطقه خارج شدند و آمریکا با ورود به عراق و افغانستان در حقیقت یکه‌تاز اصلی منطقه شد و در این میان ایران در منطقه به‌تنهایی در برابر آمریکا مقاومت کرد. از وقتی که روسیه با محوریت پوتین خود را جمع‌وجور یا خود را پیدا کرد، متوجه شد که هر چه دوستی با غرب کند، نهایتا استراتژی آمریکا در تجزیه و خرد‌سازی روسیه تغییر نخواهد کرد. بر این اساس مجددا به بازسازی موقعیت خود در منطقه معطوف شد؛ البته نه با روش اتحاد شوروی و هزینه مستقیم خود در مناطق؛ بلکه سعی کرد استراتژی رقابت منطقه‌ای با آمریکا را با هزینه عناصر منطقه‌ای شکل دهد. در خاورمیانه موقعیت و امکانات و توان بالای عملیاتی ایران و ناتوانی دیپلماسی ایران در بهره‌برداری سیاسی از آن، برای این استراتژی روسیه بهترین فرصت را فراهم کرده است. درواقع روس‌ها مترصد تشدید و بحرانی شدن رقابت‌های ایران با طرف‌های مقابل در منطقه هستند تا با حربه میانجی و صلح‌سازی خود را وارد معرکه کنند و از این میان برای خود موقعیت‌سازی می‌کنند و دوباره وارد منطقه می‌شوند.

رابطه روسیه با کشورهای عربی منطقه را چگونه ارزیابی می‌کنید ؟ روس‌ها اعتقاد دارند که ژنو ۲ بدون نزدیک شدن دیدگاه ریاض - تهران به هم به موفقیت نخواهد رسید و بر همین اساس پیشنهاد میانجی‌گری در این میان را داده‌اند. آیا روسیه در میان اعراب از چنین جایگاهی برخوردار است؟

خیر، روسیه حتی در دوران ابرقدرتی شوروی در میان اعراب خلیج‌فارس جایگاهی نداشته است. اکنون تشدید اختلاف و تنش میان تهران و ریاض و ضعف دیپلماسی ایران دوباره بهترین فرصت را برای روسیه پدید آورده تا با نشان دادن و بالا بردن برگ ایران، خود را به عنوان میانجیگر بین ایران و عربستان وارد معادلات خلیج‌فارس کند و از آن طریق خود را به شیوخ خلیج‌فارس نزدیک گرداند.

برخی تحلیلگران منطقه‌ای ادعا می‌کنند که اعراب با بیم از نزدیکی میان تهران - واشنگتن به دنبال متحدی منطقه‌ای‌تر برای خود هستند و این گزینه مناسب می‌تواند روسیه باشد. آیا روسیه می‌تواند جای آمریکا را برای متحدان قدیمی واشنگتن در منطقه بگیرد؟

به طور سنتی و ذاتی، روسیه نمی‌تواند جای آمریکا را بین شیوخ خلیج فارس بگیرد و شیوخ صرفا برای حساس کردن و اعمال فشار بر آمریکا از یک طرف و تضعیف ایران از طرف دیگر مانور نزدیکی به روسیه را به نمایش می‌گذارند؛ بنابراین برای شیوخ، روسیه، صرفا یک برگ بازی است تا یک همکار استراتژیک. از طرف دیگر روسیه توان جایگزینی آمریکا را ندارد.

آیا با توجه به نزدیکی میان روسیه و آمریکا در بحث امحای تسلیحات شیمیایی می‌توانیم ادعا کنیم که واشنگتن خسته از کارزارهای خاورمیانه به نوعی در حال تقسیم مسوولیت با روس‎ها در منطقه و واگذاری برخی پرونده‎ها به این کشور است؟

به نظر من غرب به رهبری آمریکا از ابتدا هم با هدف وارد شدن به یک کارزار جدی، ماجرا را شروع نکرد. آنها خوب می‎‏دانند بازی با آتش در این نقطه بسیار حساس به‌سادگی قابل‌کنترل نیست و نمی‌توان یک سناریوی مطمئن و معین و قابل‌کنترل برای ابتدا تا انتهای چنین جنگی در چنین نقطه‌ای را نوشت. بازی مخالفت پارلمان انگلیس با دولت یک سناریوی از پیش طراحی شده توسط خود سردمداران بود که همین ماجرا، فرصت بازی اوباما با کنگره را نیز ایجاد کرد. آنها به دلیل به‌هم خوردن توازن در سوریه به‌ویژه با وارد شدن حزب‌الله خواستند با این مانور دوباره موازنه را برگردانند و با امتیازگیری در خصوص سلاح شیمیایی که بیش از همه نگران اصلی‌اش اسرائیل بود، تعادل نسبی برقرار شد. روسیه هم با هوشیاری براساس همان سیاستی که ذکر کردم هنرمندانه و به موقع وارد معرکه شد و برای خود جایگاه‌سازی بین‌المللی کرد.