دو شب پیش، محمدحسین مهدویان، کارگردان «لاتاری» مهمان رضا رشیدپور در برنامه «هفت» بود. پس از ‌این برنامه، هادی حجازی فر، بازیگر فیلم با لحنی تند و کم سابقه با اشاره به آنچه تعریف «داستان کامل و ریز فیلم اکران نشده» ‌توسط رضا رشید پور خوانده، در اینستاگرام خود نوشت: «از حسین مهدویان به شدت ناراحتم که چرا با پشت دست نزد توی دهن ‌مجری پرت و بی اطلاع صبحگاهی برنامه» و در نهایت رشیدپور را با الفاظی مانند «بلاهت و بی سوادی» توصیف کرد. ‌مهدویان هم زیر پستش پاسخ داد: «من معذرت میخوام. باید می زدم واقعا. زیادی خواهش کردم.»‌

عوامل اصلی فیلم (رضویان و مهدویان) از حامیان جوان و جویای نام و هم مجریان تئوری سوخته ی "تقسیم وظیفه" هستند! یکی با سطحی نازل از فهم سیاسی، داعیه اصولگرایی دارد و دیگری حامی اصلاح طلبیست! این زوج خودشیفته اما به یک قاعده داعیه دار فهم و کمالات در تخیل پردازی اند؛ بی آنکه برای دیگران، مختصر عقلی قائل باشند ! اگر از چیستی و علل این اختلال بگذریم، باید هشدار داد که این خصیصه خطرناک، می تواند به سادگی در میان مدت، به زیر مجموعه نیز سرایت کند! چندان که چنین نیز شد و برخی عوامل، وخیم ترین نوع این ویروس را از آن خود کردند!

اینان اما پروسه "پسا تولید" تا "اکران" را با عملیات روانی کودکانه ای طرح ریزی کرده اند! با همان سطح نازل از فهم سیاسی و داعیه سواد رسانه ای! مثل جنجال سخیف و تصنعی رسانه ای در اختتامیه جشنواره فجر گذشته! همین جماعت حالا میخواهد بازی تکراری خود را دوباره ایفا کند! از یک مصاحبه ی ساده تلویزیونی با رضا رشیدپور در برنامه هفت، بنای ساخت یک جنجال تمام عیار به سود منافع خود را دارند! بازیگر نوشهره اش نیز به میدان آمده ؛ چنان در نقش کلیشه شده ی خود فرو رفته که با همان ادبیات و گفتار، به مجری برنامه تاخته و گفته چرا اقای نوکارگردان در دهان رشیدپور نکوفته! مهدویان هم کامنت گذاشته و تایید کرده که باید در دهان رشیدپور میزده!

حالا نوبت به قطب دیگر عالم امکان می رسد! همانی که مهمترین افتخارش تقسیم بندی ملت به دو گروه ٩٦ و ٤ درصدیست که همراه با رییس شکست خورده اش، یکی از مسببین عصبانیت این روزهای مردم است! او دعوای فیلم سرسری و در طراز خویش را به صداوسیما و بی بی سی وسی ان ان کشانده تا در ادامه ی عملیات رسانه ای نازلش، "لاتاری" را رو آورد. و اخر سر با ادبیاتی کوچه بازاری، به برنامه هفت تاخته و گفته چرا وسط مصاحبه، رشیدپور موضوع فیلم را لو داده ؟! سوال مردم و نگارنده اما ساده است؛ چرا فیلم را به جشنواره آوردید؟! چرا در مصاحبه تلویزیونی شرکت کردید؟! تصور می کنید قرار بود با شرکت فیلم در جشنواره و حضور در مصاحبه تلویزیونی، تنها شنونده ی مداحی و تمجید اثر خود باشید؟! توقع دارید شو ساده لوحانه رسانه ای تان را تحمل کنند و از خط داستان هم سخنی نگویند؟! نقد هم نکنند که نکند داستان لو رود؟! یاللعجب از این نوهنرمند و نوسرمایه گذارانی که با بودجه های خاص، عنوانی چنین را تصاحب کرده اند!

آن هم چه فیلمی! نگارنده تا به امروز به هیچ فیلم جدی و غیرکمدی، این چنین نخندیده و اشک قهقهه، از چشمانش سرازیر نشده بود! داستان قتل یک دختر که نهایتاً منتج به ورود نامزد دختر و سوپرمن همه فن حریفِ قمه به دست در خیابنهای دبی میشود! تا اینجای داستان، آنقدرها هم بد نیست که لبخندِ تمسخر بر لبان مخاطب بنشیند! در انتهای داستان کش داده و طویل المدت اما، فیلم با یک کمدی تمام عیار گروگانگیری پایان می پذیرد ! وسط این کمدی باورنکردنی هم، یک جمله کلیشه ای نچسب از خلیج فارس بر زبان می آورند! و بعد تهیه کننده ٤ درصدی می گوید، بابتش فحش خوردیم؟! مگر فیلم را در عربستان سعودی ساخت و اکران کرده اید که فحشش را خوردید؟! قرار است بابت همین تک جمله کلیشه ای در انتهای این کمدی نابخردانه، لوح تقدیر عزت ملی هم دریافت کنند و بعد هم از حاشیه ی این دیالوگ ماندگار ملی!! امداد غیبی دیگری برای ساخت یک کمدی شیرین نصیب شود؟!

دست آخر، ظاهراً وقتی عوامل فیلم دیده اند سکانس پایانی و نتیجه بخش فیلم زیادی کمدی از آب درآمده، تغییر استراتژی دادند و از اساس منکر داستان شدند و اثر را اساساً یک فیلم کلیشه ای و شعاری عامدانه خواندند! اما نفهمیدند که شعار و نشان هم چارچوب و قلمرویی دارد! نه چون تفسیر سبکسرانه از "شاهنامه" و سطح دریافت حضرات از معنای "فاشیسم"! که گویی گستره ی معنایی آن تا عمق بی سوادی حضرات نیز، قابل ردیابی نیست!

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.