به گزارش خبرآنلاین، سید حسین موسویان پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون و معاون پیشین سیاست خارجی دبیرخانه شورای امنیت ملی ایران در تازه ترین یادداشت خود در سایت لوبلاگ، اظهارات و سخنان اخیر ترامپ دربارۀ ایران را مورد بررسی قرار داده است. در این یادداشت آمده است: 

ترامپ بعد از جلسه اخیر با فرمانده هان نظامی آمریکا راجع به ایران و کره شمالی گفت " این آرامش قبل از طوفان است". او از فرماندهان نظامی اش خواسته که هرچه سریعتر طرح جامعی درمورد گزینه حمله نظامی تهیه کنند. ترامپ در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل خود کره شمالی را تهدید به نابودی کرد و برجام را یکی از بدترین توافق های یکجانبه تاریخ خواند.

مذاکرات قدرتهای جهانی با ایران سالهای متمادی طول کشید تا از طریق دیپلماسی مدیریت شد و جامعترین سند تاریخ مذاکرات عدم اشاعه هسته ای حاصل شد که شامل کاملترین سیستم شفافیت و بازرسی برنامه هسته ای در جهان است.

در حالیکه جامعه جهانی نگران امکان وقوع جنگ هسته ای آمریکا و کره شمالی است این سئوال مطرح است که آیا برجام میتواند الگوی حل بحران هسته ای کره شمالی باشد یابرعکس، آیا سیاست فشار ترامپ، موجب خواهد شد که ایران مسیر کره شمالی را به عنوان بازدارندگی در مقابل تهدیدات آمریکا انتخاب کند؟ مرکل صدر اعظم آلمان در همین رابطه گفته است: "توافقنامه هسته ای ایران می‌تواند به الگویی برای حل مساله کره شمالی نیز تبدیل شود". درعین حال موگرینی گفت: " ایران و کره شمالی کاملا با یکدیگر متفاوت هستند".

ایران و کره شمالی و موضوع هسته ای این دو در وضعیتی متفاوت هستند. ایران علیرغم همه تهدیدها، فشارها و تحریمهای آمریکا و سایر ابرقدرتها در طول چندین دهه، عضو معاهده عدم اشاعه سلاحهای هسته ای (ان پی تی) باقی مانده، بمب هسته ای ندارد، در طول چهارده سال به آژانس بین المللی انرژی هسته ای اجازه داد گسترده ترین بازرسی های تاریخ آژانس را داد، هیچ نشانه ای از انحراف در برنامه هسته ای اش به سمت بمب هسته ای یافت نشد، هیچگاه میز مذاکرات هسته ای را ترک نکرد، عضو همه معاهدات اصلی سلاحهای کشتار جمعی است، در عالیترین سطوح مذهبی نیز فتوای حرمت کلیه سلاحهای کشتار جمعی را اعلام نموده، موشک با قابلیت حمل سلاح هسته ای ندارد و حتی زمانیکه توسط صدام مورد حملات سلاحهای شیمیایی قرار گرفت، به خاطر اعتقادات مذهبی مقابله به مثل نکرد.

اما کره شمالی معاهده ان پی تی را ترک کرده، بمب هسته ای ساخته، توان موشکی حمل سلاحهای هسته ای دارد، هیچ قید مذهبی ندارد ضمن اینکه ابایی هم در استفاده از سلاح هسته ای علیه دشمنانش ندارد. لذا من با خانم موگرینی موافقم که گفت: من به ویژه دوست ندارم که بین موقعیت ایران و کره شمالی شباهتی قائل شوم؛ نظام‌های سیاسی این دو بسیار متفاوت هستند. تاریخ‌های این دو کشور بسیار متفاوت هستند. این دو کشور کاملا متفاوت از یکدیگر هستند. من فکر نمی کنم که این خدمت خوبی به واقعیت تاریخی و موقعیت کنونی باشد که میان این دو کشور شباهت قائل شویم. در عین حال دیدگاه صدراعظم آلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا که مدل حل بحران هسته ای ایران میتواند راهنمای حل بحران هسته ای کره شمالی ازطریق دیپلماسی باشد.

