سراب بخش‌خصوصی

دنیای اقتصاد: مشکلات مالی در فوتبال ایران سابقه‌ای طولانی دارد؛ حداقل به قدمت «حرفه‌ای» شدن لیگ سراسری و زمانی که بازی کردن از سر عشق و تعصب، جای خودش را به عقد قراردادهای میلیونی و میلیاردی داد. قیمت بازیکنان و مربیان روزبه‌روز بالاتر رفت، بدون اینکه حساب کنیم و ببینیم این فوتبال کشش چنین مخارجی را دارد و می‌تواند به همین اندازه ثروت‌آفرینی کند یا نه. در نتیجه ما امروز لیگی داریم که بین ۳۰۰ تا ۴۰۰میلیارد تومان هزینه بابتش شده، اما بعید است در خوشبینانه‌ترین حالت حتی نصف این عدد را هم در لیست درآمدهایش ببیند.

در نتیجه واضح است که شکاف بزرگ پدیدآمده بین درآمد و هزینه، منجر به انباشت بدهی و اعتصاب و اعتراض‌های بی‌پایان و پی‌درپی می‌شود. به این ترتیب هر چند روز یک‌بار یا حداکثر هر چند هفته یک‌بار شاهد وقوع یک جنجال بزرگ در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی کشور هستیم و بیشتر از آنچه روی مسایل کیفی و فنی متمرکز باشیم، ناچاریم دغدغه‌های مالی باشگاه‌ها را منعکس کنیم. اگر همه‌جای دنیا اهالی رسانه‌های ورزشی «خبرنگار» به‌شمار می‌آیند، اینجا انگار همتایان آنها بیشتر «حسابدار» هستند و بخش زیادی از طول سال را باید به محاسبه بدهی‌های انباشه‌شده باشگاه‌ها به بازیکنان و مربیان مختلف ایرانی و خارجی مشغول باشند! این‌بار اما در لیگ شانزدهم، طبل بی‌پولی خیلی زودتر از حد انتظار به‌صدا درآمده؛ طوری که هنوز به هفته دهم نرسیده، یک باشگاه تا مرز انحلال پیش‌رفته و در باشگاهی دیگر اعتصاب وسیع رخ داده است. به‌نظر می‌رسد بی‌نتیجه ماندن پیگیری‌ها برای وصول حق پخش تلویزیونی با وجود تغییرات رخ داده در صداوسیما و نیز ناکامی در یافتن اسپانسر موفق تبلیغات محیطی نقش مهمی در خوردن کفگیر برخی تیم‌ها به ته دیگ داشته است. هرچه هست امروز لیگ شانزدهم با بحرانی زودرس و غیرمنتظره مواجه شده که می‌تواند پیامدهای بسیار ناگواری داشته باشد.

مبهم‌ترین بازی لیگ

جمعه این هفته قرار است سیاه‌جامگان و نفت تهران در مشهد به مصاف هم بروند. طعنه‌آمیز است که هر دو طرف شرکت‌کننده در این مسابقه، در حال‌حاضر با مشکلات شدید مالی مواجه هستند و کسی نمی‌داند تکلیف این بازی چه خواهد شد. بازیکنان سیاه‌جامگان روز دوشنبه با امضای نامه‌ای خطاب به فدراسیون فوتبال از حضور در ادامه مسابقات لیگ شانزدهم انصراف دادند، اما در عین حال پدر و پسری که مالک و مدیرعامل این باشگاه هستند اصرار دارند تیم‌شان در ادامه بازی‌ها حاضر خواهد بود؛ اینکه با کدام بازیکن و مربی، فعلا معلوم نیست! آنها دیروز خداداد عزیزی را به‌عنوان مسوول فنی و رئیس سازمان فوتبال باشگاه معرفی کردند؛ از همان عناوینی که مخصوص فوتبال ایران است و نمی‌شود نظیرش را جای دیگری پیدا کرد. در آن‌سوی میدان هم بازیکنان نفت تهران چند روزی هست تمرینات تیم‌شان را تحریم کرده‌اند. نفت که طلبکاران پرشمار و سرشناسی از میان بازیکنان سابقش دارد و به تازگی کارش با علیرضا بیرانوند به دادگاه کشیده، حالا در عمل به تعهداتش در قبال بازیکنان فعلی هم ناکام مانده تا فلسفه حضور مالک جدید در این باشگاه چندان روشن نباشد.

قصه تکراری

داستان مثل همیشه است؛ بخش‌خصوصی با انبوهی از آرزوها و رویاهای خوشرنگ وارد فوتبال می‌شود، اما خیلی زود درمی‌یابد در محاسباتش دچار اشتباه شده و باشگاهداری حرفه‌ای آنقدرها کار راحتی نیست. اینجا پول به سختی درمی‌آید و خیلی بیشتر و راحت‌تر از آنچه تصور می‌شده خرج می‌شود. در این سال‌ها کم نبوده‌اند مالکانی که با کلی تبلیغات پا به عرصه فوتبال گذاشته‌اند و بعد به خاطر مشکلات شدید اقتصادی عطای کار را به لقایش بخشیده‌اند. ما در این دو دهه حتی مالک متواری و محبوس(!) هم داشته‌ایم که به خوبی نشان می‌دهد فوتبال ایران در عین اغواگری‌های جذابش، می‌تواند در حکم یک دام خطرناک عمل کند. حالا هم به نظر می‌رسد مالکان نفت و سیاه‌جامگان جدیدترین قربانیان این داستان تکراری باشند؛ کسانی که احتمالا بدون در نظر گرفتن زیرساخت‌های معیوب اقتصادی در فوتبال ایران وارد این حوزه شده‌اند و حالا در کار وامانده‌اند!