امحای 1700 تن سیب‌زمینی یکی از خبرهای جنجالی طی روزهای اخیر بود که در صدر توجه مسوولان و کارشناسان اقتصادی قرار گرفت.


در این رابطه در بین رسانه‌های مختلف دیدگاه‌های مختلفی نیز دیده شد. از آنجا که این بحث به جامعه کشاورزی برمی‌گردد و ممکن است در برخی دیدگاه‌ها، تولید‌کنندگان کشاورزی به دلایل مختلف از جمله عدم برنامه‌ریزی برای تولید محصولات کشاورزی، بالا بودن قیمت تمام شده یا نداشتن انگیزه تولید محصول مرغوب مورد سرزنش قرار گیرند و مقصر قلمداد شوند، توجه به مطالب زیر ضروری است. در حال حاضر، کشور ما از مرحله «کشاورزی معیشتی» که در آن کشاورزی برای رفع احتیاجات و تامین مواد غذایی کشاورز و خانواده‌اش انجام می‌گیرد فاصله گرفته و تقریبا همه کشاورزان (حداقل آنهایی که سهمی در تولید بازار دارند) محصول خود را برای عرضه در بازار کشت می‌کنند و نه صرفا برای مصرف خانواده. این موضوع به طور ویژه‌ای در مورد محصول سیب‌زمینی صدق می‌کند. هدف یک کشاورز از تولید محصول سیب‌زمینی فروش در بازار و کسب سود است. بنابراین، کشاورزان (تولید‌کنندگان کشاورزی) به عنوان مدیران یک بنگاه اقتصادی مطرح هستند که برای بالا بردن سود و درآمد خود تلاش می‌کنند. «تئودور شولتز» برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 1979 در کتاب مشهور خود «گذار از کشاورزی سنتی» نشان داد که تولید‌کنندگان کشاورزی حتی در جوامع کاملا سنتی به عنوان یک بنگاه اقتصادی عمل می‌کنند که این بنگاه دارای کارآیی است. بنابراین تجزیه و تحلیل رفتار کشاورزان در غالب تئوری‌های علم اقتصاد و نظریه بازار می‌تواند درک خوبی از موضوع حاصل کند.


از این رو، واحد کشاورزی را باید به عنوان یک بنگاه اقتصادی در نظر گرفت. مدیر بنگاه (کشاورز) به دنبال حداکثر کردن سود یعنی تفاوت درآمد و هزینه است. معمولا هزینه‌ها در بخش کشاورزی تمایل به ثبات دارند و برعکس قیمت محصولات که ممکن است به شدت کاهش پیدا کند، به سادگی کاهش نمی‌یابند. بنابراین مدیر مزرعه قیمت مورد انتظار محصول را به‌عنوان یکی از ملاک‌های اصلی تعیین سطح زیر کشت (مقدار تولید) در نظر خواهد داشت. به طور معمول، قیمت مورد انتظار برای سال آینده، همان قیمت سال جاری محصول هنگام برداشت است. اما توجه داشته باشید که در تولید محصولات زراعی، یک ویژگی خاص نهفته است و آن وجود فاصله زمانی بین «تصمیم برای کشت» و «تولید» محصول است. تولیدکننده در ابتدای سال زراعی «تصمیم» به تولید می‌گیرد اما محصول با وقفه‌ای نزدیک به یک سال «تولید» می‌شود. بنابراین قیمت سال جاری ملاک تولید محصولی است که بعد از حدود یک سال به بازار خواهد آمد. حال در صورتی که به هر دلیل بین عرضه و تقاضا اختلاف برقرار شود، این وقفه زمانی بین تصمیم برای تولید و فرستادن محصول به بازار باعث می‌شود که قیمت محصولات در طول زمان دچار نوسان شود که در صورت عدم مداخله دولت، این نوسانات در طول زمان شدید‌تر خواهند شد که در متون اقتصادی به آن مدل تارعنکبوتی گفته می‌شود. در مدل تارعنکبوتی عرضه تابعی از قیمت دوره قبل است، ولی مصرف تابعی از دوره جاری است.


اما یک ویژگی با اهمیت که در محصولات زراعی وجود دارد کم‌کشش بودن آنها از نظر تقاضا است یعنی درصد تغییر قیمت محصول بسیار بالاتر از درصد تغییر مقدار تقاضا است. به همین دلیل، مقدار کمی کمبود یا مازاد یک محصول در بازار، قیمت آن را در بازار به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهد. بنابراین دولت باید به منظور ایجاد ثبات و تعادل قیمت، با روش‌های مختلف از ایجاد مازاد یا کمبود محصولات کشاورزی در بازار جلوگیری کند تا بازار شاهد افزایش یا کاهش شدید قیمت نشود. معایب افزایش یا کاهش شدید قیمت نیز به سهولت قابل درک است. در مقاطع افزایش شدید قیمت در محصولات کشاورزی، بسیاری از خانوارها به سادگی نمی‌توانند مواد خوراکی خود را تامین کنند و مباحث امنیت غذایی و تامین مواد غذایی خانوارها مطرح می‌شود.


