آیا شما هم نمیتوانید به راحتی تصمیم بگیرید؟
تصمیمگیری یک هنر است. شما به ندرت میتوانید صددرصد، درست یا اشتباه بودن یک تصمیم را قبل از تجربه و نتیجه آن تشخیص دهید، اما در هر صورت، مجبور هستید که انتخاب کنید و تصمیم بگیرید. خیلی وقتها شما از روی فشار روانی و هیجانات خود تصمیم میگیرید، خیلی وقتها با تاخیر، بررسی و تردید زیاد تصمیم میگیرید، خیلی وقتها از روی بیتفاوتی تصمیم میگیرید و خیلی وقتها اصلا تصمیمی نمیگیرید.
چه چیزی مانع تصمیمگیری ما میشود؟
۱. عدم مسوولیتپذیری. مهمترین دلیلی که ما از تصمیمگیری فرار میکنیم این است که نمیخواهیم مسوولیت عواقب آن را بپذیریم و بر عهده بگیریم؛ بنابراین تصمیمگیری را به تعویق میاندازیم و دائما در تردید و دودلی هستیم.
تصمیمگیری یک هنر است. شما به ندرت میتوانید صددرصد، درست یا اشتباه بودن یک تصمیم را قبل از تجربه و نتیجه آن تشخیص دهید، اما در هر صورت، مجبور هستید که انتخاب کنید و تصمیم بگیرید. خیلی وقتها شما از روی فشار روانی و هیجانات خود تصمیم میگیرید، خیلی وقتها با تاخیر، بررسی و تردید زیاد تصمیم میگیرید، خیلی وقتها از روی بیتفاوتی تصمیم میگیرید و خیلی وقتها اصلا تصمیمی نمیگیرید.
چه چیزی مانع تصمیمگیری ما میشود؟
1. عدم مسوولیتپذیری. مهمترین دلیلی که ما از تصمیمگیری فرار میکنیم این است که نمیخواهیم مسوولیت عواقب آن را بپذیریم و بر عهده بگیریم؛ بنابراین تصمیمگیری را به تعویق میاندازیم و دائما در تردید و دودلی هستیم.
2. عدم تمایل به فکر کردن. شاید خندهآور باشد، اما بعضی افراد تصمیم نمیگیرند چون حوصله تحلیل، بررسی و فکر کردن را ندارند. ظاهر این امر مربوط به تنبلی افراد است، اما ممکن است که دلایل ریشهای و مهمتری نیز داشته باشد، مانند ترسها و استرسها.
3. اطلاعات اندک. گاهی ما تصمیم نمیگیریم؛ زیرا اطلاعاتمان از مساله کم است، بنابراین باید اطلاعات بیشتری کسب کنیم تا فضا برای ما روشنتر شود و راحتتر بتوانیم تصمیم بگیریم.
4. ندانستن ارزشهای خود. اگر ارزشهای خود را بشناسیم راحتتر میتوانیم تصمیم بگیریم؛ زیرا ارزشهای ما راهنمایان و کلیدهای طلایی در تصمیمگیریهای ما هستند.
5. ترس از اشتباه. بعضی از افراد میترسند که اشتباه کنند، بنابراین غالبا تصمیمی نمیگیرند و غالبا کاری هم انجام نمیدهند. همچنین، گاهی با وسواس و کمالطلبی فراوان انتخاب کرده و تصمیم میگیرند.
چگونه از این وضعیت رها شوم؟
1- شناخت خود
گام اول شناخت است. شاید شما یک «تصمیم گیرنده تعویقی» هستید.
همه ما فرصت به تعویق انداختن کارها را داریم. اگر تصمیمگیری را به تعویق میاندازید، شاید شما فردی بودهاید که در انجام تکالیف مختلف در مدت تحصیل و کار تاخیر داشتهاید، تا آخرین لحظه سر باز زدهاید و تعداد انگشتشماری از انگیزهها هستند که شما را به انجام دادن کار ترغیب میکنند، یا اینکه شما منتظر میمانید که چیزهایی تغییر کنند. شما میدانید به تاخیر انداختن تصمیمات بهطور متوالی برای شما مشکلساز میشود زیرا:
نگران نتیجه هستید.
نمیخواهید بازخواست شوید.
گاهی اوقات به تعویق انداختن کارها میتواند یک ابزار مفید باشد. بهعنوان مثال، ممکن است تصمیم خود را تا زمانی که اطلاعات بیشتری در مورد یک موضوع جمعآوری کنید به تعویق بیندازید و متعاقبا، تصمیم و نتیجه بهتری بگیرید.
2- غلبه بر سردرگمی
بدترین حالت را تصور کنید. بسیاری از اوقات، ما در یک تصمیمگیری بهدلیل وجود متغیر ناشناخته درگیر تعلل میشویم و مطمئن نیستیم که کدام گزینه برای ما خوب و مناسب است. ممکن است در انتخاب گزینهها دچار وسوسه شویم. در این صورت به سوالات زیر دقیق پاسخ دهید و اگر باز هم دچار تردید بودید، مورد شماره یک این مقاله را دوباره بخوانید:
بدترین چیزی که اتفاق میافتد چیست؟
چقدر احتمال وقوع آن اتفاق وجود دارد؟
تا چه حد این تصور شما واقعی است؟ آیا فقط از سناریوهای ذهن شما است؟ آیا دیگران هم مانند شما فکر میکنند؟
مضرات و فواید هر انتخاب چیست؟
کدامیک مضرات کمتر و فواید بیشتری دارد؟
3- کمک گرفتن از یک متخصص یا مربی یا مشاور کاردان
اگر شما نمیدانید واقعا چه چیزی میخواهید؛ بنابراین ابتدا باید خواستهها و علایق خود را تشخیص دهید و بررسی کنید. در این مورد یک مربی یا مشاور کاردان میتواند به شما بهخوبی کمک کند. یا اگر میخواهید کاری را انجام دهید و به راحتی نمیتوانید انتخاب کنید و تصمیم بگیرید بهتر است از یک متخصص در همان حوزه کمک بگیرید تا کمی اطلاعات شفافتری به شما بدهد. مشکل این است که گاهی ما از افراد درست کمک نمیگیریم و متعاقبا، به تصمیمات صحیحی هم نمیرسیم.
4- خرد کردن تصمیم
اگر نمیتوانید به راحتی تصمیم بگیرید، شاید مساله هنوز برای شما خیلی کلی و بزرگ است و نیاز است که کمی آن را کوچکتر کنید. سعی کنید مساله را به اجزای کوچکتر تبدیل کنید. ابتدا کارهایی را انتخاب کنید و انجام دهید که میتوانید، سپس سراغ مسائل بزرگتر بروید. مثلا، میخواهید تصمیم بگیرید که عادت منفی بزرگی را ترک کنید، اما چون نمیتوانید یکباره و بدون اطلاعات و مهارت کافی آن را ترک کنید، هیچوقت در آن موفق نمیشوید. در حالی که، شما ابتدا باید مهارتهای پیشنیاز را یاد بگیرید، ذهن خود را آماده کنید، عادتهای کوچکتر را ترک کنید، سپس به سراغ مساله اصلی بروید.
ارسال نظر