تشدیدشوندگی در این جنگ جنبه مرکزی دارد، چراکه شیوه‌‌‌‌ای است که پوتین توسط آن شکست را به پیروزی تبدیل می‌کند. اولین موج حمله او به اندازه نقشه‌‌‌‌ای که کشیده بود ناقص است، درست مانند تلاش‌‌‌‌های اولیه‌‌‌‌اش برای اغوا کردن اوکراین. به نظر می‌رسد پوتین به پروپاگاندای خودش مبنی بر اینکه قلمرویی که به آن حمله کرده یک کشور واقعی نیست اعتقاد دارد. حملات اولیه که با هلیکوپترها و یورش توسط واحدهای سبک مسلح انجام شد، برای دشمنی طراحی شده بود که تصور می‌شد از داخل فرو می‌‌‌‌ریزد. ولی روح اوکراینی زیر آتش شکوفا شد. رئیس‌جمهوری ولادیمیر زلنسکی به یک رهبر جنگی تبدیل شده است.  پوتین آنقدر از سقوط زودهنگام اوکراین مطمئن بود که مردم‌‌‌‌اش را برای آن آماده نکرد. به برخی از سربازان گفته شده بود که در حال تمرین هستند یا از آنها به عنوان آزادی‌‌‌‌بخش تجلیل خواهد شد.پوتین معتقد است که غرب همیشه او را در خود جای می‌دهد. در واقع، جنگ اوکراین الهام بخش راهپیمایی‌‌‌‌هایی در پایتخت‌‌‌‌های اروپایی بوده است. دولت‌‌‌‌های غربی تحریم‌های سختی علیه مسکو اعمال کرده‌‌‌‌اند. آلمان که یک هفته قبل برای ارسال هر چیزی کشنده‌‌‌‌تر از کلاه ایمنی شرایط تعیین می‌کرد، در حال ارسال سلاح‌‌‌‌های ضدتانک و ضدهوایی است و دهه‌‌‌‌ها سیاست‌‌‌‌اش مبنی بر رام‌‌‌‌کردن روسیه با تعامل با آن را نقض کرده است. پوتین در مواجهه با این تغییرات در حال تشدید جنگ است. او در حال حرکت برای محاصره شهرهای مهم اوکراین است و از سلاح‌‌‌‌های سنگین استفاده می‌کند. جهان باید رودرروی پوتین بایستد و باید نشان دهد که پوتین قصد دارد از منابعی استفاده کند که او را قادر به جنگ افروزی می‌سازد؛ حتی اگر برای اقتصادهای غربی هزینه‌بر باشد. تحریم‌هایی که پس از ضمیمه کردن کریمه در ۲۰۱۴ علیه روسیه اعمال شد مملو از راه‌‌‌‌های فرار و مصالحه بود. به طوری که به جای منصرف شدن، کرملین به این نتیجه رسید که می‌تواند با بخشش به راه خود ادامه ‌دهد. بالعکس اما تحریم‌های اخیر که در ۲۸فوریه اعمال شد، روبل را تضعیف کرد و نوید فلج کردن سیستم مالی روسیه را می‌دهد. خطر تشدید جنگ این است که می‌تواند به آسانی به معیاری تبدیل شود برای اینکه چه کسی آماده‌‌‌‌تر است. جنگ‌‌‌‌های اخیر نامتقارن بوده‌‌‌‌اند.

القاعده و داعش مرتکب هر جنایتی می‌‌‌‌شدند ولی قدرت‌‌‌‌شان محدود بود. ولی حمله به اوکراین متفاوت است؛ چراکه پوتین می‌تواند تا آرماگدون (جنگ نهایی خیر و شر) پیش برود و می‌‌‌‌خواهد جهان باور کند برای آن آماده است. استفاده از سلاح هسته‌‌‌‌ای در میدان نبرد توسط پوتین مطمئنا بعید است، ولی غیرممکن نیست. به هر حال او به تازگی به کشور همسایه‌اش حمله کرده است، بنابراین جهان باید او را منصرف کند.

ولی غرب چگونه می‌تواند بدون ویرانی جلوی پوتین را بگیرد؟ تنها زلنسکی و مردم‌‌‌‌اش می‌توانند تصمیم بگیرند تا کی می‌خواهند به جنگ ادامه دهند. تحریم نفت و گاز می‌تواند اقتصاد روسیه را بیشتر تضعیف کند. طرفداران اوکراین می‌توانند سلاح‌‌‌‌های بیشتر و بهتری ارسال کنند. ناتو نیز می‌تواند نیروهای بیشتری را در کشورهای مرزی خود مستقر کند. دیپلماسی هم مهم است. در طول مذاکرات صلح این هفته در بلاروس روسیه هنوز درخواست‌‌‌‌های غیر‌قابل قبولی را مطرح می‌کرد، ولی مذاکرات باید ادامه پیدا کند، چرا که به جلوگیری از یک جنگ فرسایشی کمک می‌کند. اتحادیه اروپا در مورد پذیرش پناهندگان اوکراینی خوب عمل کرده است. یک پناهگاه می‌تواند دست مذاکره‌‌‌‌کنندگان اوکراینی را باز کند، همان‌طور که عضویت در اتحادیه اروپا این‌کار را انجام می‌دهد. چین و هند هنوز از محکوم کردن پوتین سرباز زده‌‌‌‌اند اما با شدیدتر شدن حملات مسکو آنها نیز ممکن است قانع شوند برای منصرف کردن او تلاش کنند. کارهایی هم باید در روسیه انجام شود.