روش‌های متنوع‌سازی سرمایه‌گذاری
سرمایه‌گذاری برای خانوارها مربوط به پس‌انداز و فرهنگ پس‌انداز در جامعه می‌شود. جدا کردن مقوله پس‌انداز از دیگر انواع سرمایه‌گذاری‌ها مهم است. در مقوله پس‌انداز، افراد با صرف‌نظر کردن از مقداری از مصرف روزانه‌شان، کمی از درآمدشان را کنار می‌گذارند تا سرمایه‌ای برای تامین آتیه خود و فرزندانشان انباشته شود. هدف از پس‌انداز این است که تا در زمانی که افراد به علت کهولت سنی، بیکاری، عدم رونق کسب‌وکار یا هر علت دیگری با کمبود درآمد روبه‌رو می‌شوند، بتوانند گذران زندگی مناسب حال خودشان و فرزندانشان را داشته باشند.

لازم است پس‌اندازها به‌طور مناسب سرمایه‌گذاری شوند تا از انباشته شدن آن درآمد آتی مورد نظر تامین شود. در اینجا مساله آتی خود و فرزندان و گذران زندگی، امکان روبه‌رو شدن با ناملایمات زندگی، بیماری، از کارافتادگی، کمبود نقدینگی برای مخارج و ... مطرح است. بنابراین نحوه خطرپذیری برای سرمایه‌گذاری پس‌اندازها باید به‌طور اصولی از دیگر انواع سرمایه‌گذاری که با هدف سود بیشتر از حد متعارف صورت می‌گیرند بسیار متفاوت باشند. خطرپذیری افراد به شرایط سنی، خانوادگی، کاری و روحی آنها بستگی دارد. چیزی که باید در نظر گرفت این است که سود بیشتر، یعنی خطر و کار بیشتر. اگر چنین نباشد و به‌فرض یک نوع سرمایه‌گذاری پیدا شود که سود بیشتر با خطر کمتر و کار کمتر داشته باشد، سرمایه‌ها از دیگر جاها خارج و به سمت همین سرمایه‌گذاری سرازیر می‌شوند و از ارزش سرمایه‌گذاری‌های دیگر آن‌قدر کم می‌شود تا رابطه مناسب بین سود و خطر برقرار شود.

متاسفانه در ایران به علت پایین‌تر بودن نرخ سود بانکی از نرخ تورم که ناشی از نرخ سود دستوری و ناکارآمدی نظام بانکی است، خانوارها مجبور می‌شوند پس‌اندازهای خود را به سوی سرمایه‌گذاری‌های پرخطر هدایت کنند و آینده خود و خانواده‌هایشان را به خطر بیندازند. البته خانوارها با تنوع‌سازی می‌توانند میزان خطر را کم کنند اما این کار به دانش و کمی زحمت احتیاج دارد که ممکن است در خیلی از خانوارها دانش لازم را نداشته باشند. خوشبختانه به نظر می‌رسد شرکت‌های بیمه کم‌کم دارند متوجه این نکته می‌شوند و سعی می‌کنند محصولات بیمه‌های عمر و پس‌انداز جدیدی ارائه بدهند تا آسودگی خیال از آینده را برای خانواده‌ها به ارمغان بیاورند. رشد بیمه عمر و پس‌انداز در ایران بسیار محدود بوده است و علت اصلی آن را نباید در مناسب نبودن این‌گونه بیمه در ایران دانست، بلکه علت آن را باید در کمبود متخصص‌هایی که بتوانند محصولات بیمه‌ای مناسب را طراحی کنند دانست. امیدوارم با رشد بیمه عمر و پس‌انداز در ایران، معضل پس‌انداز برای خانوارهای ایرانی حل شود و خانوارها دیگر مجبور نشوند برای حفظ ارزش سرمایه ناشی از پس‌انداز خود به هر دری بزنند. یکی از معضلات اجتماعی در همه دنیا نشناختن مناسب متنوع‌سازی سرمایه‌گذاری ، یا فراموش کردن آن است.