آمریکا از سال ۱۹۸۰ که جمهوری اسلامی در ایران شکل گرفت با هرگونه تاسیسات هسته ای صلح آمیز از جمله نیروگاه هسته ای در ایران مخالفت کرد و حتی سوخت راکتور تهران را که خود درسال ۱۹۶۷ ساخته بود را نداد. تحریمهای آمریکا باعث شد که ایران برای تامین سوخت مورد نیاز خود، در سال ۲۰۰۳ به غنی سازی دست یافت. تنها در این مقطع آمریکا عقب نشینی کرد و تکنولوژی صلح آمیز هسته شامل نیروگاه و سوخت را به شرط انصراف ایران از غنی سازی پذیرفت.

از ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۳ آمریکا فشار و تحریم را به اوج رساند و ایران هم ظرفیت و سطح برنامه هسته ای خود را به حدی افزایش داد که به نقطه گریز رسید. نگرانی آمریکا و اسراییل از عبور ایران از نقطه گریز مهمترین دلیلی بود که آمریکا به دیپلماسی پیوست و حاضر به پذیرش غنی سازی و رفع تحریمهای ایران شد. درسال ۲۰۱۳ آمریکا مجبور به عقب نشینی و حاضرشد درصورت بازگشت ایران از نقطه گریز، غنی سازی ایران را بپذیرد. لذا معامله ای برد-برد صورت گرفت که اساس آن برمبنای توقف افزایش تحریمها درمقابل توقف عبور ایران از نقطه گریز و رفع تحریمهای ایران درمقابل رفع خطربمب هسته ای بود.

اشتباه آمریکا درمورد ایران راجع به کره شمالی عینا تکرار شده است. هرچه آمریکا فشار و تحریم را گسترش داده، کره شمالی نیز توان موشکی و بمبهای هسته ای خود را افزایش داده است. ادامه این روند خطر جنگ را افزایش داده است. لذادر گام اول ضروری است که آمریکا دیپلماسی واقع بینانه را جایگزین افزایش تهدید و فشارکند.

درس دوم از موضوع ایران بکارگیری دیپلماسی چندجانبه گرایی بود. هرپنج قدرت جهانی باضافه آلمان موسوم به گروه۱+۵ حضورو مشارکت فعال داشتند. درمورد کره شمالی هم آمریکا باید یکجانبه گرایی را کنار گذاشته و پنج قدرت جهانی مسئولیت مشترک مذاکرات را عهده دار شوند.

سومین موضوع کلیدی که منجر به برجام شد این بود که مذاکره کننده گان درابتدا روی اصولی توافق کردند که آخر خط را برایشان روشن کرد. رفع تحریمها و پذیرش غنی سازی ایران درمقابل بمب صفر و شفافیت حداکثری. اصولی که درمورد کره شمالی میتواند واقعگرایانه باشد این است که کره شمالی اولا: به عضویت معاهده ان پی تی برگردد،

ثانیا: آزمایشها وتوسعه توان موشکی و هسته ای خود را متوقف کند،

ثالثا: معاهده منع آزمایشهای هسته ای راامضاء کند و رابعا: به مذاکرات خلع سلاح و یک پیمان امنیتی مشترک با کره جنوبی و ژاپن بپیوندد تا سایه جنگ ازشبهه جزیره کره دورشود. متقابلا قدرتهای جهانی کره شمالی هسته ای را بپذیرند، تحریمهای اعمال شده مرتبط با موضوع هسته ای علیه کره را بردارند وتضمینهای امنیتی لازم برای احترام به تمامیت و حاکمیت کره شمالی را بدهند.

نهایتا هم همچون برجام، توافق نهایی با کره شمالی بصورت قطعنامه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برسد تا به عنوان تصمیم بالاترین مرجع سیاسی-امنیتی جهانی، ضمانتهای اجرایی لازم را به طرفین مذاکره بدهد. ناگفته پیداست که اگردولت ترامپ برجام را زیر پا بگذارد، این به معنی مرگ دیپلماسی برای حل بحران هسته ای کره شمالی خواهد بود زیراهیچ دلیلی برای کره شمالی و ایران وجود نخواهد داشت که به آمریکا و حتی شورای امنیت سازمان ملل اعتماد کند ضمن اینکه مشوقی برای ایران خواهد بود که مسیر هسته ای کره شمالی را به منظور مقاومت دربرابر سیاستهای تقابلی آمریکا، انتخاب کند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.