استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

فصل ۹ /  هنریِ عربستان

دوشنبه، ۵ نوامبر۱۹۷۳، رباط. ساعت ۹:۱۵صبح، هواپیمای بوئینگ۷۰۷ نیروی هوایی ایالات‌متحده که حامل وزیر امور خارجه بود، زیر باران نمناک پایگاه نیروی هوایی «اندروز» به مقصد رباط، مراکش، به پرواز درآمد. رباط اولین توقف در سفری ۱۰روزه به ۹کشور بود که در ژاپن به پایان می‌رسید و البته توقف‌هایی هم در تونس، مصر، اردن، عربستان سعودی، ایران، پاکستان و چین داشت. این هواپیما اولین بار در زمان دولت کندی به‌عنوان «ایر فورس وان» راه‌اندازی شد. بدنه آن با یک نوار متمایز به رنگ آبی کمرنگ، سقف آن سفید و زیر شکم آن فیروزه‌ایِ مایل به سبز است که نام «ایالات‌متحده آمریکا» بر قسمت سفیدرنگ حک ‌شده و روی دُم آن هم پرچم آمریکا نقش بسته است. دو هفته پس از اولین پروازش، در ۲۲نوامبر۱۹۶۳، این هواپیما رئیس‌جمهور کندی را به دالاس برد و تابوت او را همراه با بیوه‌اش، ژاکلین کندی، به واشنگتن آورد. معاون رئیس‌جمهور، لیندون جانسون، قبل از بلند شدن از دالاس در این هواپیما سوگند ریاست‌جمهوری را ادا کرده بود.

این هواپیما همچنین از سوی نیکسون و کیسینجر در اولین بازدیدشان از چین در فوریه۱۹۷۲ مورداستفاده قرار گرفت. پس‌ از اینکه یک بوئینگ۷۰۷ جدید جایگزین آن به‌عنوان «ایر فورس وان» در دسامبر۱۹۷۲ شد، آن هواپیما به «ماموریت‌های هوایی ویژه» SAM (یا ۸۶۹۷۰)، هواپیمای پشتیبان، در دسترس برای سفرهای کیسینجر به‌عنوان وزیر امور خارجه تبدیل شد. در روزگار کیسینجر، «ایر فورس تو» با کابینی ساده درست در پشت کابین خلبان پیکربندی شده بود که تخت، میز و تلفن ایمن برای او فراهم می‌کرد.

پشت آن یک «اتاق کنفرانس» کوچک با میزی به شکل کلیه بود که کیسینجر می‌توانست با کارمندان ارشد خود مشورت کند و از اخبار رسانه‌ها مطلع شود. پشت آن دو کابین، نیمکتی بود که جای نشستن برای کارکنان ارشدِ وزیر فراهم می‌کرد و صندلی‌هایی در دو طرف میزهای ثابت برای دبیرخانه اجرایی چیده شده بود که تمام پیام‌های ورودی و خروجی و همچنین تهیه‌ی بولتن‌های توجیهی وزیر را مورد رسیدگی قرار می‌داد. این محل، مرکز فعالیت و خوش‌مزگی و شوخی بود که معمولا «جو سیسکو» در سفرهای خاورمیانه‌ای کیسینجر بساط شوخی را به‌دست می‌گرفت. او به سرعت به کانون طنز و شوخی تبدیل شد که کیسینجر چندان خوشش نمی‌آمد.

در عقب هواپیما، روزنامه‌های مسافرتی در صندلی‌های مخصوص «کالسکه مانند» قرار داشتند. حداقل در دوره کلینتون، تفکیک جدی مطبوعات و کارکنان وجود داشت؛ هیچ‌یک از ما نمی‌توانستیم برگردیم و با آنها صحبت کنیم. سخنگوی مطبوعاتی که گهگاه یک کارشناس حوزه‌ مربوطه به کمکش می‌آمد، تنها کسی بود که می‌توانست چنین کند [به عقب برگردد و با آنها صحبت کند]. بااین‌حال، کیسینجر پس از هر توقف، شخصا درحالی‌که به «یک مقام ارشد در حال سفر با پست وزارتی» مبدل شده بود، مطبوعات را تورق می‌کرد. همراه او در اولین سفر به عربستان، دستیاران خاورمیانه‌ای‌اش - سیسکو، هال ساندرز، و روی آترتون - و کارکنان شخصی‌اش، از جمله «پیتر رادمن»، «ال.پل جری برمر»، «گال هاجز» و «رابرت جی.مک‌کلاسکی»، (سخنگوی مطبوعاتی‌اش) حضور داشتند.