نداشتن تنوع در دارایی‌های افراد و خانوارها باعث ایجاد نوسان در درآمدهایشان می‌شود. وقتی که نوسان درآمد یا ارزش دارایی به سوی مثبت است، سرمایه‌گذار احساس می‌کند دارای دانش فوق‌العاده و هوش استثنایی است چون توانسته از موقعیت بازار استفاده کند. اما وقتی نوسان به سوی منفی حرکت می‌کند آنگاه سرمایه‌گذار به خود نهیب می‌زند که چرا در انتخاب راه سرمایه‌گذاری اشتباه کرده. واقعیت این است که به هر حال همه دارایی‌ها دارای نوسان ارزش هستند. مساله مهم این است که هیچ شخص سرمایه‌گذاری دارای اطلاعات بیشتر از مجموعه کل سرمایه‌گذاران نیست، مگر آنکه به‌طور غیر‌قانونی یا به علت رانت‌های استثنایی از اطلاعاتی برخوردار باشد که در اختیار دیگر سرمایه‌گذاران نیست. از نظر من تمام پیش‌بینی‌هایی که از قیمت‌های آینده نزدیک می‌شوند عبث هستند، مگر آنکه پیش‌بینی‌کننده اعتراف به اطلاعات غیرقانونی یا ادعای الهامات غیبی کند.

چهار نکته مهم در متنوع‌سازی سرمایه‌گذاری وجود دارد. اولین نکته استقلال نوسان ارزش دارایی‌ها از یکدیگر است. مثلاً اگر دو دارایی دارید که ارزش آنها با یکدیگر تا حدود زیادی ارتباط مستقیم دارند، باید آن دو را از یک نوع دارایی فرض کنید و سعی کنید در انواع دارایی‌های سرمایه‌گذاری کنید که نوسانات آنها از یکدیگر مستقل هستند. نکته دوم شناخت شما از میزان نوسان یا میزان خطر هر نوع دارایی و تحمل شما برای خطر است. تحمل شما برای خطر با روحیه، وضعیت کاری و سن شما ارتباط نزدیک دارد و در طول سال‌ها تغییر می‌کند. نکته سوم مساله تقسیم مناسب و درازمدت سرمایه بین انواع دارایی‌ها با نوسانات مستقل است. نکته چهارم که مرز بین ثروتمند شدن و فقیر شدن را رقم می‌زند، تعدیل دارایی‌ها بر مبنای نسبت ثابت سرمایه‌گذاری‌هاست. فرض کنید شما مقداری سرمایه اضافه دارید و بنا بر ریسک‌های موجود و وضعیت کاری و تحمل ریسک خود تصمیم گرفته‌اید که 45 درصد آن را در بورس سهام بگذارید، 45 درصد آن را یک زمین با نقدشوندگی بالا بخرید و 10 درصد آن را طلا بخرید. حال فرض کنیم که در ظرف یک‌سال قیمت طلا بالا می‌رود به‌طوری که ارزش دارایی طلای شما از 10درصد به 20 درصد از کل دارایی شما افزایش پیدا می‌کند. خب حالا چه باید کرد؟ آیا باز هم باید طلا خرید چون قیمت آن رو به بالاست؟ آیا باید طلاها را فروخت و سود را به واقعیت تبدیل کرد یا هیچ کاری نباید کرد؟

اگر تصمیم‌گیری اولیه در مورد داشتن 10درصد از سرمایه در طلا درست بوده باشد و شرایط کاری، خانوادگی و روحی شما تغییر اساسی نکرده باشد، جواب این است که هنوز هم باید 10درصد از سرمایه شما در طلا باشد. یعنی آن‌قدر طلا بفروشید تا ارزش آن در پرتفوی شما از 20 درصد به 10درصد برسد و با پول حاصل آن‌قدر سهام بخرید و زمین را بزرگتر کنید تا نسبت‌های قبلی 45 درصدی دوباره برقرار شوند. حال اگر قیمت طلا پایین رفته باشد به‌طوری که اکنون پنج درصد سرمایه شما را تشکیل می‌دهد، باید مقداری از زمین و سهام خود را بفروشید و طلا بخرید تا نسبت‌های اولیه دومرتبه برقرار شوند.


دکتر مرتضی بینا