از سوی د یگر در برخی محصولات استراتژیک مانند برنج، گندم و سیب‌زمینی می‌تواند اثرات سیاسی و اجتماعی قابل توجهی بر جای گذارد. از سوی دیگر، کاهش شدید قیمت محصول، کشاورزان را شدیدا متحمل زیان کرده و علاوه بر تضعیف توان تولید و سرمایه‌گذاری، وضعیت رفاهی آنها را متاثر می‌کند. می‌توان نشان داد که نوسان اندک در قیمت محصولات کشاورزی، باعث نوسان شدید درآمد کشاورزان می‌شود. به بحث اصلی یعنی سیب‌زمینی بازگردیم. قیمت فعلی این محصول در میادین میوه و تره‌بار کشور تقریبا ۱۰ درصد اوایل تابستان ۹۲ است. ۳۰۰ تومان در مقایسه با ۳۰۰۰ تومان. برای ایجاد تعادل در بازار باید قسمتی از محصول از بازار «حذف» شود. تاکید بر این است که باید این مقدار مازاد از بازار «حذف» شود. مقدار این محصول باید با روش‌های مناسب برآورد شود. روش‌های مختلفی برای حذف مقدار مازاد وجود دارد از جمله صادرات به خارج از کشور. شاید با تشویق صادرات مقدار صادرات مطلوب انجام شود و قیمت بازار به تعادل برسد. راه دیگر، معدوم ساختن مقدار مازاد است، کاری که در برخی کشورها روی محصولات خاص انجام شده و از جمله اینکه در سال‌های گذشته به منظور تنظیم بازار، سالانه مقدار قابل توجهی غلات توسط ایالات متحده آمریکا در اقیانوس‌ها ریخته می‌شد. اما معدوم ساختن یا دفن مواد غذایی آماده، از سوی جامعه نیز پذیرفته نخواهد شد. بنابراین باید به دنبال راه‌های بهتر بود. می‌توان مازاد را به مصرف خوراک دام رساند.


از سوی دیگر، در صورت وجود بستر‌های لازم، دولت می‌تواند مقدار مازاد تولید را از بازار جمع‌آوری و در قالب کمک‌های انسان‌دوستانه به سایر کشور‌ها از جمله عراق و سوریه ارسال کند. در صورتی که قرار است مازاد محصول بین محرومان توزیع شود، باید دقت کرد که توزیع محصول، به هیچ عنوان باعث خروج گروهی از متقاضیان از بازار نشود که در این صورت مشکل به صورت قبل باقی خواهد ماند. کمک باید به گونه‌ای باشد که باعث افزایش مصرف شود و تنها مازاد عرضه را از بازار خارج سازد بدون اینکه تابع تقاضا را تغییر دهد. اما این کار به سادگی امکان‌پذیر نیست. در صورتی که دولت صرفا به پرداخت پول خرید تضمینی اکتفا ‌کند و محصول را از انبارها خالی نکند ممکن است برای همان محصول، چند بار به دلال‌های مختلف هزینه پرداخت شود. باید حتما دقت کرد که محصول خرید تضمینی از بازار جمع‌آوری شود تا دوباره وارد بازار نشود. خرید مقدار مازاد و خارج کردن آن از بازار (به منظور رساندن قیمت بازار به بالای قیمت خرید تضمینی) بسیار کم‌هزینه‌تر از پرداخت قیمت تضمینی به بخش اعظم تولید است. دولت باید برنامه جامع و منسجمی را با همکاری وزارتخانه‌های کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت در تنظیم بازار محصولات کشاورزی طراحی کند؛ به گونه‌ای که ضمن رفع احتیاجات داخل، ثبات قیمتی قابل قبول در این بخش به وجود آید و از این طریق ثبات درآمد برای کشاورزان و رفاه و اطمینان برای مصرف‌کنندگان داخلی ایجاد شود. متاسفانه در زمان بالا رفتن قیمت، همه معترض افزایش قیمت هستند اما هنگام افت قیمت محصول صدای کشاورز زیان‌دیده یا ورشکست شده به جایی نمی‌رسد.


مهدی ترکمنی
کارشناس اقتصادی