گروهی مطبوعاتی که برای اولین بار کیسینجر را در سفرهای خارجی‌اش همراهی می‌کردند متشکل از چهارده خبرنگار بودند از جمله: «ماروین کالب» از سی‌بی‌اس؛ «تد کوپل» از اِی‌بی‌سی؛ «ریچارد والریانی» از ان‌بی‌سی؛ «برنارد گورتزمن» از نیویورک‌تایمز، «مرلین برگر» از واشنگتن‌پست و «بری شواید» از آسوشیتدپرس و سه گروه فیلم‌برداری. اغلب این روزنامه‌نگاران یهودی بودند و بنابراین، از نظر نیکسون، اعضای «کابال» رسانه‌ای بودند که مصمم بودند به ریاست‌جمهوری او پایان دهند. باوجوداین، اعزام آنها به همراه کیسینجر اقدامی حساب‌شده از سوی کاخ سفید برای ایجاد سرفصل‌های مثبتی بود که ممکن است افکار عمومی را از گزارش‌های روزانه درباره مشکلات واترگیتِ در حال گسترش نیکسون منحرف کند.

بااین‌حال، این امر همچنین به ارتقای شهرت کیسینجر به هزینه‌ رئیس به‌شدت حسودش کمک می‌کند و فشار بیشتری را بر او وارد می‌کند تا پیشرفتی در درگیری اعراب و اسرائیل ایجاد کند. کیسینجر رابطه‌ای دوستانه و آماده با این روزنامه‌نگاران داشت. او با بینش‌های تحلیلی و قیاس‌های تاریخی‌اش آنها را خیره می‌کرد و درعین‌حال ماجراهایی را که مطابق با اهدافش بود برای آنها تعریف می‌کرد. آنها آماده بودند تا او را اغوا کنند؛ زیرا احساس می‌کردند در حال ارائه گزارشی تاریخ‌ساز هستند. باوجوداینکه آنها می‌دانستند که اغلب به دور خود چرخانده می‌شوند، باز هم کپی عالی‌ای ارائه می‌کرد. کیسینجر بعدها در موفقیت ماموریت‌هایش به آنها اشاره کرد و امیدوار بود که در بحبوحه نمایش واترگیت، کشورشان همچنان بتواند کاری را که آنها می‌توانستند به آن افتخار کنند، انجام دهد. او از آنها «حمایت اخلاقی...در چند لحظه‌ی حساس» به‌دست آورد.

مراکش از این امتیاز برخوردار است که اولین کشور در جهان بود که در سال۱۷۸۶ با ایالات‌متحده روابط دیپلماتیک برقرار کرد. رهبر این کشور هنگام دیدار کیسینجر، ملک حسن دوم، چهل‌وچهارساله بود، مردی کوتاه‌قد، کچل و دارای پوستی زیتونی که معمولا یک کت‌وشلوار ابریشمیِ فرانسویِ نفیس می‌پوشید، همیشه به سیگاری که میان انگشتان ظریفش نگه می‌داشت، پُک می‌زد. اگرچه او در نگاه اول به‌عنوان یک شیک‌پوش اروپایی در اندازه‌ای جیبی [کوچک] شناخته می‌شد، اما از موقعیت رهبری ویژه‌ای در جهان اسلام برخوردار بود. حسن دوم به‌عنوان حاکم یک کشور عربی که دور از کانون درگیری اعراب و اسرائیل قرار داشت و توسط اقیانوس اطلس از ایالات‌متحده جدا شده بود، خود را به‌عنوان پلی بین غرب و خاورمیانه مطرح کرده بود.