مشاور عزیز،

 چند ماه پیش، زمزمه‌‌‌هایی درباره تعدیل نیرو در شرکتمان شنیده شد. هر کجا می‌‌‌رفتم، در این‌باره حرف می‌زدند. موقع استراحت، ناهار یا بعد از پایان ساعت کاری، هر دو کارمندی که همدیگر را می‌‌‌دیدند، درباره تعدیل نیرو حرف می‌‌‌زدند.

شایعات دامن گرفت تا اینکه مدیریت رسما اعلام کرد که به زودی تعدیل نیروی گسترده‌‌‌ای اعمال خواهد کرد. همه استرس داشتند. تا روز موعود فرا رسید و معلوم شد چه کسانی مشمول تعدیل شده‌‌‌اند. نام من در بین آنها نبود. با اینکه قبلا می‌‌‌ترسیدم شغلم را از دست بدهم، اما با شنیدن این خبر، ذره‌‌‌ای خوشحال نشدم. حالا کارمندهای اخراجی رفته‌‌‌اند و تعداد کارمندها نصف شده. یک غم و اندوه غیر‌قابل وصف بر شرکت حکمفرما شده. چرا این اتفاق افتاده؟ طبیعتا باید شاد می‌‌‌بودیم نه؟ پس چرا همه غمگینند؟ آیا این طبیعی است؟

پاسخ، دوست عزیز. تعدیل نیرو برای تمام افراد دخیل سخت است، چه کارکنانی که می‌‌‌روند، چه کارکنانی که می‌‌‌مانند و چه مدیران. البته آنهایی که اخراج می‌‌‌شوند شدیدترین چالش‌‌‌ها را تجربه می‌کنند، چون منبع درآمد و مزایا و امنیت شغلی خود را از دست داده‌‌‌اند. بعضی از آنها برای اولین بار پس از سال‌ها دوباره مجبور می‌‌‌شوند دنبال کار بگردند. بسیاری از آنها دچار افسردگی، یأس و استرس نسبت به آینده می‌‌‌شوند. اما برخلاف تصورات، آنهایی که از تعدیل نیرو در امان بوده‌‌‌اند نیز ممکن است با چالش‌‌‌های بی‌شماری روبه‌‌‌رو شوند. آنها «بازماندگان» هستند. گرچه درباره پیامدهای تعدیل نیرو در میان نیروهای باقی‌مانده کمتر صحبت می‌شود اما بد نیست بدانی که تعدیل نیرو پیامدهای جدی و مداومی در میان کل نیروها و صنایع دارد. در واقع، تاثیرات روانی تعدیل نیرو بر کارکنانی که از آن در امان مانده‌‌‌اند، نام مخصوص به خودش را دارد: «سندروم بازماندگان محیط کار»، یا احساسات پیچیده‌‌‌ای که کارکنان بازمانده پس از تعدیل نیرو تجربه می‌کنند. پس تعجب نکن. تو و همکارهایت نیز دچار این سندروم شده‌‌‌اید. بازمانده‌‌‌ها احساسات متناقضی را تجربه می‌کنند. مثلا ممکن است خیالشان راحت شود که هنوز شغل دارند. یا از اینکه خودشان شغل دارند در حالی که همکارشان که به اندازه آنها صلاحیت داشت، شغلش را از دست داده احساس گناه کنند. یا به خاطر از دست دادن دوستان یا همکاران نزدیکشان اندوهگین شوند. یا از مدیریت سازمان ناامید شوند و اقدامشان را غیرمسوولانه یا بی‌ملاحظگی تلقی کنند. حتی ممکن است نگران شوند و بگویند «نکند نفر بعدی من باشم؟» در رابطه با آسیب‌‌‌های جسمی و احساسی تعدیل نیرو تحقیقاتی انجام شده، مخصوصا پس از تعدیل نیروی گسترده در صنعت تکنولوژی که در دو سال اخیر اتفاق افتاده. طبق گزارش آسوشیتد پرس، ۳۸‌درصد رهبران این سازمان‌ها گفته‌‌‌اند که پس از تعدیل نیرو، استرس و افسردگی میان بازمانده‌‌‌ها افزایش یافته. گزارش‌‌‌های دیگر نیز حاکی از کاهش سطح سلامت و انگیزه کارکنان است. برخی از بازمانده‌‌‌ها نیز می‌گویند که پس از تعدیل نیرو حس می‌کنند بیش از حد کار روی سرشان ریخته و برخی دیگر گفته‌‌‌اند که بعید است سازمان خود را به عنوان یک «محل کار خوب» به کسی معرفی کنند.

حتی اگر کارمندها راحت نباشند درباره احساسشان صحبت کنند، تغییر رفتارهایشان، احساسشان را فاش می‌کند. یکی از احساس‌‌‌ها «کاهش روحیه» است. ممکن است به خاطر از دست دادن همکارهایشان غمگین باشند، چون داشتن همکار، باعث می‌شود از کار روزانه لذت ببریم. سخت است این روابط را که در بلندمدت و به واسطه سال‌ها همکاری شکل گرفته‌‌‌اند، جایگزین کنیم. ممکن است کارمندها دیگر مثل سابق، ذوق حضور در محل کار را نداشته باشند چون جامعه‌‌‌ای که تشکیل داده بودند از بین رفته. اگر به این موضوع رسیدگی نشود ممکن است عملکردشان افت کند. مورد بعدی، «کاهش اعتماد نسبت به سازمان» است. تعدیل نیرو می‌تواند کارمندها را شوکه کند و شک کنند که آیا مدیریت سازمان، واقعا خیر و صلاحشان را می‌‌‌خواهد یا نه، مخصوصا اگر سازمان درباره وضعیت مالی‌‌‌اش با کارمندها شفاف و صادق نبوده باشد. وقتی کارمند حس می‌کند به او خیانت شده، بعید است از این به بعد منافع کارفرما را در اولویت قرار دهد. پیامد بعدی، «استعفای بی‌سر و صدا»ست. ترکیب روحیه پایین، استرس و بی‌اعتمادی می‌تواند منجر به استعفای بی‌سر و صدای کارکنان شود. این یعنی به انجام حداقل وظایف خود بسنده کنند و برای کارشان سنگ تمام نگذارند. مورد بعد، افزایش «نرخ گردش» است. تعدیل نیرو می‌تواند باعث شود کارمندها جایگاهشان را سبک و سنگین کنند و به فرصت‌‌‌های دیگر در سایر سازمان‌ها فکر کنند.

با این اوصاف، تو یک بازمانده هستی. گرچه شاید بعضی‌‌‌ها به تو بابت از دست ندادن شغلت تبریک بگویند ولی همان‌طور که گفتی، خودت احساس شادی یا امنیت نداری. چند توصیه برایت دارم:

 ۱. به خودت زمان بده تا احساساتت را پردازش کنی. در شرایط فعلی، تو دچار کلی احساسات متناقض هستی. اولین نکته این است که این احساسات را به رسمیت بشناس و آنها را درک کن. بدان که تنها نیستی. حالا وقتش است که سراغ گروه حمایتی‌‌‌ات بروی. با یکی از بازمانده‌‌‌ها ارتباط بگیر یا با مدیرت درباره وضعیت روحی‌‌‌ات صحبت کن. حتی می‌توانی با یک تراپیست مشورت کنی.

۲. هدفت را به یاد بیاور. تو با یک هدفی وارد این سازمان شدی. شاید فرهنگش را دوست داشتی یا شغل مربوطه را. از خودت بپرس «چرا» به این سازمان پیوستی. این کمک می‌کند هدفت را دوباره کشف کنی و حتی با وجود ابهام آینده، مسیر خودت را پیدا کنی.

۳. روی روابط تمرکز کن. می‌توانی با یکی از کارکنان تعدیل شده تماس بگیری و بگویی که دوست داری رابطه‌‌‌ات را حفظ کنی. یا اگر فکر می‌‌‌کنی درست است، به او بگو که می‌توانی معرفش باشی یا درباره رزومه‌اش بازخورد بدهی. دوران پساتعدیل، فرصت مناسبی است که با بازمانده‌‌‌ها نیز روابط جدید ایجاد کنی و دوباره حس همکاری و رفاقت را زنده کنی.

۴. حد و مرزهایت را مشخص کن. حالا که تیم‌‌‌ها کوچک شده‌‌‌اند، حجم کارها ممکن است به شدت افزایش یابد. مشخص کن که کدام پروژه‌‌‌ها را می‌توانی با اطمینان مدیریت کنی بدون اینکه عملکردت فدا شود. ممکن است در این راستا مجبور شوی بعضی از درخواست‌‌‌های رئیست را «محترمانه رد کنی». همچنین می‌توانی با مدیرت درباره مسوولیت‌‌‌هایت صحبت کنی و توضیح دهی که چقدر مسوولیت می‌توانی بپذیری و با هم راه‌حلی پیدا کنید که برای هر دو شما جواب دهد.

منبع: Indeed